درباره ما

آیا روایت «فنظر امیر المؤمنین(ع) بین فخذیها» با عصمت آن حضرت در تعارض نیست؟
کد سؤال: ۱۰۲۲۰امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت عامه »امامت عامه مفاهیم و کلیات »عصمت
تعداد بازدید: ۶۷۶
آیا روایت «فنظر امیر المؤمنین(ع) بین فخذیها» با عصمت آن حضرت در تعارض نیست؟

سؤال كننده : فرهاد.ف

توضيح سؤال:

اهل سنت اشكال كرده اند كه روايت «فَنَظَرَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام إِلَي بَيَاضٍ عَلَي ثَوْبِ الْمَرْأَةِ وَبَيْنَ فَخِذَيْهَا» با عصمت اميرمؤمنان عليه السلام در تعارض است، در جواب اين شبهه چه پاسخي مي توان داد؟

پاسخ:

اصل متن روايت :

علي بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي الْمُعَلَّي عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ أُتِيَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ بِامْرَأَةٍ قَدْ تَعَلَّقَتْ بِرَجُلٍ مِنَ الْأَنْصَارِ وَكَانَتْ تَهْوَاهُ وَلَمْ تَقْدِرْ لَهُ عَلَي حِيلَةٍ فَذَهَبَتْ فَأَخَذَتْ بَيْضَةً فَأَخْرَجَتْ مِنْهَا الصُّفْرَةَ وَصَبَّتِ الْبَيَاضَ عَلَي ثِيَابِهَا بَيْنَ فَخِذَيْهَا ثُمَّ جَاءَتْ إِلَي عُمَرَ فَقَالَتْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنَّ هَذَا الرَّجُلَ أَخَذَنِي فِي مَوْضِعِ كَذَا وَكَذَا فَفَضَحَنِي قَالَ فَهَمَّ عُمَرُ أَنْ يُعَاقِبَ الْأَنْصَارِيَّ فَجَعَلَ الْأَنْصَارِيُّ يَحْلِفُ وَأَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام جَالِسٌ وَيَقُولُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ تَثَبَّتْ فِي أَمْرِي فَلَمَّا أَكْثَرَ الْفَتَي قَالَ عُمَرُ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام يَا أَبَا الْحَسَنِ مَا تَرَي فَنَظَرَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام إِلَي بَيَاضٍ عَلَي ثَوْبِ الْمَرْأَةِ وَبَيْنَ فَخِذَيْهَا فَاتَّهَمَهَا أَنْ تَكُونَ احْتَالَتْ لِذَلِكَ فَقَالَ ائْتُونِي بِمَاءٍ حَارٍّ قَدْ أُغْلِيَ غَلَيَاناً شَدِيداً فَفَعَلُوا فَلَمَّا أُتِيَ بِالْمَاءِ أَمَرَهُمْ فَصَبُّوا عَلَي مَوْضِعِ الْبَيَاضِ فَاشْتَوَي ذَلِكَ الْبَيَاضُ فَأَخَذَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام فَأَلْقَاهُ فِي فِيهِ فَلَمَّا عَرَفَ طَعْمَهُ أَلْقَاهُ مِنْ فِيهِ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَي الْمَرْأَةِ حَتَّي أَقَرَّتْ بِذَلِكَ وَدَفَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنِ الْأَنْصَارِيِّ عُقُوبَةَ عُمَرَ.

امام صادق (ع) مي فرمايد : زني نزد عمر آورده شد كه به مردي از انصار دل بسته بود و به او عشق مي ورزيد ؛ ولي هر چه كوشيد جوان را جلب توجه و عطف نظر كند نتوانست ، تخم مرغي را شكسته با سفيده آن جامه خود را از بين دو ران آلوده ساخت و بدين وسيله جوان را متهم كرده او را نزد عمر برد و گفت : اي خليفه ! اين مرد مرا رسوا نموده است عمر تصميم گرفت جوان انصاري را عقوبت دهد ، مرد پيوسته سوگند ياد مي كرد كه هرگز مرتكب فحشايي نشده است و از عمر مي خواست تا در كار او دقت و تحقيق نمايد ، عمر به اميرالمومنين عليه السلامكه در آن جا حضور داشت رو كرده و گفت : يا علي ! نظر شما در اين قضيه چيست ؟

آن حضرت به سفيدي جامه زن به دقت نظر افكنده وي را متهم نموده و فرمود: آبي بسيار داغ روي آن بريزند و چون ريختند سفيدي جامه بسته شد، پس امام علي عليه السلام (براي فهماندن حاضران) اندكي از آن را در دهان گذاشت و چون طعمش را چشيد آن را به دور افكند و سپس به زن رو كرده، او را سرزنش نمود تا اين كه زن به گناه خود اعتراف نمود و از اين راه مكر و خدعه زن را آشكار كرد و به بركت آن حضرت، مرد انصاري از عقوبت عمر رها گرديد.………..,,,..

الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي۳۲۸ هـ)، الكافي، ج۷، ص۴۲۲، ناشر: اسلاميه ، تهران ، الطبعة الثانية،۱۳۶۲ هـ.ش.

اين روايت علاوه بركتاب كافي ، در منابع ذيل نيز آمده است :

الطوسي ،أبي جعفر محمد بن الحسن ( المتوفي ۴۶۰ ه) ، تهذيب الأحكام في شرح المقنعة للشيخ المفيد ، ج ۶ ص ۳۰۴ باب ۹۲- باب من الزيادات في القضايا ،تحقيق: السيد حسن الموسوي الخرسان ، ناشر: دار الكتب الاسلامية تهران بازار سلطاني ، التصحيح الشيخ محمد الآخوندي ۱۳۹۰ ه ق.

الحر العاملي ، محمد بن الحسن ،(متوفاي۱۱۰۴ ه )، وسائل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشريعة، ج ۲۷ ص ۲۸۱ باب ۲۱- باب جملة من القضايا و الأحكام ،تحقيق و نشر : مؤسسة آل البيت ( ع) لإحياء التراث - قم المشرفة الطبعة : الثانية - جمادي الآخرة ۱۴۱۴ ه .

النوري الطبرسي ، ميرزا حسين (متوفاي۱۳۲۰هـ)، مستدرك الوسائل ومستنبط المسائل ، ناشر : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث - بيروت - لبنان ، ج ۱۷ ص۳۸۷ باب ۱۷- باب جملة من القضايا و الأحكام ، تحقيق : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث،چاپ : الثانية،سال چاپ : ۱۴۰۸ - ۱۹۸۸ م

المجلسي، محمد باقر (متوفاي ۱۱۱۱هـ)، بحار الأنوار، تحقيق: محمد الباقر البهبودي،ج ۴۰ ص ۳۰۳ باب ۹۷- قضاياه صلوات الله عليه و ما...، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م.

اين روايت از چند جهت جاي دقت و تأمل دارد كه در ادامه به آن اشاره مي گردد :

گفتار اول : بررسي سند روايت:

اين روايت از نظر سند مشكل دارد ؛ زيرا در سند آن ، أبو العلاء يا أبو المعلي وجود دارد كه فردي مجهول است ؛ چنانچه علامه مامقاني در كتاب تنقح المقال در شرح حال او مي نويسد:

أبو المعلي روي في باب النوادر من كتاب الأحكام من الكافي عن عمر بن يزيد عنه عن أبي عبد الله عليه السلام ولم أقف علي اسمه ولا حاله.

ابو معلي در باب نوادر ازكتاب فروع كافي از عمر بن يزيد واز ابو عبدالله روايت نموده است اما اسم وحال اورا پيدا نكردم .

المامقاني، الشيخ عبد الله، تنقيح المقال، ج۳، باب الميم من فصل الكني، ص۳۵، طبع في المطبعة المرتضوية، النجف الأشرف ـ ۱۳۵۲هـ .

در نيتجه اين روايت ارزش استناد و استدلال را ندارد.

گفتار دوم : بررسي دلالت روايت:

مخالفان اهل بيت عليهم السلام از اين روايت استفاده كرده اند كه اميرمؤمنان عليه السلام به بين دو ران زن نگاه كرده است و در نتيجه با عصمت آن حضرت در تضاد است؛ چون چگونه امكان دارد كه يك فرد معصوم به بين دو ران يك زن نگاه كند و ...

اما با دقت در متن روايت، متوجه مي شويم كه امام عليه السلام به بين دو ران نگاه نكرده است؛ بلكه به لباس زن در محل بين دو ران او نگاه كرده و روي لباس او آب داغ ريخته است. شواهدي در اصل روايت وجود دارد كه ما به اخصار به آن ها اشاره خواهيم كرد:

الف: تخم مرغ بر روي لباس ريخته شده است:

در روايت آمده است كه :

«وَصَبَّتِ الْبَيَاضَ عَلَي ثِيَابِهَا بَيْنَ فَخِذَيْهَا».

سفيدي تخم مرغ را بر لباسش (نه روي خود رانش) در بين ران هايش ريخت .

در روايت آمده است كه تخم مرغ را روي لباسش ريخت ، نه روي خود رانش؛ و امام عليه السلام نيز به محل ريختن تخم مرغ كه روي لباس بوده است، نگاه كرده است، نه به خود ران:

فَنَظَرَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام إِلَي بَيَاضٍ عَلَي ثَوْبِ الْمَرْأَةِ وَ بَيْنَ فَخِذَيْهَا ... .

پس اميرالمومنين به سفيدي كه در روي لباس زن و در محل بين دو ران او قرار داشت نگاه كرد!

آن گاه امام علي عليه السلام فرمود :

فَقَالَ ائْتُونِي بِمَاءٍ حَارٍّ قَدْ أُغْلِيَ غَلَيَاناً شَدِيداً فَفَعَلُوا ...

برايم آب جوشي كه از جوش نيفتاده ، بياوريد و آوردند و حضرت دستور داد آب جوش را به جايي كه سفيدي بود و زن ادعا مي كرد آب مني مرد است ريختند و معلوم شد كه سفيده تخم مرغ است.

از اين تكه روايت استفاده مي شود كه اصلا بدن زن برهنه نبوده و در نتيجه امام عليه السلام نيز به بدن برهنه او نگاه نكرده است؛ بلكه به محل ريختن تخم مرغ كه روي لباس بوده نگاه كرده است.

به اين نكته نيز بايد توجه داشت كه آب جوشي كه ريخته شده است، قطعا روي خود بدن زن نبوده است؛ بلكه روي لباس او بوده است و گرنه با ريختن آب جوش روي بدن زن، پايش مي سوخت و هيچ حاكمي حق ندارد به شخص مدعي آسيب برساند.

اين مطلب نيز شاهدي ديگري است كه امير مؤمنان عليه السلام به خود بدن نگاه نكرده است .

ب : روايت مربوط به تعزير است:

اين روايت ، مربوط به بحث زنا نيست ! دقت در متن روايت نشان مي دهد كه زن با ظاهر سازي ادعا كرده است كه اين انصاري در فلان مكان من را گرفت و من را رسوا كرد (يعني چسپاندن بدن از روي لباس)! و سپس با همان صورت به نزد خليفه آمد! يعني مستقيما به نزد خليفه آمده است تا از جوان انصاري شكايت كند !

شاهد بر اين مطلب نيز اين است كه در روايت از كلمه «عقوبت» استفاده شده است نه از كلمه «حد». اگر بحث از زنا بود، بايد بر او حد جاري مي كرد نه اين كه او را عقوبت (تعزير) نمايد .

ج : كلمه « فخذيه » ملازم با برهنه بودن ران نمي باشد:

كلمه «فخذيه» هميشه دلالت بر برهنه بودن ران نمي كند، شبيه اين متن در كتب اهل سنت به صورت ذيل آمده است كه :

حدثنا موسي بن إسماعيل حدثنا حماد بن سلمة عن عبيد الله بن عمر عن القاسم : أن عمر طلق جميلة فجاءت أمها فذهبت بابنه عاصم فجاء عمر فأخبر فرفع فرسه فلحقها فضمته بين فخذيها.

عمر ، جميله را طلاق داد ؛ او به نزد مادر خويش رفت و پسرش عاصم را نيز همراه خود برد !عمر آمد و خبر دار شد ؛ به سرعت اسب خويش را برداشته و به دنبال او رفت ! اما آن زن ، پسر را بين دو ران خويش قرار داد !

أبو إسحاق الحربي ، إبراهيم بن إسحاق ( الوفاة: ۲۸۵ )، غريب الحديث للحربي ، ج ۱ ص ۲۰۰ ، دار النشر : امعة أم القري - مكة المكرمة - ۱۴۰۵ ، الطبعة : الأولي ، تحقيق : د. سليمان إبراهيم محمد العايد.

روشن است كه از اين روايت استفاده نمي شود كه عمر فرزندش را بين ران خود؛ در حالي كه برهنه بوده است، گذاشته باشد.

آيا كسي در ترجمه اين روايت مي گويد كه بين دو ران ، حتما بايد چسبيده به پوست باشد ؟!

اين قرائن نشان مي دهد كه مستشكل نمي تواند به صورت قطعي در ترجمه روايت بگويد كه «حضرت به پوست ران آن زن نگاه كرده اند» تا اشكال وارد شود ! بلكه آنچه با ظاهر روايت نيز مناسب است ، اين است كه حضرت به پارچه در محل بين دو ران نگاه كردند ! همين وجود احتمال ديگر در ترجمه ، براي رفع اشكال ، كافي است !

گفتار سوم : لزوم رعايت ضوابط شهادت وكار شناسي در اسلام:

حتي اگر فرض بگيريم كه مقصود نگاه كردن به پوست و بين دو ران باشد ، باز ممكن است از باب قضاوت ، اين مطلب نه تنها جايز ، و بلكه واجب باشد ! لذا در ماجراي مغيره آمده است كه :

عمر در مدينه در حضور مغيره از شاهداني كه واقعه را به او گزارش كرده بودند يكي يكي و جداگانه تحقيق و پرسش كرد. ابوبكره گفت :

«... أنه رآه بين رجلي أم جميل وهو يدخله ويخرجه كالميل في المكحلة ».

[از ترجمه جملات فوق معذوريم.]

شبل و نافع نيز چنين اقوالي را تكرار كردند. چون نوبت به شهادت برادر چهارمشان «زياد» رسيد و او از در وارد شد، عمر تا اورا ديد گفت:

«فلما نظر إليه عمر قال أما إني أري وجه رجل أرجو أن لا يرجم رجل من أصحاب رسول الله صلي الله عليه وسلم علي يده ولا يخزي بشهادته»

من ميبينم صورت مردي را كه اميد دارم كه سنگسار نشود مردي از اصحاب رسول خدا صلي الله عليه و آله را بر دست او و خوار نشود بشهادت او.

البلاذري ، أحمد بن يحيي بن جابر (الوفاة: ۲۷۹) ، فتوح البلدان ، ج ۱ص ۳۴۰، تحقيق : رضوان محمد رضوان ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت - ۱۴۰۳.

و چون ازاو پرسيد كه چه ديده است، زياد گفت : قال رأيته جالسا بين رجلي امرأة فرأيت قدمين مخضوبتين تخفقان واستين مكشوفتين وسمعت خفزانا شديدا.

ديدم نشسته ميان دو پاي زني ... (از ترجمه معذوريم)

عمر گفت: آيا ديدي او را «... رأيت كالميل في المكحلة قال لا قال فهل تعرف المرأة قال لا... »، پس گفت: نه

الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي ۳۱۰هـ)، جامع البيان عن تأويل آي القرآن، ج ۲، ص ۴۹۳ ،ناشر: دار الفكر، بيروت - ۱۴۰۵هـ.

چونكه زياد بن معبد البجلي صحنه اي مثل ديگران نديده بود، شرط اصلي گواهي زنا تحقق نيافت و مغيره مجازت نشد. سه برادر ديگر متهم به گواهي ناحق به قصد بي آبرو كردن يك مسلمان شدند و عمر دستور داد به هركدامشان هشتاد تازيانه زدند.

ابوبكره پس از حد خوردن گفت : من دوباره شهادت مي دهم كه مغيره اين عمل را انجام داده است . عمر خواست او را دوباره حد بزند ، ولي علي (ع) مانع شد و فرمود : اگر او را حد بزني براي رفيقت مغيره حد را جاري خواهم كرد .

فقال أبو بكرة بعد أن ضرب فإني أشهد أن المغيرة فعل كذا وكذا فهم عمر بضربه فقال له علي عليه السلام إن ضربته رجمت صاحبك ...

أبو الفرج الأصبهاني الوفاة: ۳۵۶هـ)، الأغاني ، ج ۱۶ ص ۱۰۸ ،دار النشر : دار الفكر للطباعة والنشر - لبنان ، تحقيق : علي مهنا وسمير جابر.

ابن منظور ، محمد بن مكرم الأفريقي المصري (المتوفي : ۷۱۱هـ) مختصر تاريخ دمشق ، ج ۷ ص ۳۸۲، دار النشر :

عمر در مراسم حج به اين مطلب اعتراف نمود كه ابوبكره شهادتش درست بوده و لذا به مغيره گفت : ...والله ما أظن أبا بكرة كذب عليك وما رأيتك إلا خفت أن أرمي بحجارة من السماء .

به خدا ! ما شك نداشتيم كه ابوبكره راست مي گويد و ديدم كه تو مي ترسيدي سنگي از آسمان بر سرت فرود آيد.

أبو الفرج الأصبهاني الوفاة: ۳۵۶هـ) ، الأغاني ، ج ۱۶ ص ۱۰۹ ، دار النشر : دار الفكر للطباعة والنشر - لبنان ، تحقيق : علي مهنا وسمير جابر.

كارشناسي ، يكي از مهم ترين دلايل اثبات است كه در غالب دعوا ها مورد استناد قرار مي گيرد و كم تر موضوع دعوايي مي توان يافت كه در آن موضوعات تخصصي كه نياز به بررسي فني توسط كارشناس دارد، مطرح نباشد. از اين رو، ارجاع به كارشناس و صدور قراركارشناسي به اقدامي متداول در رسيدگي به دعاوي تبديل شده است.

بسياري از آراي قضايي نيز مبتني بر نظر كارشناس و مستند به آن است؛ حتي اگر پاسخ قبلي را قبول نكنند و بگويند كه حضرت علي به بين دو ران آن زن نگاه كرده است مي گوييم اهميت ويژه كارشناسي در رسيدگي به دعاوي، عمر را بر آن داشت كه از امام علي به عنوان كارشناس در قضيه مغيره و ام جميل نظرش را بدهد . همان گونه كه شهود صحنه ماجراي غير اخلاقي مغيره را در نزد عمر به عنوان شاهد گزارش نموده اند و از نظر مباني فقه كيفري اسلام هم ديدن صحنه جرم و بازگو نمودن آن به عنوان شهود و كار شناس نه تنها حرام نيست؛ بلكه لازم وضروري است واگر ديدن صحنه براي كار شناس وشهود از نظرفقه مشكل داشت ، خود خليفه نبايستي از شهود استعلام مي نمود واز امام علي به عنوان عادل ترين كار شناس نظر خواهي مي نمود .

نتيجه :

اين روايت از نظر سندي ضعيف و راوي آن مجهول است؛ چون در سند او أبي العلاء يا أبي المعلي وجود دارد كه در هيچ يك از كتاب هاي رجالي معتبر توثيق نشده است.

از جهت دلالي نيز دو پاسخ دارد :

۱. شبهه افكنان در ترجمه اين روايت اشبتاه كرده اند، ترجمه صحيح اين است كه: «به لباس در بين دو ران او نگاه كرد» و نه به پوست ران !

۲. گاهي از باب قضاوت و اشهاد ، نگاه دقيق به عورت ، نه تنها جايز و بلكه واجب مي شود !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)

* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت