درباره ما |
کد سؤال: ۱۰۲۱۳ | نبوت »سهو النبی | تعداد بازدید: ۱۰۴۳ |
سؤال كننده: محمد صادق عسگرنژاد توضيح سؤال: در كتاب بخاري روايتي را ديديم كه رسول خدا صلي الله عليه وآله روزي وارد مسجد شدند و شنيدند كه شخصي آياتي از قرآن را مي خواند، آن حضرت فرمود: خدا او را رحمت كند، آياتي را خواند كه من آن ها را فراموش كرده بودم؟ آيا اين قضيه واقعيت دارد؟ آيا با عصمت آن حضرت در تضاد نيست؟ پاسخ: اصل روايت در بخاري و مسلم: يكي از اشكال هايي كه اعتبار كتاب بخاري و مسلم را زير سؤال مي برد، اهانت هايي است كه در اين كتاب به پيامبران خدا شده است كه ما نمونه هايي از آن را در آدرس ذيل آورده ايم: http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=۵۱۱۴ يكي از اين اهانت ها، تهمت فراموش كردن آيات قرآن است. بخاري و مسلم در صحيح شان نقل كرده اند كه: حدثنا رَبِيعُ بن يحيي حدثنا زَائِدَةُ حدثنا هِشَامٌ عن عُرْوَةَ عن عَائِشَةَ رضي الله عنها قالت سمع النبي صلي الله عليه وسلم رَجُلًا يَقْرَأُ في الْمَسْجِدِ فقال يَرْحَمُهُ الله لقد أَذْكَرَنِي كَذَا وَكَذَا آيَةً من سُورَةِ كَذَا حدثنا محمد بن عُبَيْدِ بن مَيْمُونٍ حدثنا عِيسَي عن هِشَامٍ وقال أَسْقَطْتُهُنَّ من سُورَةِ كَذَا تَابَعَهُ عَلِيُّ بن مُسْهِرٍ وَعَبْدَةُ عن هِشَامٍ حدثنا أَحْمَدُ بن أبي رَجَاءٍ هو أبو الوليد الهروي حدثنا أبو أُسَامَةَ عن هِشَامِ بن عُرْوَةَ عن أبيه عن عَائِشَةَ قالت سمع رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم رَجُلًا يَقْرَأُ في سُورَةٍ بِاللَّيْلِ فقال يَرْحَمُهُ الله لقد أَذْكَرَنِي كَذَا وَكَذَا آيَةً كنت أُنْسِيتُهَا من سُورَةِ كَذَا وَكَذَا رسول خدا صلي الله عليه وآله روزي وارد مسجد شد و شنيد كه مردي آياتي از قرآن كريم را مي خواند؛ پس گفت: خداوند او را رحمت كند، به درستي كه او فلان و فلان آيه را از فلان سوره به يادم آورد. عيسي از هشام نقل كرده است كه رسول خدا فرمود: (او آياتي را به ياد من آورد كه) من آن ها را از (فلان) سوره حذف كرده بودم. علي بن مسهر و عبده نيز روايت را به همين صورت از هشام نقل كرده اند. عائشه نقل كرده است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله شبي شنيد كه مردي آياتي از يك سوره را مي خواند، پس فرمود: خدا او را رحمت كند، به درستي كه فلان آيات از فلان سوره را به ياد من آورد كه من از ذن برده شده بود. البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاي۲۵۶هـ)، صحيح البخاري، ج۴، ص۱۹۲۲، ح۴۷۵۰ ـ ۴۷۵۱، كِتَاب فَضَائِلِ الْقُرْآنِ، بَاب نِسْيَانِ الْقُرْآنِ، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۷ - ۱۹۸۷. همين مطالب در «صحيح مسلم ج۱، ص۵۴۳، باب فضائل القرآن وما يتعلق به» نيز نقل شده است. ترديدي نيست كه اين مسأله تهمتي است ناروا به خاتم پيامبران؛ زيرا فراموش كار بودن پيامبر، اعتماد مردم را نسبت به او سلب خواهد كرد و اين مسأله با غرض و هدفي كه خداوند از ارسال پيامبران داشته، در تضاد است؛ چرا كه اگر آن مرد آيات فراموش شده را نمي خواند، شايد هيچ وقت به ياد پيامبر نمي آمد و از قرآن حذف مي شد. از كجا معلوم كه آيات ديگري را فراموش نكرده باشد و ما از وجود آيات بي بهره نشده باشيم؟ هدف و انگيزه از طرح اين مطالب: ترديدي نيست كه هدف از انتشار اين مطالب، زير سؤال بردن حافظه خاتم پيامبران و اثبات اين مطلب است كه آن حضرت حتي در امور مربوط به تبليغ دين و حفظ قرآن كريم نيز دچار خطا و لغزش مي شده و حتي از معجزه جاويدان خود نيز نمي توانسته حفاظت نمايد. اين هدف از سوي دشمنان اسلام و به ويژه يهوديان تازه مسلمان به منظور زير سؤال بردن مشروعيت دين مبين اسلام و حجيت قرآن، دنبال مي شده و انتشار يافته است؛ اما متأسفانه همين مطالب در صحيح ترين كتاب هاي اهل سنت به صورت گسترده نقل شده است. هدف ديگر طراحان و ناشران اين مطالب، پايين آوردن مقام و منزلت رسول خدا صلي الله عليه وآله است؛ چرا كه پيروان سقيفه بايد از رسول خدا شخصيتي بسازند كه عمر و ابوبكر بتواند جانشيني او را به عهده بگيرد. و از طرف ديگر ديده اند كه نمي توانند مقام ابوبكر و عمر را به مقام پيامبر برسانند، تلاش كرده اند كه مقام آن حضرت را پايين بياورند تا بين پيامبر و جانشينان او تناسب اندكي حاصل شود و آن ها بتوانند جانشين رسول خدا لقب بگيرند. بسياري از بزرگان اهل سنت از پسر عمر نقل كرده اند كه دوازده سال طول كشيد تا عمر بن الخطاب سوره بقره را ياد بگيرد: عن بن عمر قال: تعلم عمر بن الخطاب رضي الله عنه البقرة في إثني عشرة سنة فلما أتمها نحر جزورا. عبد الله عمر گفته: (پدرم) عمر بن الخطاب سوره بقره را در مدت دوازه سال ياد گرفت، وقتي موفق شد، چندين شتر به شكرانه آن ذبح كرد! البيهقي، أحمد بن الحسين بن علي بن موسي ابوبكر (متوفاي۴۵۸هـ) شعب الإيمان، ج۲، ص۱۹۵۴، تحقيق: محمد السعيد بسيوني زغلول، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولي، ۱۴۱۰هـ؛ الأنصاري القرطبي، ابوعبد الله محمد بن أحمد (متوفاي۶۷۱هـ)، الجامع لأحكام القرآن، ج۱، ص۴۰، ناشر: دار الشعب - القاهرة؛ ابن عساكر الدمشقي الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفاي۵۷۱هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج۴۴، ص۲۸۶، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ناشر: دار الفكر - بيروت - ۱۹۹۵؛ الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي ۷۴۸ هـ)، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، ج۳، ص۲۶۷، تحقيق د. عمر عبد السلام تدمري، ناشر: دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولي، ۱۴۰۷هـ - ۱۹۸۷م؛ السيوطي، جلال الدين أبو الفضل عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاي۹۱۱هـ)، تنوير الحوالك شرح موطأ مالك، ج۱، ص۱۶۲، ناشر: المكتبة التجارية الكبري ـ مصر، ۱۳۸۹هـ ـ ۱۹۶۹م؛ السيوطي، جلال الدين أبو الفضل عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاي۹۱۱هـ)، الدر المنثور، ج۱، ص۵۴، ناشر: دار الفكر - بيروت - ۱۹۹۳؛ الزرقاني، محمد بن عبد الباقي بن يوسف (متوفاي۱۱۲۲هـ) شرح الزرقاني علي موطأ الإمام مالك، ج۲، ص۲۷، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولي، ۱۴۱۱هـ؛ الكتاني، عبد الحي بن عبد الكبير (متوفاي۱۳۸۳هـ)، نظام الحكومة النبوية المسمي التراتيب الإدراية، ج۲، ص۲۸۰، ناشر: دار الكتاب العربي - بيروت. طبيعي است كه چنين شخصي با چنين استعداد و حافظه اي نمي تواند جانشين كسي باشد كه قبل از آوردن جبرئيل آيات قرآن را مي خوانده و دانش اولين و آخرين را خداوند به او داده است. طرفداران خليفه رواياتي را ساخته اند كه اين مسأله مشكلي به وجود نمي آورد؛ چرا كه خود پيامبر نيز از حافظه و استعداد چنداني برخوردار نبوده و حتي آيات قرآن را نيز فراموش مي كرده است. همچنين طرفداران خلفا وقتي ديده اند كه عمر بن الخطاب آياتي از قرآن را فراموش و بر خلاف آن نظر مي داد، براي توجيه اين مسائل، تلاش كرده اند كه ثابت كنند رسول خدا صلي الله عليه وآله نيز آياتي از قرآن را فراموش و حتي از قرآن حذف مي كرد تا كسي نتواند به خليفه ايراد بگيرد. از جمله، فتواي اشتباه عمر در باره مهريه زنان بسيار مشهور است. ۵۹۸ـ حَدَّثَنَا هُشَيْم قال حَدَّثَنَا مجالد عَنِ الشَّعْبِيِّ قال خطب عُمَر بن الخطاب رضي الله عنه الناس فحمد الله وأثني عليه وقال ألاَ لاَ تغالوا فِي صدق النساء فانه لاَ يبلغني عَن أحد ساق أكثر من شيء ساقه رسول الله صلي الله عليه وسلم أو سيق إليه إلاَّ جعلت فضل ذلك فِي بيت المال ثم نزل فعرضت له امرأة من قريش فقالت يا أمير المؤمنين كتاب الله عز وجل أحق أن يتبع أو قولك قال بل كتاب الله عز وجل فما ذلك قالت نهيت الناس آنفا أن يغالوا فِي صدق النساء والله عز وجل يقول فِي كتابه «وَآتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئا» فقال عُمَر كل أحد افقه من عُمَر مرتين أو ثَلاََثًا.... روزي عمر بن الخطاب خطبه مي خواند، پس از حمد و ستايش خداوند گفت: كسي حق ندارد در مهريه زنان، زياده روي كند، اگر به من خبر برسد كه كسي بيشتر از آن چه كه رسول خدا پرداخت كرده، پرداخت كند و يا به او پرداخته شود، من اضافه آن را به بيت المال مي ريزم. وقتي از منبر پايين مي آمد، زني از قريش به او اعتراض كرد كه اي امير المؤمنين ! كتاب خدا شايسته تر است كه پيروي شود يا گفتار تو ؟ عمر گفت: بلكه كتاب خدا شايسته تر است، چرا اين سخن را گفتي؟ آن زن گفت: تو الآن مردم را از زياده روي در مهريه زنان نهي كردي؛ در حالي كه خداوند در كتابش مي فرمايد: « و اگر مال فراواني (به عنوان مهر) به او پرداخته ايد، چيزي از آن را پس نگيريد!». پس عمر گفت: همه مردم از عمر آگاه تر هستند. اين جمله را دو بار يا سه بار گفت. الخراساني، سعيد بن منصور (متوفاي ۲۲۷هـ)، سنن سعيد بن منصور، ج۱، ص۱۹۵، تحقيق: حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر:الدار السلفية - الهند، الطبعة: الأولي، ۱۴۰۳هـ ـ ۱۹۸۲م. همين روايت را بسياري از بزرگان اهل سنت نقل كرده اند كه ما به ذكر چند آدرس اكتفا مي كنيم. الطحاوي الحنفي، ابوجعفر أحمد بن محمد بن سلامة (متوفاي۳۲۱هـ)، شرح مشكل الآثار، ج۱۳، ص۵۷، تحقيق شعيب الأرنؤوط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولي، ۱۴۰۸هـ - ۱۹۸۷م. الرازي الشافعي، فخر الدين محمد بن عمر التميمي (متوفاي۶۰۴هـ)، التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، ج۱۰، ص۱۲، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولي، ۱۴۲۱هـ - ۲۰۰۰م. الأنصاري القرطبي، ابوعبد الله محمد بن أحمد (متوفاي۶۷۱هـ)، الجامع لأحكام القرآن، ج۵، ص۹۹، ناشر: دار الشعب - القاهرة. ابن كثير الدمشقي، ابوالفداء إسماعيل بن عمر القرشي (متوفاي۷۷۴هـ)، تفسير القرآن العظيم، ج۱، ص۴۶۸، ناشر: دار الفكر - بيروت - ۱۴۰۱هـ. العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي۸۵۲هـ)، المطالب العالية بزوائد المسانيد الثمانية، ج۸، ص۹۴، تحقيق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزيز الشتري، ناشر: دار العاصمة/ دار الغيث، الطبعة: الأولي، السعودية - ۱۴۱۹هـ. و نيز فتواي مشهور او در باره تيمم كه بر خلاف نص صريح قرآن كريم فتوا داد كه اگر كسي جنب شود و آب نداشته باشد، لازم نيست نماز بخواند. مسلم نيشابوري در صحيح خود مي نويسد: أَنَّ رَجُلًا أتي عُمَرَ فقال إني أَجْنَبْتُ فلم أَجِدْ مَاءً فقال لَا تُصَلِّ فقال عَمَّارٌ أَمَا تَذْكُرُ يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ أنا وَأَنْتَ في سَرِيَّةٍ فَأَجْنَبْنَا فلم نَجِدْ مَاءً فَأَمَّا أنت فلم تُصَلِّ وَأَمَّا أنا فَتَمَعَّكْتُ في التُّرَابِ وَصَلَّيْتُ فقال النبي صلي الله عليه وسلم إنما كان يَكْفِيكَ أَنْ تَضْرِبَ بِيَدَيْكَ الْأَرْضَ ثُمَّ تَنْفُخَ ثُمَّ تَمْسَحَ بِهِمَا وَجْهَكَ وَكَفَّيْكَ فقال عُمَرُ اتَّقِ اللَّهَ يا عَمَّارُ قال إن شِئْتَ لم أُحَدِّثْ بِهِ. مردي پيش عمر آمد و گفت: من جنب شده ام؛ اما آبي نيافتم (كه غسل كنم، چه كار كنم؟) عمر گفت: نماز نخوان! عمار كه در مجلس حاضر بود به عمر گفت: يادت نيست كه من و تو در جنگي حاضر بوديم و هر دوي ما جنب شده و آبي پيدا نكرديم، تو نماز نخواندي؛ اما من خودم را در خاك غلطاندم و نماز خواندم. پس رسول خدا (ص) فرمود: «كافي بود كه دستانت به زمين مي زدي و سپس مي تكاندي و بعد با هر دوي آن ها، صورت و مچ دستانت را مسح مي كردي». پس عمر گفت: از خدا بترس اي عمار. عمار گفت: اگر تو مي خواهي ديگر در باره آن سخني نخواهم گفت. صحيح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: ۲۶۱، ج۱، ص۲۸۰، ح۳۶۸، باب التيمم، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي. طبيعي است كه اگر عمر بن الخطاب آيه «فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعيداً طَيِّبا....» يادش بود، چنين فتواي را نمي داد. حال اگر رسول خدا صلي الله عليه وآله نيز آيات قرآن را فراموش و يا حتي آن را از قرآن پاك كرده باشد، مشكلي براي خليفه پيش نخواهد آمد و عذر او بسيار موجه تر از عذر پيام آور خدا خواهد بود!!!. آيات قرآن و فراموشي رسول خدا ص: روشن است كه فراموش كردن آيات قرآن كريم توسط رسول خدا از دروغ هاي آشكاري است كه نه با عقل مي سازد و نه با قرآن و نه با سنت؛ چرا كه اگر پيامبر نتواند آيات قرآن را كه معجزه جاودانه او است، حفظ نمايد، نمي توان به چنين شخصي در امر تبليغ دين و انجام رسالت الهي اعتماد و اطمينان كرد و در نتيجه چنين شخصي صلاحيت دريافت وحي و رسالت را نمي تواند دارا باشد. خداود صراحتا در سوره أعلي مي فرمايد: سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنسيَ. إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الجَْهْرَ وَمَا يخَْفَي . الأعلي/۶ و ۷. ما بزودي (قرآن را) بر تو مي خوانيم و هرگز فراموش نخواهي كرد، مگر آنچه را خدا بخواهد، كه او آشكار و نهان را مي داند! خداوند در اين آيه به پيامبرش به صورت مطلق وعده داده است كه هرگز آيات قرآن را فراموش نخواهد كرد؛ به ويژه كه از كلمه «سين» استفاده كرده است كه در اين جا استمرار اقراء را ثابت مي كند. سپس خداوند اين اطلاق را با جمله «إلا ما شاء الله» به منظور دوام و استمرار قدرت خودش استنثاء مي زند و در حقيقت به پيامبرش گوشزد مي كند كه خداوند قادر است كه اين لطف را هر وقت كه اراده كند از تو بگيرد و تو را دچار نسيان و فراموشي كند. و اين استثناء تأكيد بيشتري است بر اين كه او هرگز آيات قرآن را فراموش نخواهد كرد؛ چون اين عدم فراموشي لطفي است از جانب خداوند و خداوند هيچگاه پيامبرش را از اين لطف بزرگ محروم نخواهد كرد؛ چرا كه نسيان و فراموشي با اصل رسالت و غرض نبوت او در تضاد است. نظير اين استثناء در آيات ديگر هم ديده مي شود؛ از جمله در آيه: وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذ.هود/۱۰۸. امّا آنها كه خوشبخت و سعادتمند شدند، جاودانه در بهشت خواهند ماند، تا آسمانها و زمين برپاست، مگر آنچه پروردگارت بخواهد! بخششي است قطع نشدني! ترديدي نيست كه اگر كسي وارد بهشت شود، هرگز آن خارج نخواهد شد؛ اما خداوند در اين جاء با جمله «إلا ما شاء ربك» اين قاعده را استثنا مي زند تا به همگان بفماند: با اين كه بهشت محلي است كه براي هميشه در آن خواهيد ماند؛ اما با اين حال سبب سلب قدرت از خداوند نخواهد شد و به اين معنا نيست كه خداوند نمي تواند شما را از بهشت بيرون كند. بنابراين استثناء در آيه «سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنسيَ. إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ...» نيز به همين معنا است نه اين كه رسول خدا صلي الله عليه وآله چيزي را فراموش كرده باشد و خداوند دوباره آن را به يادش آورده باشد. متأسفانه برخي از دانشمندان سني به منظور توجيه و دفاع كور كورانه از رواياتي كه در بخاري و مسلم، تلاش كرده اند كه از اين جمله به نفع خود استفاده و ثابت كنند كه رسول خدا آيات فراموش مي كرده؛ اما خداوند به وسيله اي؛ مثل خواندن همان آيات توسط يك نفر از اصحاب و... دوباره آن را به ياد پيامبرش مي آورده است. عبد العظيم زرقاني، يكي از دانشمندان معاصر سني مذهب در جواب اين عده مي نويسد: وأما احتجاجهم الثاني وهو الاسثناء الذي في قوله سبحانه «سنقرئك فلا تنسي إلا ما شاء الله» فلا يدل علي ما زعموا لأنه استثناء صوري لا حقيقي. والحكمة فيه أن يعلن الله عباده أن عدم نسيانه صلي الله عليه وسلم الذي وعده الله إياه في قوله «فلا تنسي» إنما هو محض فضل من الله وإحسان ولو شاء سبحانه أن ينسيه لأنساه. ...والدليل علي أن هذا الاستثناء صوري لا حقيقي أمران أحدهما ما جاء في سبب النزول وهو أن النبي (ص) كان يتعب نفسه بكثرة قراءة القرآن حتي وقت نزول الوحي مخافة أن ينساه ويفلت منه فاقتضت رحمة الله بحبيبه أن يطمئنه من هذه الناحية وأن يريحه من هذا العناء فنزلت هذه الآية كما نزلت آية « لَا تحَُرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ. إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْءَانَه » (القيامة ۱۶/ ۱۷) وآية «وَلا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضي إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَ قُلْ رَبِّ زِدْني عِلْما» (طه ۱۱۴۴) ثانيهما أن قوله «إلا ما شاء الله» (الأنعام ۱۲۸) يعلق وقوع النسيان علي مشيئة الله إياه والمشيئة لم تقع بدليل ما مر بك من نحو قوله «إن علينا جمعه وقرآنه» (القيامة ۱۷) وإذا فالنسيان لم يقع للعلم بأن عدم حصول المعلق عليه يستلزم عدم حصول المعلق فالذي عنده ذوق لأساليب اللغة ونظر في وجوه الأدلة يتردد في أن الآية وعد من الله أكيد بأن الرسول يقرئه الله فلا ينسي وعدا منه علي وجه التأييد من غير استثناء حقيقي لوقت من الأوقات وإلا لما كانت الآية مطمئنة له عليه الصلاة والسلام ولكان نزولها أشبه بالعبث ولغو الكلام. اما دليل دوم آن ها (موافقان نسيان) استثنائي است كه در اين گفتار خداوند «سنقرئك...» آمده است؛ اما اين آيه بر آن چيزي كه آن ها خيال مي كنند، دلالت ندارد؛ چرا كه اين استثناء صوري است نه حقيقي. حكمت آوردن اين استثناء اين است كه خداوند به بندگانش اعلام كند، عدم فراموشي رسول خدا صلي الله عليه وآله، وعده اي است كه خداوند در جمله «فلا تنسي» داده و اين عدم فراموشي فضل و مرحمتي است از جانب خداوند و اگر خداوند بخواهد، مي تواند او را به فراموشي بيندازد. دليل بر اين كه اين استثناء صوري است و نه حقيقي، دو چيز است: دليل اول: مطالبي كه در سبب نزول اين آيه نقل شده و آن اين كه: رسول خدا صلي الله عليه وآله خودش را با زياد خواندن آيات قرآن در زمان نزول به سختي مي انداخت، تا مبادا آن ها را فراموش كند و از دستش بپرد. پس رحمت خداوند نسبت به حبيبش اقتضاء مي كرد كه او را از اين ناحيه مطمئن سازد و از اين سختي راحت نمايد؛ پس اين آيه نازل شد. همان طوري كه اين آيه نازل شد: «زبانت را بخاطر عجله براي خواندن آن [قرآن ] حركت مده، چرا كه جمع كردن و خواندن آن بر عهده ماست!» همان گونه كه اين آيه نازل شد: «پس نسبت به (تلاوت) قرآن عجله مكن، پيش از آنكه وحي آن بر تو تمام شود و بگو: «پروردگارا! علم مرا افزون كن!» دليل دوم اين كه: وقوع نسيان در آيه «الا ماشاء الله» به مشيت و خواست خداوند معلق شده است و اين مشيت الهي به دليل آياتي كه گذشت؛ مثل: «إن علينا جمعه وقرآنه»، در خارج تحقق نيافته است. بنابراين، فراموشي محقق نشده است؛ به دليل اين كه علم به عدم تحقق معلق عليه (مشيت الهي)، مستلزم عدم حصول معلق (نسيان) است. از اين رو، كسي كه از ذوق و سليقه در لغت برخوردار باشد (با روش هاي فصاحت و بلاغت آشنا باشد)، و به دلايل متعدد بنگرد، ترديد نخواهد كرد كه آيه وعده مي دهد كه خداوند آيات را بر رسولش خواهد خواند؛ و او با اين وعده الهي هرگز آن ها را فراموش نخواهد كرد؛ براي هميشه و بدون استثناء حقيقي، در هيچ زماني از زمان ها و گر نه اين آيه اطميناني را براي آن حضرت به ارمغان نمي آورد و نزول آن شبيه به عبث و كلام لغو خواهد بود. الزرقاني، محمد عبد العظيم (متوفاي۱۳۶۷هـ)، مناهل العرفان في علوم القرآن، ج۱، ص۱۸۶ ـ ۱۸۷، ناشر: دار الفكر - لبنان، الطبعة: الأولي، ۱۴۱۶هـ ـ ۱۹۹۶م مذمت فراموش كردن آيات قرآن، در روايات اهل سنت: جالب است كه رواياتي فراواني در منابع اهل سنت در مذمت فراموش كردن قرآن وارد شده است؛ تا جائي كه برخي از روايات آن را بزرگترين گناه و بزرگترين مصيبت عنوان كرده و وعده عذاب سختي را براي فراموش كننده آن نقل نموده اند. محمد بن اسماعيل بخاري و مسلم نيشابوري در صحيح شان از رسول خدا صلي الله عليه وآله نقل كرده اند كه آن حضرت به همه مسلمانان ها دستور مي دادند، هميشه قرآن را تكرار كنند تا فراموش نكنند: عن أبي وَائِلٍ عن عبد اللَّهِ قال قال النبي صلي الله عليه وسلم بِئْسَ ما لِأَحَدِهِمْ أَنْ يَقُولَ نَسِيتُ آيَةَ كَيْتَ وَكَيْتَ بَلْ نُسِّيَ وَاسْتَذْكِرُوا الْقُرْآنَ فإنه أَشَدُّ تَفَصِّيًا من صُدُورِ الرِّجَالِ من النَّعَمِ. از أبو وائل از عبد الله نقل شده است كه رسول خدا (ص) فرمود: بد چيزي است كه يكي از شما بگويد: من فلان و فلان آيه را فراموش كرده ام، بلكه (بايد بگويد:) فراموش داده شده ام. قرآن را زياد يادآوري كنيد، چرا كه سخت تر از فرار حيوانات (از بند)، از سينه انسان فرار مي كند. البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاي۲۵۶هـ)، صحيح البخاري، ج۴، ص۱۹۲۱، ح۴۷۴۴، كِتَاب فَضَائِلِ الْقُرْآنِ، بَاب اسْتِذْكَارِ الْقُرْآنِ وَتَعَاهُدِهِ، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۷ - ۱۹۸۷. النيسابوري القشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاي۲۶۱هـ)، صحيح مسلم، ج۱، ص۵۴۴، ح۷۹۰، كِتَاب صَلَاةِ الْمُسَافِرِينَ وَقَصْرِهَا، باب فضائل القرآن وما يتعلق به، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت. و يا در روايت ديگر نقل كرده اند كه رسول خدا فرمود: تَعَاهَدُوا الْقُرْآنَ فَوَالَّذِي نَفْسِي بيده لَهُوَ أَشَدُّ تَفَصِّيًا من الْإِبِلِ من عُقُلِهَا. به قرآن زياد توجه كنيد؛ زيرا قسم به كسي كه جانم در اختيار او است، قرآن، دور شدن قرآن (از قلب) سخت تر از درو شدن شتر از بند است. البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاي۲۵۶هـ)، صحيح البخاري، ج۴، ص۱۹۲۱، ح۴۷۴۶، كِتَاب فَضَائِلِ الْقُرْآنِ، بَاب اسْتِذْكَارِ الْقُرْآنِ وَتَعَاهُدِهِ، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۷ - ۱۹۸۷. با اين حال، آيا رسول خدا صلي الله عليه وآله مي تواند همين دستوري را كه خودش به ديگران داده است، انجام ندهد؟ آيا در اين صورت (نعوذ بالله) مصداق اين آيه شريفه نخواهد شد: يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ.كَبرَُ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لَا تَفْعَلُون . الصف/۲ و۳. اي كساني كه ايمان آورده ايد! چرا سخني مي گوييد كه عمل نمي كنيد؟! نزد خدا بسيار موجب خشم است كه سخني بگوييد كه عمل نمي كنيد! ابو داود سجستاني در سنن خود در باره مجازات كسي كه آيات قرآن را بعد از حفظ كردن آن فراموش كند، نوشته است: حدثنا محمد بن الْعَلَاءِ أخبرنا بن إِدْرِيسَ عن يَزِيدَ بن أبي زِيَادٍ عن عِيسَي بن فَائِدٍ عن سَعْدِ بن عُبَادَةَ قال قال رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم ما من امْرِئٍ يَقْرَأُ الْقُرْآنَ ثُمَّ يَنْسَاهُ إلا لَقِيَ اللَّهَ عز وجل يوم الْقِيَامَةِ أَجْذَمَ. سعد بن عباده از رسول خدا (ص) نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: هيچ شخصي نيست كه قرآن را بخواند و سپس آن را فراموش كند؛ مگر اين كه در روز قيامت خداوند را در حالي ملاقات مي كند كه گرفتار مرض جذام است. السجستاني الأزدي، ابوداود سليمان بن الأشعث (متوفاي ۲۷۵هـ)، سنن أبي داود، ج۲، ص۷۵، ح۱۴۷۴، تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، ناشر: دار الفكر. ابن أثير الجزري، المبارك بن محمد ابن الأثير (متوفاي۵۴۴هـ)، معجم جامع الأصول في أحاديث الرسول، ج۸، ص۵۰۹، طبق برنامه الجامع الكبير. عبد الرؤوف مناوي در شرح اين روايت مي گويد: ( ما من امرئ يقرا القرآن ) أي يحفظه عن ظهر قلب ( ثم ينساه الا لقي الله يوم القيامة وهو ( أجذم ) بذال معجمة أي مقطوع اليد أو به داء الجذام أو هو خال من الخير صفرا من الثواب وفيه أن نسيان القرآن كبيرة لهذا الوعيد ( دعن سعد بن عبادة ) واسناده حسن. اگر شخصي قرآن را در دلش حفظ و سپس آن را فراموش كند، خداوند را در قيامت در حالي ملاقات مي كند كه گرفتار بيماري جذام است. اجذم؛ يعني كسي كه دستانش قطع باشد و يا گرفتار بيماري جذام است، يا اين كه دستان اين شخص از خير و ثواب خالي است. طبق اين روايت و وعده غذابي كه در آن داده شده، فراموش كردن قرآن از گناهان كبيره است. اين روايت ابوداود از سعد بن عباده نقل كرده و سند آن نيز «حسن» است. المناوي، محمد عبد الرؤوف بن علي بن زين العابدين (متوفاي ۱۰۳۱هـ)، التيسير بشرح الجامع الصغير، ج۲، ص۳۵۸، ناشر: مكتبة الإمام الشافعي - الرياض، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۸هـ ـ ۱۹۸۸م. احمد بن حنبل در مسندش مي نويسد: حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا عبد الصَّمَدِ ثنا عبد الْعَزِيزِ يعني بن مُسْلِمٍ حدثني يَزِيدُ يعني بن أبي زِيَادٍ عن عِيسَي بن فَائِدٍ عن عُبَادَةَ بن الصَّامِتِ قال قال رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم ما من أَمِيرِ عَشَرَةٍ إِلاَّ يُؤْتَي بِهِ يوم الْقِيَامَةِ مَغْلُولاً لاَ يَفُكُّهُ منها إِلاَّ عَدْلُهُ وما من رَجُلٍ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ ثُمَّ نَسِيَهُ إِلاَّ لقي اللَّهَ يوم الْقِيَامَةِ أَجْذَمَ. عبادة بن صامت از رسول خدا (ص) نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: هيچ امير قومي نيست؛ مگر اين كه در روز قيامت دست بسته او را مي آورند، هيچ چيز نمي تواند او را آزاد كند؛ مگر عدالتش. و هيچ مردي نيست كه قرآن را ياد بگيرد و سپس فراموش كند؛ مگر اين كه در روز قيامت خدا را در حالي ملاقات مي كند كه گرفتار بيماري جذام است. الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاي۲۴۱هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج۵، ص۳۲۳، ح۲۲۸۱۰، ناشر: مؤسسة قرطبة - مصر. طبق اين روايات كه به گفته مناوي سند آن نيز «حسن» است، نعوذ بالله بايد رسول خدا در قيامت در حالي خداوند را ملاقات خواهد كرد كه دچار بيماري جذام است و يا دستانش قطع شده است!!! اگر اين طور نيست، چرا در بخاري و مسلم به پيامبر خدا تهمت زده شده است كه او آيات قرآن را فراموش مي كرد؟ ترمذي و ابوداود در سنن شان نقل كرده اند: حدثنا عبد الْوَهَّابِ بن الْحَكَمِ الْوَرَّاقُ الْبَغْدَادِيُّ حدثنا عبد الْمَجِيدِ بن عبد الْعَزِيزِ عن بن جُرَيْجٍ عن الْمُطَّلِبِ بْن حَنْطَبٍ عن أَنَسِ بن مَالِكٍ قال قال رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم عُرِضَتْ عَلَيَّ أُجُورُ أُمَّتِي حتي الْقَذَاةُ يُخْرِجُهَا الرَّجُلُ من الْمَسْجِدِ وَعُرِضَتْ عَلَيَّ ذُنُوبُ أُمَّتِي فلم أَرَ ذَنْبًا أَعْظَمَ من سُورَةٍ من الْقُرْآنِ أو آيَةٍ أُوتِيهَا رَجُلٌ ثُمَّ نَسِيَهَا. أنس بن مالك از رسول خدا (ص) نقل كرده است كه فرمود: (زماني كه در معراج بودم) پاداش هاي امتم بر من عرضه شد؛ حتي پاداش شخصي كه كثيفي را از مسجد خارج مي كند و همچنين گناهان امتم بر من عرضه شد، پس گناهي بزرگتر از اين كه سوره و يا آيه اي را به شخصي (ياد) بدهند و او آن را فراموش كند، نديدم. الترمذي السلمي، ابوعيسي محمد بن عيسي (متوفاي ۲۷۹هـ)، سنن الترمذي، ج۵، ص۲۹۱۵، ح۲۹۱۶، تحقيق: أحمد محمد شاكر وآخرون، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت. السجستاني الأزدي، ابوداود سليمان بن الأشعث (متوفاي ۲۷۵هـ)، سنن أبي داود، ج۱، ص۱۱۶، ح۴۶۱، تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، ناشر: دار الفكر. و طبق اين روايت، بايد اهل سنت قائل باشند كه نعوذ بالله رسول خدا گناهي را مرتكب شده است كه خودش در معراج گناهي بزرگتر از آن را نديده است!!!. ابو نصر مروزي در مختصر قيام الليل نوشته است: حدثنا محمد بن يحيي، حدثني محمد بن عبيد الله الصنعاني، ثنا ابن جريج، قال: قال أنس رضي الله عنه إن رسول الله صلي الله عليه وسلم قال: «إِنَّ مِنْ أَكْبَرِ ذَنْبٍ تَوَافي بِهِ أُمَّتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ لَسُورَةً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ مَعَ أَحَدِهِمْ فَنَسِيَهَا» از بزرگترين گناهاني كه امت من در قيامت با آن روبرو مي شوند، سوره اي از كتاب خدا است كه با يكي از آن ها بوده (حفظ كرده بوده) و سپس فراموش كرده است. المَرْوَزِي، أبو عبد الله محمد بن نصر بن الحجاج (متوفاي۲۹۴هـ) مختصر قيام الليل ج۱، ص۲۷۶، طبق برنامه الجامع الكبير. همين روايت را قاسم بن سلام از ابن جريج از سلمان فارسي نقل كرده است: قال ابن جريج: وحدثت عن سلمان الفارسي، أنه قال: قال رسول الله صلي الله عليه وسلم: « من أكبر ذنب توافي به أمتي يوم القيامة سورة من كتاب الله كانت مع أحدهم فنسيها » البغدادي، ابوعُبيد القاسم بن سلاّم (متوفاي۲۲۴هـ)، فضائل القرآن، ج۱، ص۳۱۱، طبق برنامه الجامع الكبير. ابن حجز عسقلاني در فتح الباري مي نويسد: ومن طريق أبي العالية موقوفا كنا نعد من أعظم الذنوب أن يتعلم الرجل القرآن ثم ينام عنه حتي ينساه وإسناده جيد ومن طريق بن سيرين بإسناد صحيح في الذي ينسي القرآن كانوا يكرهونه ويقولون فيه قولا شديدا. از طريق ابو العاليه به صورت موقوف نقل شده است كه: بزرگترين گناه در نزد ما اين بود كه مردي قرآن را ياد بگيرد، سپس بخواند و آن را فراموش كند. سند اين روايت خوب است. و از طريق ابن سيرين با سند صحيح در باره كسي كه قرآن را فراموش مي كند نقل شده است كه آن ها از اين كار بدشان مي آمد و در باره آن سخت گيري مي كردند. العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي۸۵۲ هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج۹، ص۸۶، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت. ابن عربي مالكي در مذمت فراموش كردن قرآن مي نويسد: وورد في الخبر فيمن حفظ آية ثم نسيها عذبه الله يوم القيامة عذاباً لا يعذبه أحداً من العلمين. روايت وارد شده است كه اگر كسي آيه اي از قرآن را حفظ و سپس آن را فراموش كند، خداوند او را در قيامت عذابي خواهد كرد كه هيچ يك از جهانيان را آن چنان عذاب نكرده است. ابن العربي الطائي الخاتمي، محيي الدين بن علي بن محمد (متوفاي۶۳۸هـ)، الفتوحات المكية في معرفة الاسرار الملكية، ج۴، ص۲۰۸، ناشر: دار إحياء التراث العربي - لبنان، الطبعة: الأولي ۱۴۱۸هـ ـ ۱۹۹۸م. بايد از ابن عربي سؤال كرد كه نظر شما در باره فراموش كردن قرآن توسط رسول خدا صلي الله عليه وآله چيست؟ آيا او هم در قيامت اين چنين عذابي خواهد شد يا روايتي كه بخاري و مسلم نقل كرده دروغ و تهمت محض است ؟ ابن أبي شيبه مي نويسد: حدثنا وكيع عن إبراهيم بن يزيد عن الوليد بن عبد الله بن أبي مغيث قال قال رسول الله صلي الله عليه وسلم عرضت علي الذنوب فلم أر فيها شيئا أعظم من حامل القرآن وتاركه. گناهان بر من عرضه شد، پس نديدم گناهي بزرگتر از اين كه شخصي حامل قرآن باشد و سپس آن را ترك كند ( حافظ باشد و دو باره فراموش كند). إبن أبي شيبة الكوفي، ابوبكر عبد الله بن محمد (متوفاي۲۳۵ هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج۶، ص۱۲۴، ح۲۹۹۹۸، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض، الطبعة: الأولي، ۱۴۰۹هـ. و در روايت ديگر نقل مي كند: حدثنا وكيع عن سفيان عن عبد الكريم بن أبي أمية عن طلق بن حبيب قال من تعلم القرآن ثم نسيه من غير عذر حط عنه بكل آية درجة وجاء يوم القيامة مخصوما. طلق بن حبيب گفته: هر كس قرآن را ياد بگيرد و سپس آن را فراموش كند، در حالي كه عذري ندارد، به خاطر هر آيه اي كه فراموش كرده، يك درجه از مقامش كم مي شود و در حالي وارد قيامت مي شود كه محكوم است. مصنف ابن أبي شيبة ج۶، ص۱۲۴، ح۲۹۹۹۷ و بزرگان اهل سنت به نقل از ضحاك بن مزاحم نقل كرده اند كه او فراموش كردن قرآن را بزرگترين مصيبت و نتيجه گناهان قاري قرآن دانسته است: حدثنا عبد الله بن المبارك، عن عبد العزيز بن أبي رواد، قال: سمعت الضحاك بن مزاحم، يقول: «ما من أحد تعلم القرآن ثم نسيه إلا بذنب يحدثه؛ لأن الله يقول: وما أصابكم من مصيبة فبما كسبت أيديكم وإن نسيان القرآن من أعظم المصائب». عبد العزيز بن أبي رواد گويد كه از ضحاك بن مزاحم شنيدم كه مي گفت: كسي نيست كه قرآن را ياد بگيرد و سپس فراموش كند؛ مگر به خاطر گناهي است كه از او سر زده است؛ چرا كه خداوند مي فرمايد: «هر مصيبتي به شما رسد بخاطر اعمالي است كه انجام داده ايد» و فراموش كردن قرآن از بزرگترين مصيبت ها است. البغدادي، ابوعُبيد القاسم بن سلاّم (متوفاي۲۲۴هـ)، فضائل القرآن، ج۱، ص۳۱۴، طبق برنامه الجامع الكبير. المرزوي، أبو عبد الله عبد الله بن المبارك بن واضح (متوفاي۱۸۱هـ)، الزهد، ج۱، ص۲۸، تحقيق: حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت. البيهقي، أحمد بن الحسين بن علي بن موسي ابوبكر (متوفاي۴۵۸هـ)، شعب الإيمان، ج۲، ص۳۳۴، تحقيق: محمد السعيد بسيوني زغلول، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولي، ۱۴۱۰هـ. ابن كثير الدمشقي، ابوالفداء إسماعيل بن عمر القرشي (متوفاي۷۷۴هـ)، فضائل القرآن، ج۱، ص۱۳۸، ناشر: دار المعرفة - بيروت،، الطبعة: الثانية، ۱۴۰۷هـ - ۱۹۸۷م. العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي۸۵۲ هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج۹، ص۸۶، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت. و أبو عبيد قاسم بن سلام مي نويسد: حدثنا أبو معاوية، عن الأعمش، عن إبراهيم، قال: قال عبد الله: « إني لأمقت القارئ أن أراه سمينا نسيا للقرآن » عبد الله بن مسعود گفت: من بدم مي آيد از قاري قرآني كه ببينم او را در حالي كه چاق شده و قرآن را فراموش كرده است. البغدادي، ابوعُبيد القاسم بن سلاّم (متوفاي۲۲۴هـ)، فضائل القرآن، ج۱، ص۳۱۳، طبق برنامه الجامع الكبير. الأصبهاني، ابونعيم أحمد بن عبد الله (متوفاي۴۳۰هـ)، حلية الأولياء وطبقات الأصفياء، ج۴، ص۲۲۷، ناشر: دار الكتاب العربي - بيروت، الطبعة: الرابعة، ۱۴۰۵هـ. ابن كثير الدمشقي، ابوالفداء إسماعيل بن عمر القرشي (متوفاي۷۷۴هـ)، فضائل القرآن، ج۱، ص۱۳۸، ناشر: دار المعرفة - بيروت،، الطبعة: الثانية، ۱۴۰۷هـ - ۱۹۸۷م. العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي۸۵۲هـ)، المطالب العالية بزوائد المسانيد الثمانية، ج۱۴، ص۴۱۳، تحقيق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزيز الشتري، ناشر: دار العاصمة/ دار الغيث، الطبعة: الأولي، السعودية - ۱۴۱۹هـ. از اين ها مهمتر رواياتي است كه ثابت مي كند برخي از اصحاب با معجزه رسول خدا صلي الله عليه وآله هرگز قرآن را فراموش نكردند. طبراني در معجم الكبير مي نويسد: حدثنا أَحْمَدُ بن زُهَيْرٍ التُّسْتَرِيُّ ثنا أبو حَفْصٍ عَمْرُو بن عَلِيٍّ ثنا عبد الأَعْلَي ثنا عبد اللَّهِ بن عبد الرحمن الطَّائِفِيُّ عن عبد اللَّهِ بن الْحَكَمِ عن عُثْمَانَ بن بِشْرٍ قال سمعت عُثْمَانَ بن أبي الْعَاصِ يقول شَكَوْتُ إلي رسول اللَّهِ صلي اللَّهُ عليه وسلم نِسْيَانَ الْقُرْآَنِ فَضَرَبَ صَدْرِي بيده فقال يا شَيْطَانُ اخْرُجْ من صَدْرِ عُثْمَانَ قال عُثْمَانُ فما نَسِيتُ منه شيئا بَعْدُ أَحْبَبْتُ أَنْ أَذْكُرَهُ عثمان بن أبي العاص مي گفت: پيش رسول خدا (ص) از فراموش كردن قرآن شكايت كردم، پس آن حضرت با دست به سينه من زد و گفت: اي شيطان از سينه عثمان خارج شود. عثمان گفت: پس آن هرگز چيزي را فراموش نكردم. الطبراني، ابوالقاسم سليمان بن أحمد بن أيوب (متوفاي۳۶۰هـ)، المعجم الكبير، ج۹، ص۴۷، ح۸۳۴۷، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، ۱۴۰۴هـ - ۱۹۸۳م. هيثمي بعد از نقل اين روايت مي گويد: رواه الطبراني وفيه عثمان بن بشر ولم أعرفه وبقية رجاله ثقات اين روايت را طبراني نقل كرده، در سند آن عثمان بشر است كه من او را نمي شناسم؛ ولي ساير راويان همگي مورد اعتماد هستند. الهيثمي، ابوالحسن علي بن أبي بكر (متوفاي ۸۰۷ هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج۹، ص۳، ناشر: دار الريان للتراث/ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت - ۱۴۰۷هـ. عثمان بن بشر كه هيثمي او را نشناخته، توسط ابن أبي حاتم رازي توثيق شده است: عثمان بن بشر الطائفي الثقفي روي عن بشر بن عاصم وعبد الله بن أبي شديد سمع منه سليم سمعت أبي يقول ذلك نا عبد الرحمن قال ذكره أبي عن إسحاق بن منصور عن يحيي بن معين انه قال عثمان بن بشر الثقفي ثقة. عثمان بن بشر، از بشر بن عاصم و عبد الله بن أبي، زياد روايت شنيده است... از يحيي بن معين نقل شده است كه عثمان بن بشر سقفي ثقه است. الجرح والتعديل، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن أبي حاتم محمد بن إدريس أبو محمد الرازي التميمي، ج۶، ص۱۴۵، رفم: ۷۸۹، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت - ۱۲۷۱ - ۱۹۵۲، الطبعة: الأولي ابو عثمان جاحظ در كتاب البرصان و العرجان نوشته است: ومن الأشراف أيضاً عثمان بن أبي العاص وإليه يضاف شط عثمان، شكا إلي النبي صلي الله عليه وسلم نسيان القرآن فتفل في فيه فكان بعد ذلك لا ينسي ما حفظ منه. عثمان بن أبي العاص به رسول خدا (ص) از فراموش كردن قرآن شكايت كرد؛ پس رسول خدا آب دهانش را به دهان او انداخت، پس از آن، چيزي از آن چه را حفظ كرد، فراموش ننمود. الجاحظ، أبي عثمان عمرو بن بحر (متوفاي۲۵۵هـ)، البرصان والعرجان، ج۱، ص۴۸، طبق برنامه الجامع الكبير. بزار در مسند خود نقل كرده است: وأخبرناه محمد بن معمر والحسن بن عثمان قالا أخبرنا يعلي بن عبيد عن سفيان الثوري قال حدثني يزيد أبو خالد عن إبراهيم يعني السكسكي عن ابن أبي أوفي رضي الله عنه قال جاء رجل إلي النبي فشكي إليه نسيان القرآن فقال علمني شيئا يجزئني فقال: ( قل بسم الله والحمد لله ولا إله إلا الله والله أكبر ولا حول ولا قوة إلا بالله.... از ابن أبي اوفا نقل شده است كه مردي پش رسول خدا (ص) آمد و از فراموش كردن قرآن شكايت كرد و گفت: به من چيزي ياد بده كه مرا كفايت كند (از اين پس فراموش نكنم)، رسول خدا (ص) فرمود: بگو: بسم الله و... البزار، ابوبكر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفاي۲۹۲ هـ)، البحر الزخار (مسند البزار)، ج۸، ص۲۸۰، ح۳۳۴۷، تحقيق: د. محفوظ الرحمن زين الله، ناشر: مؤسسة علوم القرآن، مكتبة العلوم والحكم - بيروت، المدينة الطبعة: الأولي، ۱۴۰۹ هـ. و عجيب است كه صاحب معجزه و درمان كننده ديگران، خود، قرآن را فراموش مي كرده است! آيا اين مسأله شما را به ياد اين ضرب المثل مشهور نمي اندازد كه: كل اگر طبيب بودي، سر خود دوا نمودي فراموش كردن از گناهان كبيره است: بسياري علماي اهل سنت صراحتا فتوا داده اند كه فراموش كردن آيات قرآن از گناهان كبيره است. ما به صورت مختصر به نام و گفتار ۲۲ نفر از بزرگان تاريخ فقه اهل سنت بر اساس تاريخ وفاتشان از مذاهب مختلف اشاره خواهيم كرد: ۱. أبو المكارم الروياني الشافعي (متوفاي۵۲۳هـ): ابو المكارم روياني، از بزرگان تاريخ شافعي ها صراحتا فتوا داده است كه فراموش كردن قرآن از گناهان كبيره است. زين الدين عراقي در طرح التثريب مي نويسد: وقد ذكر صاحب العدة وهو أبو المكارم الروياني من أصحابنا أن نسيان القرآن من الكبائر. ابو المكارم روياني، صاحب كتاب عده كه از اصحاب ما (شافعي ها) است، گفته: فراموش كردن قرآن از گناهان كبيره است. العراقي، أبو الفضل زين الدين عبد الرحيم بن الحسين (متوفاي۸۰۶هـ)، طرح التثريب في شرح التقريب، ج۳، ص۹۳، تحقيق: عبد القادر محمد علي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولي ، ۲۰۰۰م. ابن حجر عسقلاني، گفتار ابوالمكارم روياني و دليل او را اين گونه توضيح مي دهد: وقد قال به من الشافعية أبو المكارم والروياني واحتج بان الأعراض عن التلاوة يتسبب عنه نسيان القرآن ونسيانه يدل علي عدم الاعتناء به والتهاون بأمره. از جمله قائلين به اين ديدگاه (كبيره بودن نسيان قرآن) ابوالمكارم روياني از شافعي ها است. ايشان استدلال كرده است كه: خودداري از تلاوت قرآن منجر به فراموش كردن آن مي شود، فراموش كردن قرآن نشانه عدم اعتناء به قرآن و سستي در امر قرآن است. العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي۸۵۲ هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج۹، ص۸۶، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت. ۲. ابوالفرج إبن الجوزي (متوفاي ۵۹۷ هـ): الباب التاسع والعشرون في التحذير من العقوبات اعلم أن العقوبة تختلف فتارة تتعجل وتارة تتأخر وتارة يظهر أثرها وتارة يخفي وأطرف العقوبات مالا يحس بها المعاقب وأشدها العقوبة بسلب الايمان والمعرفة ودون ذلك موت القلوب ومحو لذة المناجاة منه وقوة الحرص علي الذنب ونسيان القرآن وإهمال الإستغفار ونحو ذلك مما ضرره في الدين. باب ۲۹ در باره ترساندن از عقوبات است: بدان كه عقوبت ها مختلف هستند، گاهي سريع اجرا مي شود و گاهي به تأخير مي افتد، گاهي اثرش آشكار مي شود و گاهي مخفي است. سريعترين عقوبت آن است كه شخص عقوبت شونده آن را احساس نكند، شديد ترين آن عقوبتي است كه ايمان و معرفت را از او سلب كند، در مرتبه كمتر از آن مردن قلب، از بين رفتن لذت مناجات با خداوند، زياد شدن حرص بر گناه، فراموش كردن قرآن، سستي در استغفار و همانند آن از چيزي هاي است كه به دين ضرر مي زند. ابن الجوزي الحنبلي، جمال الدين ابوالفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد (متوفاي ۵۹۷ هـ)، ذم الهوي، ج۱، ص۲۱۰، تحقيق: مصطفي عبد الواحد، ۱۹۶۲. ۳. أبو عبد الله القرطبي (متوفاي۶۷۱هـ): ابن حجر عسقلاني نقل از قرطبي تفسير پرداز شهير اهل سنت مي نويسد: وقال القرطبي من حفظ القرآن أو بعضه فقد علت رتبته بالنسبة إلي من لم يحفظه فإذا أخل بهذه الرتبة الدينية حتي تزحزح عنها ناسب أن يعاقب علي ذلك فان ترك معاهدة القرآن يفضي إلي الرجوع إلي الجهل والرجوع إلي الجهل بعد العلم شديد. قرطبي گفته: هر كس (تمام) قرآن و يا بعضي از آن را حفظ كند، مقامش نسبت به كساني كه آن حفظ نكرده بالاتر مي رود؛ پس زماني كه در اين رتبه ديني خللي ايجاد كند؛ به طوري كه از اين رتبه دور شود، سزاوار است كه به خاطر آن عقاب شود؛ چرا كه ترك مواظبت قرآن به بازگشت به جهل منجر مي شود و بازگشت به جهل بعد از علم، كار بدي است. العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي۸۵۲ هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج۹، ص۸۶، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت. همين مطلب را علامه مناوي از قرطبي نقل كرده است: المناوي، محمد عبد الرؤوف بن علي بن زين العابدين (متوفاي ۱۰۳۱هـ)، فيض القدير شرح الجامع الصغير، ج۴، ص۳۱۳، ناشر: المكتبة التجارية الكبري - مصر، الطبعة: الأولي، ۱۳۵۶هـ. ابن حجر هيثمي گفتار قرطبي را به اين صورت نقل كرده است : ومنها قال القرطبي لا يقال حفظ جميع القرآن ليس واجبا علي الأعيان فكيف يذم من تغافل عن حفظه لأنا نقول من جمعه فقد علت رتبته وشرف في نفسه وقومه وكيف لا ومن حفظه فقد أدرجت النبوة بين جنبيه وصار ممن يقال فيه هو من أهل الله وخاصته فإذا كان كذلك فمن المناسب تغليظ العقوبة علي من أخل بمرتبته الدينية ومؤاخذته بما لا يؤاخذ به غيره وترك معاهدة القرآن يؤدي إلي الجهالة انتهي. يكي از آن ها (دلايل كبيره بودن نسيان قرآن) گفتار قرطبي است كه: گفته نشود كه حفظ تمام قرآن بر بزرگان واجب نيست، چگونه واجب نباشد در حالي كه هر كس از حفظ آن غفلت كند، مذمت شده است؛ چرا كه ما مي گوييم: هر كس قرآن را جمع كند (تمامش را حفظ كند) مقام و شرافت خود او وقوش بالا مي رود. چرا اين كه گونه نباشد؛ در حالي كه هر كس قرآن را حفظ كند، نبوت را در ميان سينه اش ذخيره كرده و از كساني شده كه به آن ها «اهل الله» و مقربان درگاه الهي گفته مي شود. وقتي اين گونه هست، پس اگر كسي به اين مقام ديني خللي وارد كند، شايسته است كه عقوبت او تشديد شود و طوري بازخواست شود كه كس ديگري بازخواست نشده است. الهيثمي، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر (متوفاي۹۷۳هـ)، الزواجر عن اقتراف الكبائر، ج۱، ص۲۳۳، تحقيق: تم التحقيق والاعداد بمركز الدراسات والبحوث بمكتبة نزار مصطفي الباز، ناشر: المكتبة العصرية - لبنان / صيدا - بيروت، الطبعة: الثانية، ۱۴۲۰هـ - ۱۹۹۹م. ۴. محيي الدين نووي (متوفاي۶۷۶ هـ): ومما عد من الكبائر الظهار وأكل لحم الخنزير والميتة بلا عذر... وترك الأمر بالمعروف علي إطلاقهما ونسيان القرآن وإحراق مطلق الحيوان.... چيزهايي كه گناه كبيره شمرده شده اند، عبارتند از: ظهار، خوردن گوشت خوك و مردار بدون عذر، ترك امر به معروف، فراموش كردن قرآن، آتش زدن مطلق حيوانات و.... النووي الشافعي، محيي الدين أبو زكريا يحيي بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاي۶۷۶ هـ)، روضة الطالبين وعمدة المفتين، ج۱۱، ص۲۲۳، ناشر: المكتب الإسلامي ـ بيروت، الطبعة: الثانية ۱۴۰۵هـ. ۵. ابن تيميه حراني (متوفاي ۷۲۸ هـ): مسألة ۱۸۳: في رجل يتلو القرآن مخافة النسيان، ورجاء الثواب فهل يؤجر علي قراءته للدراسة ومخافة النسيان أم لا وقد ذكر رجل ممن ينسب إلي العلم أن القاريء إذا قرأ للدراسة مخافة النسيان أنه لا يؤجر فهل قوله صحيح أم لا؟ الجواب بل إذا قرأ القرآن لله - تعالي - فإنه يثاب علي ذلك بكل حال، ولو قصد بقراءته أنه يقرؤه لئلا ينساه فإن نسيان القرآن من الذنوب فإذا قصد بالقراءة أداء الواجب عليه من دوام حفظه للقرآن، واجتناب ما نهي عنه من إهماله حتي ينساه فقد قصد طاعة الله فكيف لا يثاب وفي الصحيحين: عن النبي صلي الله عليه وسلم أنه قال: استذكروا القرآن فلهو أشد تقصيا من صدور الرجال من النعم من عقلها، وقال صلي الله عليه وسلم: عرضت علي سيئات أمتي فرأيت من مساوئ أعمالها الرجل يؤتيه الله آية من القرآن فينام عنها حتي ينساها، مسأله ۱۸۳ در باره مردي كه به خاطر ترس از فراموش كردن و به اميد ثواب، قرآن مي خواند، آيا چنين شخصي براي اين قرآن خواندش كه به منظور تدريس و يا عدم فراموشي بوده، پاداش مي برد يا خير؟ مردي كه او را از اهل علم مي دانند، گفته است اگر شخصي براي تدريس و يا ترس از فراموش كردن قرآن بخواند، پاداش ندارد، آيا اين گفته او صحيح است يا خير؟ پاسخ: در هر صورت اگر كسي به خاطر خداوند قرآن بخواند، پاداش مي برد؛ اگر چه به خاطر ترس از فراموش كردن قرآن بخواند؛ چرا كه فراموش كردن قرآن از گناهان محسوب مي شود؛ پس اگر كسي به خاطر اداي يك امر واجب كه همان تداوم حفظ قرآن است، يا به خاطر دوري كردن از چيزي كه خداوند نهي كرده كه همان سستي در حفظ قرآن و فراموش كردن آن است، قرآن بخواند، هدف او اطاعت از خداوند است؛ پس چگونه پاداش نبرد؟ در صحيحين (بخاري و مسلم) از رسول خدا (ص) نقل شده است كه آن حضرت فرمود: «زياد قرآن بخواند؛ چرا كه شدت دور شدن قرآن از سينه هاي مردم، از دور شدن چارپا از بند است». و همچنين فرمود: «گناهان امتم بر من ارائه شد، ديدم كه چيزي با تمام گناهان او برابري مي كند و آن اين كه: خداوند آيه اي به بنده اش مي دهد، پس او مي خوابد و آن را فراموش مي كند». ابن تيميه الحراني الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم (متوفاي ۷۲۸ هـ)، الفتاوي الكبري لشيخ الإسلام ابن تيمية، ج۱، ص۲۶۰، تحقيق: قدم له حسنين محمد مخلوف، ناشر: دار المعرفة - بيروت. ابن تيميه الحراني الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم (متوفاي ۷۲۸ هـ)، كتب ورسائل وفتاوي شيخ الإسلام ابن تيمية، ج۱۳، ص۴۲۳، تحقيق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي، ناشر: مكتبة ابن تيمية، الطبعة: الثانية. ۶. علاء الدين البخاري (متوفاي ۷۳۰هـ): قال الشيخ رحمه الله إنما يصير النسيان عذرا في حق الشرع إذا لم يكن غفلة فأما إذا كان عن غفلة فلا يكون عذرا كما في حق آدم عليه السلام وكنسيان المرء ما حفظه مع قدرته علي تذكاره بالتكرار فإنه إنما يقع فيه بتقصيره فيصلح سببا للعتاب ولهذا يستحق الوعيد من نسي القرآن بعدما حفظه مع قدرته علي التذكار بالتكرار. شيخ (بزدوي) گفته است: فراموشي در صورتي از نظر شرع عذر محسوب مي شود كه از روي غفلت نباشد؛ اما اگر از روي غفلت باشد، عذر محسوب نمي شود؛ چنانچه در باره آدم اين چنين بوده است و مثل فراموش كردن چيز حفظ شده اي كه قدرت بر يادآوري و تكرار آن وجود دارد، كه اگر اين كار را نكند، مقصر است و شايسته سرزنش است. به همين خاطر كسي كه قرآن را حفظ و سپس فراموش كند، با اين كه قدرت بر يادآوري و تكرار دارد، وعده عذاب داده شده است. البخاري، علاء الدين عبد العزيز بن أحمد (متوفاي ۷۳۰هـ)،كشف الأسرار عن أصول فخر الإسلام البزدوي، ج۴، ص۳۸۹، تحقيق: عبد الله محمود محمد عمر، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - ۱۴۱۸هـ - ۱۹۹۷م. ۷. أبو حيان الأندلسي (متوفاي۷۴۵هـ): وَمِنْ الْمَنْصُوصِ عليه الْقَتْلُ وَالزِّنَا وَاللِّوَاطُ وَشُرْبُ الْخَمْرِ.... وَالرِّبَا وَتَرْكُ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْيِ عن الْمُنْكَرِ وَنِسْيَانُ الْقُرْآنِ بَعْدَ حِفْظِهِ وَإِحْرَاقُ الْحَيَوَانِ بِالنَّارِ.... از گناهان كبيره كه نص در باره آن وجود دارد: كشتن، زنا، لواط، شرب خمر و... ربا، ترك امر به معروف و نهي از منكر، فراموش كردن قرآن بعد از حفظ كردن آن، آتش زدن حيوان و... است. أبي حيان الأندلسي، محمد بن يوسف (متوفاي۷۴۵هـ)، تفسير البحر المحيط، ج۳، ص۳۳۶، تحقيق: الشيخ عادل أحمد عبد الموجود - الشيخ علي محمد معوض، شارك في التحقيق ۱) د.زكريا عبد المجيد النوقي ۲) د.أحمد النجولي الجمل، ناشر: دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولي، ۱۴۲۲هـ -۲۰۰۱م. ۸. ابن كثير دمشقي سلفي (متوفاي۷۷۴هـ): ابن كثير دمشقي سلفي بعد از نقل روايات متعددي در باره پاداش زياد خواندن قرآن مي گويد: ومضمون هذه الأحاديث الترغيب في كثرة تلاوة القرآن واستذكاره وتعاهده لئلا يعرضه حافظة للنسيان، فإن ذلك خطأ كبير نسأل الله العافية منه. مضمون اين احاديث، تشويق به زياد خواندن و به خاطر سپردن قرآن و مواظبت از آن است تا آن چه را حفظ كرده، فراموش نكند؛ چرا كه اين كار گناه بزرگي است كه از خداوند مي خواهيم ما را از آن حفظ كند. ابن كثير الدمشقي، ابوالفداء إسماعيل بن عمر القرشي (متوفاي۷۷۴هـ)، فضائل القرآن، ج۱، ص۱۳۵، ناشر: دار المعرفة - بيروت،، الطبعة: الثانية، ۱۴۰۷هـ - ۱۹۸۷م. و در تفسير خود در شمارش گناهان كبيره مي گويد: ...ومنع الزكاة وترك الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر مع القدرة ونسيان القرآن بعد تعلمه وإحراق الحيوان بالنار.... ندادن زكات، ترك امر به معروف و نهي از منكر با وجود توان، فراموش كردن قرآن بعد از ياد گرفتن آن، آتش زدن حيوان و.... ابن كثير الدمشقي، ابوالفداء إسماعيل بن عمر القرشي (متوفاي۷۷۴هـ)، تفسير القرآن العظيم، ج۱، ص۴۸۸، ناشر: دار الفكر - بيروت - ۱۴۰۱هـ. ۹. أبو بكر الزبيدي اليمني (متوفاي ۸۰۰هـ): وَالْكَبِيرَةُ مَا كَانَتْ حَرَامًا مَحْضًا شُرِعَ عَلَيْهَا عُقُوبَةٌ مَحْضَةٌ بِنَصٍّ قَاطِعٍ.... وَتَرْكُ الصَّلَاةِ مُتَعَمِّدًا وَمَنْعُ الزَّكَاةِ وَنِسْيَانُ الْقُرْآنِ وَسَبُّ الصَّحَابَةِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ. كبيره، آن گناهي است كه به صورت مطلق حرام باشد و در شرع براي آن مجازات تعيين شده باشد و اين مسأله با نص قاطع ثابت شود:... ترك عمدي نماز، ندادن زكات، فراموش كردن قرآن و سب صحابه است. الزبيدي اليمني أبو بكر بن علي بن محمد الحدادي، (متوفاي ۸۰۰هـ) الجوهرة النيرة، ج۵، ص۴۵۶، طبق برنامه الجامع الكبير. ۱۰. ابن حجر هيثمي (متوفاي۹۷۳هـ): ابن حجر هيثمي در كتاب الزواجر عن اقراف الكبائر، آن را يكي از گناهان كبيره و بزرگترين گناهي كه ممكن است برگردن مسلماني باشد، دانسته است: الكبيرة الثامنة والستون نسيان القرآن أو آية منه بل أو حرف. وأخرج محمد بن نصر عن أنس أنه (ص) قال إن من أكبر ذنب توافي به أمتي يوم القيامة لسورة من كتاب الله كانت مع أحدهم فنسيها. كبيره شصت و هشتم: فراموش كردن (كل) قرآن يا آيه و يا حتي يك حرف از آن است. محمد بن نصر از أنس نقل كرده است كه رسول خدا (ص) فرمود: بزرگترين گناهي كه در روز قيامت با آن امتم را ملاقات مي كنم، اين است كه: سوره اي به همراه يكي از امتم بوده و سپس آن را فراموش كرده است. الهيثمي، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر (متوفاي۹۷۳هـ)، الزواجر عن اقتراف الكبائر، ج۱، ص۲۳۱، تحقيق: تم التحقيق والاعداد بمركز الدراسات والبحوث بمكتبة نزار مصطفي الباز، ناشر: المكتبة العصرية - لبنان / صيدا - بيروت، الطبعة: الثانية، ۱۴۲۰هـ - ۱۹۹۹م. ۱۱. انصاري الشافعي (متوفاي۹۲۶هـ): وَنِسْيَانُهُ كَبِيرَةٌ وَكَذَا نِسْيَانُ شَيْءٍ منه لِخَبَرِ عُرِضَتْ عَلَيَّ ذُنُوبُ أُمَّتِي فلم أَرَ ذَنْبًا أَعْظَمَ من سُورَةٍ من الْقُرْآنِ أو آيَةٍ أُوتِيَهَا رَجُلٌ ثُمَّ نَسِيَهَا وَخَبَرُ من قَرَأَ الْقُرْآنَ ثُمَّ نَسِيَهُ لَقِيَ اللَّهَ عز وجل يوم الْقِيَامَةِ أَجْذَمَ رَوَاهُمَا أبو دَاوُد فراموش كردن (كل) قرآن گناه كبيره است و اين چنين است فراموش كردن بعضي از آن به دليل روايت: گناهان امتم بر من عرضه شد؛ پس نديدم گناهي بزرگتر از اين كه... الأنصاري الشافعي، أبويحيي زكريا (متوفاي۹۲۶هـ)، أسني المطالب في شرح روض الطالب، ج۱، ص۶۴، تحقيق: د. محمد محمد تامر ، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة: الأولي، ۱۴۲۲ هـ - ۲۰۰۰ ۱۲. خطيب الشربيني (متوفاي۹۷۷هـ): خطيب شربيني از كساني است كه شديدا طرفدار كبيره بودن فراموشي قرآن است و اين مطلب را در كتاب هاي متعدد خود آورده و تأكيد كرده است. وي در كتاب الإقناع مي گويد: القول في حكم القرآن ونسيانه ويحرم تفسير القرآن بلا علم ونسيانه أو شيء منه كبيرة. سخن در باره حكم قرآن و فراموش كردن و تفسير بدون دانش آن: فراموش كردن (كل) قرآن يا برخي از (آيات) آن، گناه كبيره است. الشربيني الخطيب الشافعي، شمس الدين محمد (متوفاي۹۷۷هـ)، الإقناع في حل ألفاظ أبي شجاع، ج۱، ص۱۰۵، تحقيق: مكتب البحوث والدراسات - دار الفكر، ناشر: دار الفكر - بيروت - ۱۴۱۵هـ. و در جاي ديگر مي نويسد: فمن الأول تقديم الصلاة أو تأخيرها عن وقتها بلا عذر ومنع الزكاة وترك الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر مع القدرة ونسيان القرآن واليأس من رحمة الله. قسم اول از گناهان كبيره: زود خواندن يا دير خواندن بدون عذر، ندادن زكات، ترك امر به معروف و نهي از منكر با داشتن توان، فراموش كردن قرآن، نا اميدي از رحمت خداوند و... الإقناع للشربيني ج۲، ص۶۳۳ و در مغني المحتاج در هنگام شمردن گناهان كبيره مي گويد: ونسيانه أو شيء منه كبيرة. فرامو كردن (كل) قرآن يا چيزي از آن (برخي از آيات آن) از گناهان كبيره است الشربيني الخطيب الشافعي، شمس الدين محمد (متوفاي۹۷۷هـ)، مغني المحتاج إلي معرفة معاني ألفاظ المنهاج، ج۱، ص۳۹، ناشر: دار الفكر - بيروت. و در جاي ديگر از همين كتاب و باز در هنگام شمارش گناهان كبيره مي نويسد: وترك الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر مع القدرة ونسيان القرآن واليأس من رحمة الله ترك امر به معروف و نهي از منكر با داشتن قدرت، فراموش كردن قرآن، نا اميدي از رحمت خداوند و... مغني المحتاج ج۴، ص۴۲۷ ۱۳. رملي الشافعي (متوفاي۱۰۰۴هـ): رملي شافعي نيز با شمارش گناهان كبيره مي گويد: ونسيانه كبيرة موضعه إذا كان نسيانه تهاونا وتكاسلا. يكي از گناهان كبيره فراموش كردن چيزي از قرآن است؛ در صورتي از به خاطر اهميت ندادن و سستي باشد. الرملي الشوبري الشافعي، شمس الدين محمد بن أحمد بن حمزة (متوفاي۱۰۰۴هـ)، حاشية الرملي ج۱، ص۶۴، طبق برنامه الجامع الكبير. ۱۴. جلال الدين سيوطي: نسيانه كبيرة صرح به النووي في الروضة وغيرها لحديث أبي داود وغيره عرضت علي ذنوب أمتي فلم أر ذنبا أعظم من سورة من القرآن أو آية أوتيها رجل ثم نسيها. فراموش كردن قرآن كبيره است. نووي در كتاب الروضه و ديگر كتاب هاش به آن تصريح كرده است. به دليل روايت أبي داود و ديگران كه رسول خدا فرمود: گناهان امتم بر من عرضه شد... السيوطي، جلال الدين أبو الفضل عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاي۹۱۱هـ)، الإتقان في علوم القرآن، ج۱، ص۲۷۹، تحقيق: سعيد المندوب، ناشر: دار الفكر - لبنان، الطبعة: الأولي، ۱۴۱۶هـ- ۱۹۹۶م. ۱۵. عبد الرؤوف مناوي (متوفاي ۱۰۳۱هـ): عبد الرؤوف مناوي در دو كتاب تصريح كرده است كه فراموش كردن قرآن از گناهان كبيره است. در كتاب التيسير مي نويسد: ونسيان القرآن بعد حفظه كبيرة. فراموش كردن قرآن بعد از حفظ آن، از گناهان كبيره است. المناوي، محمد عبد الرؤوف بن علي بن زين العابدين (متوفاي ۱۰۳۱هـ)، التيسير بشرح الجامع الصغير، ج۱، ص۱۴۶، ناشر: مكتبة الإمام الشافعي - الرياض، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۸هـ ـ ۱۹۸۸م. و در فيض القدير مي نويسد: ونسيان القرآن كبيرة. فراموش كردن قرآن گناه كبيره است. المناوي، محمد عبد الرؤوف بن علي بن زين العابدين (متوفاي ۱۰۳۱هـ)، فيض القدير شرح الجامع الصغير، ج۱، ص۴۸۹، ناشر: المكتبة التجارية الكبري - مصر، الطبعة: الأولي، ۱۳۵۶هـ. ۱۶. بهوتي الحنبلي (متوفاي ۱۰۵۱هـ): (ويحرم) تأخير الختم فوق أربعين (إن خاف نسيانه قال) الإمام (أحمد ما أشد ما جاء فيمن حفظه ثم نسيه..). تأخير انداختن ختم قران بيش از چهل روز حرام است، در صورتي كه از فراموش شدن آن بترسد. امام احمد گفته: چه مجازات هاي سختي وارد شده در باره كسي كه قرآن را حفظ كند و سپس آن را فراموش نمايد. البهوتي الحنبلي، منصور بن يونس بن إدريس (متوفاي ۱۰۵۱هـ)، كشاف القناع عن متن الإقناع وهي تعليقة علي متن وهو كتاب الإقناع للحجاوي الصالحي، ج۱، ص۴۳۰، ناشر: تحقيق: هلال مصيلحي مصطفي هلال، دار الفكر - بيروت - ۱۴۰۲هـ. ۱۷. أبو سعيد الخادمي (متوفاي ۱۱۵۶هـ): ( وَمِنْهَا نِسْيَانُ الْقُرْآنِ بَعْدَ تَعَلُّمِهِ )... لِأَنَّهُ إنَّمَا نَشَأَ عَنْ تَشَاغُلِهِ عَنْهَا بِلَهْوٍ أَوْ فُضُولٍ أَوْ لِاسْتِخْفَافِهِ بِهَا وَتَهَاوُنِهِ بِشَأْنِهَا وَعَدَمِ احْتِرَامِهِ لِأَمْرِهَا فَيَعْظُمُ ذَنْبُهُ عِنْدَ اللَّهِ لِاسْتِهَانَةِ الْعَبْدِ لَهُ بِإِعْرَاضِهِ عَنْ كَلَامِهِ، وَفِيهِ أَنَّ نِسْيَانَ الْقُرْآنِ كَبِيرَةٌ وَلَوْ بَعْضًا مِنْهُ وَهَذَا لَا يُنَاقِضُهُ خَبَرُ (رُفِعَ عَنْ أُمَّتِي الْخَطَأُ وَالنِّسْيَانُ)؛ لِأَنَّ الْمَعْدُودَ هُنَا ذَنْبُ التَّفْرِيطِ فِي مَحْفُوظِهِ لِعَدَمِ تَعَاهُدِهِ وَدَرْسِهِ. يكي از گناهان كبيره، فراموش كردن قرآن بعد از يادگيري آن است؛ چرا كه سرمنشأ آن، مشغول بودن به كارهاي بيهوده و نامربوط، كم توجهي و كم اهميت دادن به آن، بي احترامي به قرآن است؛ پس گناه اين شخص در نزد خداوند به خاطر كم توجهي قرآن و رويگرداندن از آن، بزرگ است. فراموش كردن قرآن گناه كبيره است؛ ولو برخي از آن باشد. اين قضيه با روايت « عقوبت اشتباه و فراموش كردن از امت برداشته شده» در تضاد نيسد؛ چرا كه در اين جا عدم توجه و تفريط به آن چه حفظ كرده به خاطر ممارست و تعهد به آن، گناه محسوب شده است. الخادمي، أبو سعيد محمد بن محمد (متوفاي ۱۱۵۶هـ)، بريقة محمودية، ج۶، ص۲۰۵، طبق برنامه الجامع الكبير. ۱۸. شهاب الدين القليوبي (متوفاي ۱۰۶۹هـ): وي در شمارش گناهان كبيره مي گويد: ... وقطيعة الرحم وعقوق الوالدين وضرب المسلم بغير حق ونسيان القرآن... ... و قطع رحم، عقوق والدين، زدن مسلمان بدو حق، فراموش كردن قرآن و... القليوبي، شهاب الدين أحمد بن أحمد بن سلامة (متوفاي ۱۰۶۹هـ)، حاشيتان. قليوبي: علي شرح جلال الدين، المحلي علي منهاج الطالبين، ج۴، ص۳۲۰، تحقيق: مكتب البحوث والدراسات، ناشر:دار الفكر - لبنان، الطبعة: الأولي، ۱۴۱۹هـ - ۱۹۹۸م. ۱۹. سليمان البجيرمي (متوفاي ۱۲۲۱هـ): قوله: (ونسيان القرآن) أي كلاً أو بعضاً إذا كان حافظاً له بعد البلوغ اين گفته نويسنده كه: فراموش كردن قرآن (از گناهان كبيره است)؛ يعني تمام قرآن يا برخي از آن، در صورتي كه آن را بعد از بلوغ حفظ كرده باشد. البجيرمي الشافعي، سليمان بن محمد بن عمر (متوفاي ۱۲۲۱هـ)، تحفة الحبيب علي شرح الخطيب، ج۵، ص۳۷۹، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت/ لبنان - ۱۴۱۷هـ-۱۹۹۶م، الطبعة: الأولي. ۲۰. محمد بن علي الشوكاني (متوفاي ۱۲۵۵هـ): محمد بن علي شوكاني با شمارش گناهان كبيره مي نويسد: ... ونسيان القرآن بعد تعلمه واحراق الحيوان بالنار وامتناع الزوجة من زوجها بلا سبب. فراموش كردن قرآن بعد از ياد گرفتن آن، سوزان حيوان با آتش، خودداري همسر از همبستري در صورتي كه عذر نداشته باشد.... الشوكاني، محمد بن علي بن محمد (متوفاي ۱۲۵۵هـ)، إرشاد الفحول إلي تحقيق علم الأصول، ج۱، ص۹۹، تحقيق: محمد سعيد البدري ابومصعب، ناشر: دار الفكر - بيروت، الطبعة: الأولي، ۱۴۱۲هـ ـ ۱۹۹۲م ۲۱. الجاوي الشافعي (متوفاي۱۳۱۶هـ): ونسيان القرآن كلا أو بعضا إن كان حفظه بعد البلوغ (يكي از گناهان كبيره) فراموش كردن كل يا برخي از آيات قرآن است؛ اگر آن را بعد از بلوغ حفظ كرده باشد. الجاوي الشافعي، أبو عبد المعطي محمد بن عمر بن علي بن نووي (متوفاي۱۳۱۶هـ)، نهاية الزين في إرشاد المبتدئين، ج۱، ص۳۸۵، ناشر: دار الفكر - بيروت، الطبعة: الأولي. ۲۲. عبد الحميد الشرواني: ومنع الزكاة وترك الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر مع القدرة ونسيان القرآن واليأس من رحمة الله. (گناهان كبيره:) ندادن زكات، ترك امر به معروف و نهي از منكر با داشتن قدرت، فراموش كردن قرآن، نااميدي از رحمت خداوند و... الشرواني الطالسي الشافعي، عبد الحميد بن موسي بن بايزيد بن موسي، حواشي الشرواني علي تحفة المحتاج بشرح المنهاج، ج۱۰، ص۲۱۴، ناشر: دار الفكر - بيروت. حال بايد از اين بزرگان سؤال كرد كه آيا رسول خدا صلي الله عليه وآله نيز اين گناه را كه در كنار شرك به خداوند، نداد زكات و... از كبائر محسوب شده، مرتكب شده يا بخاري و مسلم به آن حضرت تهمت زده اند؟ نتيجه: روايات فراواني در مذمت فراموش كردن قرآن و استحقاق عذاب هاي سخت در منابع اهل سنت نقل شده؛ تا جائي كه برخي آن را بزرگترين گناهي كه ممكن انسان در قيامت با آن محشور و با خداوند روبرو شود، ذكر كرده اند. همچنين تعداد زيادي از فقهاي مذاهب مختلف اهل سنت، آن را در كنار شرك به خداوند، سب صحابه، ندادن زكات و... از گناهان كبيره دانسته اند. با توجه به اين مطالب، آيا مي توان باور داشت كه پيامبر خدا؛ همان كسي كه قرآن معجزه جاودان آن حضرت محسوب مي شود، آياتي از قرآن را فراموش كرده باشد؟ آيا اهل سنت مي توانند بپذيرند كه رسول خدا صلي الله عليه وآله در قيامت در حالي گرفتار بيماري جذام است، وارد محشر شود؟ بنابراين، به نظر مي رسد كه اتهام فراموش كردن قرآن توسط رسول خدا صلي الله عليه وآله تهمتي است ناروا و زشت كه بخاري و مسلم بدون توجه به عوارضش، آن به پيامبر خدا نسبت داده اند. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)
|