درباره ما

آیا روایت صحیح السندی مبنی بر نیابت و وکالت عثمان بن سعید از امام زمان عج ، وجود دارد؟
کد سؤال: ۱۰۲۶۰امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امام زمان و مهدویت »نواب امام زمان (عج)
تعداد بازدید: ۹۱۸
آیا روایت صحیح السندی مبنی بر نیابت و وکالت عثمان بن سعید از امام زمان عج ، وجود دارد؟

سؤال كننده : سيد م ، محسن

توضيح سؤال :

به عقيده شيعه،حضرت امام مهدي عليه السلام ، جناب عثمان بن سعيد العمري را براي نيابت عامه خود انتخاب كرده است. معروفترين روايتي كه داريم و به اين موضوع دلالت كند ، از طريق جعفر بن محمد بن مالك الفزاري هست كه نجاشي ، ابن غضائري و مرحوم سيد خوئي جعفر بن محمد بن مالك الفزاري را ضعيف و وضّاع حديث ميشناسند، نقل شده است. ولي برنامه درايت النور اين شخص را "ثقه علي التحقيق" ميشناسد. آيا روايت ديگري داريم كه هم به موضوع نيابت عثمان بن سعيد العمري دلالت واضح و صريحي داشته و هم صحيح الاسناد باشد؟ لطفاً آن روايات را براي بنده ذكر كنيد. و آيا دليلي براي وثاقت جعفر بن محمد بن مالك الفزاري داريم؟

پاسخ : نيابت نواب خاص از ضروريات مذهب شيعه:

اولاً : نيابت نوّاب خاص در ميان فقها و علماي شيعه ، از مسائل قطعي است و جزء ضروريات مذهب شيعه به شمار مي رود ؛ از اين رو چنين مطلبي نياز به روايت و يا بررسي سندي ندارد .

ثانياً : عثمان بن سعيد از بزرگان تاريخ شيعه است كه نائب امام هادي ، امام عسكري و امام زمان عليهم السلام بوده است . روايات صحيح السندي از هر سه امام در اين باره وجود دارد كه به برخي از آن ها اشاره مي كنيم :

شيخ طوسي رضوان الله تعالي عليه در كتاب شريف الغيبة مي نويسد :

فَأَخْبَرَنِي جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ هَارُونَ بْنِ مُوسَي عَنْ أَبِي عَلِيٍّ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ الْإِسْكَافِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ سَعْدٍ الْقُمِّيُّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَي أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ فِي يَوْمٍ مِنَ الْأَيَّامِ فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي أَنَا أَغِيبُ وَأَشْهَدُ وَلَا يَتَهَيَّأُ لِيَ الْوُصُولُ إِلَيْكَ إِذَا شَهِدْتُ فِي كُلِّ وَقْتٍ فَقَوْلَ مَنْ نَقْبَلُ وَأَمْرَ مَنْ نَمْتَثِلُ فَقَالَ لِي صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ هَذَا أَبُو عَمْرٍو الثِّقَةُ الْأَمِينُ مَا قَالَهُ لَكُمْ فَعَنِّي يَقُولُهُ وَمَا أَدَّاهُ إِلَيْكُمْ فَعَنِّي يُؤَدِّيهِ فَلَمَّا مَضَي أَبُو الْحَسَنِ (عليه السلام) وَصَلْتُ إِلَي أَبِي مُحَمَّدٍ ابْنِهِ الْحَسَنِ صَاحِبِ الْعَسْكَرِ (عليه السلام) ذَاتَ يَوْمٍ فَقُلْتُ لَهُ مِثْلَ قَوْلِي لِأَبِيهِ فَقَالَ لِي هَذَا أَبُو عَمْرٍو الثِّقَةُ الْأَمِينُ ثِقَةُ الْمَاضِي وَثِقَتِي فِي الْحَيَاةِ وَ الْمَمَاتِ فَمَا قَالَهُ لَكُمْ فَعَنِّي يَقُولُهُ وَ مَا أَدَّي إِلَيْكُمْ فَعَنِّي يُؤَدِّيهِ

الغيبة ، ص ۳۵۴ ، ح۳۱۵ .

جمعي از راويان حديث ، از هارون بن موسي تلعكبري براي ما (شيخ طوسي) با سند خود از احمد بن اسحاق قمي روايت نموده اند كه وي گفت : روزي خدمت حضرت امام علي النقي عليه السّلام رسيدم و عرض كردم : آقا ! من گاهي سعادت درك حضورتان را دارم و گاهي از اين فيض بي نصيب مي مانم و در اين جا همه اوقات اين فيض برايم ميسر نمي گردد ، سخن چه كسي را بپذيريم و از چه كسي پيروي نمائيم ؟

فرمود: اين ابو عمرو (عثمان بن سعيد) مردي موثق و امين است ، آن چه وي براي شما نقل كند ، از طرف من مي گويد و آن چه به شما مي رساند از جانب من مي رساند .

احمد بن اسحق مي گويد : بعد از رحلت آن حضرت ، روزي خدمت امام حسن عسكري عليه السّلام شرفياب شدم و همان سؤال را از آن حضرت نيز كردم ، آن حضرت هم فرمود :

«اين ابو عمرو مردي موثق و امين است ، هم مورد وثوق امام گذشته (امام علي النقي) بود و هم نزد من در زمان حيات و بعد از مردنم موثق مي باشد ، آنچه به شما برساند از جانب من مي گويد و از طرف من مي رساند .

اين روايت از نظر سندي صحيح اعلائي است و از نظر دلالت نيز هيچ اشكالي ندارد و بر وكالت و نيابت خاص عثمان بن سعيد ، هم در زمان امامين عسكريين و هم در زمان حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف دلالت دارد .

و شيخ كليني رحمة الله عليه در كتاب شريف كافي مي نويسد :

... وَقَدْ أَخْبَرَنِي أَبُو عَلِيٍّ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عليه السلام قَالَ سَأَلْتُهُ وَقُلْتُ مَنْ أُعَامِلُ أَوْعَمَّنْ آخُذُ وَقَوْلَ مَنْ أَقْبَلُ فَقَالَ لَهُ : الْعَمْرِيُّ ثِقَتِي فَمَا أَدَّي إِلَيْكَ عَنِّي فَعَنِّي يُؤَدِّي وَ مَا قَالَ لَكَ عَنِّي فَعَنِّي يَقُولُ فَاسْمَعْ لَهُ وَ أَطِعْ فَإِنَّهُ الثِّقَةُ الْمَأْمُونُ .

وَأَخْبَرَنِي أَبُو عَلِيٍّ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا مُحَمَّدٍ عليه السلام عَنْ مِثْلِ ذَلِكَ فَقَالَ لَهُ الْعَمْرِيُّ وَابْنُهُ ثِقَتَانِ فَمَا أَدَّيَا إِلَيْكَ عَنِّي فَعَنِّي يُؤَدِّيَانِ وَمَا قَالا لَكَ فَعَنِّي يَقُولَانِ فَاسْمَعْ لَهُمَا وَأَطِعْهُمَا فَإِنَّهُمَا الثِّقَتَانِ الْمَأْمُونَانِ ... .

الكافي ،ج ۱ ، ص ۳۲۹ ، باب في تسمية من رآه عليه السلام ، ح۱ .

احمد بن اسحاق به من اطلاع داده است كه از امام هادي پرسيده بود : «سفير شما كيست كه با او همكاري كنم؟» و شايد پرسيده بود كه: «احكام الهي را از چه كسي دريافت كنم و سخن چه كسي را پذيرا باشم؟» و امام هادي نام شما را برده و گفته بود:

«عثمان بن سعيد مورد وثوق است هر پيغامي كه از من برساند از من رسانده است و هر سخني كه از من نقل كند از من نقل كرده است. سخن او را بشنو و دستور او را اطاعت كن كه او كاملا امين و موثق است».

و باز همين احمد بن اسحاق به من اطلاع داده است كه از امام عسكري پرسيده بود كه: «سفير شما كيست»؟ و امام عسكري گفته بود:

«عثمان بن سعيد و پسرش محمد بن عثمان هر دو تن مورد وثوق مي باشند، هر پيغامي كه از جانب من بياورند، از جانب من آورده اند و هر سخني كه از من نقل كنند از من نقل كرده اند ، سخن هر دو را بشنو و از فرمان آن دو اطاعت كن كه هر دو تن مورد وثوق من مي باشند» .

اين روايت نيز از نظر سندي مشكلي ندارد و دلالت مي كند كه جناب عثمان بن سعيد ، وكيل امام هادي و امام عسكري عليهما السلام بوده است .

و مرحوم شيخ طوسي در اختيار معرفة الرجال (رجال الكشي) نامه مفصلي از امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف ، خطاب به اسحاق بن اسماعيل نوشته و به وي دستور مي دهد :

فَلَا تَخْرُجَنَّ مِنَ الْبَلَدِ حَتَّي تَلْقَي الْعَمْرِيَّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ بِرِضَايَ عَنْهُ وَتُسَلِّمَ عَلَيْهِ وَتَعْرِفَهُ وَيَعْرِفَكَ فَإِنَّهُ الطَّاهِرُ الْأَمِينُ الْعَفِيفُ الْقَرِيبُ مِنَّا وَإِلَيْنَا فَكُلُّ مَا يُحْمَلُ إِلَيْنَا مِنْ شَيْ ءٍ مِنَ النَّوَاحِي فَإِلَيْهِ يَصِيرُ آخِرُ أَمْرِهِ لِيُوصِلَ ذَلِكَ إِلَيْنَا وَالْحَمْدُ لِلَّهِ كَثِيراً سَتَرَنَا اللَّهُ وَإِيَّاكُمْ يَا إِسْحَاقُ بِسِتْرِهِ وَتَوَلَّاكَ فِي جَمِيعِ أُمُورِكَ بِصُنْعِهِ وَالسَّلَامُ عَلَيْكَ وَعَلَي جَمِيعِ مَوَالِيَّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ وَصَلَّي اللَّهُ عَلَي سَيِّدِنَا النَّبِيِّ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً .

اختيار معرفة الرجال ، ج ۲ ، ص ۸۴۸ .

«از شهر خارج نشو مگر بعد از ملاقات با عمري ، خدا از او راضي باشد به واسطه رضايت ما و سلام بر او بنما و خود را به او معرفي كن تا ترا بشناسد او مردي پاك و عفيف و مورد اعتماد و نزديك به ما است هر مبلغي كه از نواحي براي ما مي رسد عاقبت به او مي دهند و او به ما مي رساند (و الحمد للَّه كثيرا) خدا ما و شما را در پناه خود محفوظ دارد و در تمام كارها پشتيبانمان باشد سلام بر تو و جميع دوستان و رحمة اللَّه و بركاته درود بر سرور ما پيامبر اكرم صلّي اللَّه عليه و اله و سلّم تسليما كثيراً .

در اين روايت نيز تصريح شده است كه جناب عثمان بن سعيد العمري ، وكيل ، نائب و واسطه ميان امام و مردم بوده است و سهم امام عليه السلام را براي آن حضرت مي برده است .

و هنگامي عثمان بن سعيد به رحمت خدا پيوست ، امام زمان عليه السلام در نامه اي جهت تعزيت به فرزند بزرگوارش محمد بن عثمان مي نويسد :

أَجْزَلَ اللَّهُ لَكَ الثَّوَابَ وَ أَحْسَنَ لَكَ الْعَزَاءَ رُزِئْتَ وَرُزِئْنَا وَأَوْحَشَكَ فِرَاقُهُ وَأَوْحَشَنَا فَسَرَّهُ اللَّهُ فِي مُنْقَلَبِهِ وَكَانَ مِنْ كَمَالِ سَعَادَتِهِ أَنْ رَزَقَهُ اللَّهُ وَلَداً مِثْلَكَ يَخْلُفُهُ مِنْ بَعْدِهِ وَيَقُومُ مَقَامَهُ بِأَمْرِهِ وَ يَتَرَحَّمُ عَلَيْهِ وَ أَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ فَإِنَّ الْأَنْفُسَ طَيِّبَةٌ بِمَكَانِكَ وَ مَا جَعَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ فِيكَ وَعِنْدَكَ أَعَانَكَ اللَّهُ وَقَوَّاكَ وَ عَضَدَكَ وَوَفَّقَكَ وَكَانَ لَكَ وَلِيّاً وَحَافِظاً وَرَاعِياً .

كمال الدين وتمام النعمة ، ص ۵۱۰ و الغيبة ، ص ۳۶۱ .

إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ

«خداوند ثواب تو را زياد گرداند و در اين مصيبت صبر نيكو مرحمت فرمايد ، تو مصيبت زده اي و ما هم اندوهناك هستيم فراق پدرت براي تو و ما هر دو وحشتناك است خداوند او را در جايي كه دارد شاد گرداند از كمال سعادت او اين بود كه مثل تو فرزندي داشت كه بعد از او بماند و به دستور وي جانشين او گردد و براي او طلب رحمت و مغفرت كند! من هم ميگويم: الحمد للَّه، زيرا شيعيان به وجود تو و آن چه خداوند در تو و نزد تو قرار داده است ، مسرورند پروردگار عالم تو را ياري كند و نيرو بخشد و پشتيباني نمايد و در كار خود توفيق دهد خداوند دوست و نگهبان تو باشد»

و شيخ طوسي از انتساب فرزند عثمان بن سعيد به جاي پدرش خبر مي دهد :

وَ أَخْبَرَنِي جَمَاعَةٌ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُوسَي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ قَالَ قَالَ لِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ لَمَّا مَضَي أَبُو عَمْرٍو رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ أَتَتْنَا الْكُتُبُ بِالْخَطِّ الَّذِي كُنَّا نُكَاتِبُ بِهِ بِإِقَامَةِ أَبِي جَعْفَرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ مَقَامَهُ .

الغيبة ، ص ۳۶۲ ، ح۳۲۴ .

جماعتي از هارون بن موسي تلّعكبري از محمد بن همام روايت نموده اند كه عبد اللَّه بن جعفر حميري گفت : چون عثمان بن سعيد رضي اللَّه عنه وفات يافت مكتوبي به همان خطي كه ماها مي نويسيم در خصوص انتصاب فرزندش محمد بن عثمان رضي اللَّه عنه به جاي او صادر شد .

و نيز مي نويسد :

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِيَارَ الْأَهْوَازِيُّ أَنَّهُ خَرَجَ إِلَيْهِ بَعْدَ وَفَاةِ أَبِي عَمْرٍو وَالِابْنُ وَقَاهُ اللَّهُ لَمْ يَزَلْ ثِقَتَنَا فِي حَيَاةِ الْأَبِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَأَرْضَاهُ وَنَضَّرَ وَجْهَهُ يَجْرِي عِنْدَنَا مَجْرَاهُ وَيَسُدُّ مَسَدَّهُ وَعَنْ أَمْرِنَا يَأْمُرُ الِابْنُ وَبِهِ يَعْمَلُ تَوَلَّاهُ اللَّهُ فَانْتَهِ إِلَي قَوْلِهِ وَعَرِّفْ مُعَامَلَتَنَا ذَلِكَ .

الغيبة ، ص ۳۶۲ ، ح۳۲۴ .

محمد بن ابراهيم بن مهزيار اهوازي براي ما نقل كرد كه : بعد از وفات عثمان بن سعيد توقيعي بدين مضمون براي من آمد:

خداوند پسر او را حفظ كند. او در زمان پدرش مورد اعتماد ما بود، خدا از او و پدرش خشنود باشد، و روح پدرش را شاد گرداند، پسرش در نزد ما مانند اوست و در جاي وي نشسته است آنچه از ما بگويد گفته ماست و بفرمان ما عمل ميكند خداوند او را تأييد كند. پس گفته او را قبول كن و نظر ما را در باره او بدان .

بررسي روايت جعفر بن مالك فزاري :

مرحوم شيخ طوسي در الغيبة ص ۳۵۷مي نويسد :

قَالَ وَقَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ الْفَزَارِيُّ الْبَزَّازُ عَنْ جَمَاعَةٍ مِنَ الشِّيعَةِ مِنْهُمْ عَلِيُّ بْنُ بِلَالٍ وَأَحْمَدُ بْنُ هِلَالٍ وَمُحَمَّدُ بْنُ مُعَاوِيَةَ بْنِ حُكَيْمٍ وَالْحَسَنُ بْنُ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ فِي خَبَرٍ طَوِيلٍ مَشْهُورٍ قَالُوا جَمِيعاً اجْتَمَعْنَا إِلَي أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عليهما السلام نَسْأَلُهُ عَنِ الْحُجَّةِ مِنْ بَعْدِهِ وَفِي مَجْلِسِهِ أَرْبَعُونَ رَجُلًا فَقَامَ إِلَيْهِ عُثْمَانُ بْنُ سَعِيدِ بْنِ عَمْرٍو الْعَمْرِيُّ فَقَالَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَكَ عَنْ أَمْرٍ أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّي فَقَالَ لَهُ اجْلِسْ يَا عُثْمَانُ فَقَامَ مُغْضَباً لِيَخْرُجَ فَقَالَ لَا يَخْرُجَنَّ أَحَدٌ فَلَمْ يَخْرُجْ مِنَّا أَحَدٌ إِلَي أَنْ كَانَ بَعْدَ سَاعَةٍ فَصَاحَ عليه السلام بِعُثْمَانَ فَقَامَ عَلَي قَدَمَيْهِ فَقَالَ أُخْبِرُكُمْ بِمَا جِئْتُمْ قَالُوا نَعَمْ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ جِئْتُمْ تَسْأَلُونِّي عَنِ الْحُجَّةِ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعَمْ فَإِذَا غُلَامٌ كَأَنَّهُ قِطَعُ قَمَرٍ أَشْبَهُ النَّاسِ بِأَبِي مُحَمَّدٍ عليه السلام فَقَالَ هَذَا إِمَامُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَخَلِيفَتِي عَلَيْكُمْ أَطِيعُوهُ وَلَا تَتَفَرَّقُوا مِنْ بَعْدِي فَتَهْلِكُوا فِي أَدْيَانِكُمْ أَلَا وَإِنَّكُمْ لَا تَرَوْنَهُ مِنْ بَعْدِ يَوْمِكُمْ هَذَا حَتَّي يَتِمَّ لَهُ عُمُرٌ فَاقْبَلُوا مِنْ عُثْمَانَ مَا يَقُولُهُ وَانْتَهُوا إِلَي أَمْرِهِ وَاقْبَلُوا قَوْلَهُ فَهُوَ خَلِيفَةُ إِمَامِكُمْ وَالْأَمْرُ إِلَيْه .

جعفر بن محمد بن مالك فزاري بزاز از جماعتي از شيعه منجمله علي بن هلال و محمد بن معاوية بن حكيم و حسن بن ايوب بن نوح در خبري طولاني مشهور نقل كرده كه همه آن ها گفتند : خدمت حضرت امام حسن عسكري عليه السّلام رفتيم تا در خصوص امام بعد از وي از حضرت جويا شويم چهل نفر ديگر غير از ما نيز در مجلس حضرت بودند . در اين وقت عثمان بن سعيد عمري برخاست و عرض كرد : يا ابن رسول اللَّه ! مي خواهم مطلبي را از حضرتت سؤال كنيم كه خود داناتر ميباشيد. حضرت فرمود:

اي عثمان بنشين ! سپس حضرت با حالتي خشمگين برخاست كه بيرون رود و فرمود :

هيچ كس بيرون نيايد . كسي از ما هم بيرون نرفت ، بعد از لحظه اي حضرت ، عثمان بن سعيد را صدا زد و او برخاست و ايستاد ، حضرت فرمود : بگويم براي چه نزد من آمده ايد ؟

حضار گفتند بفرمائيد يا ابن رسول اللَّه ! فرمود : آمده ايد از من بپرسيد امام بعد از من كيست ؟ عرض كردند : آري يا ابن رسول اللَّه ! در اين وقت جواني را كه مانند پاره ماه بود و از هر كس به پدرش امام حسن عسكري عليه السّلام بيشتر شباهت داشت در برابر خود ديديم . حضرت فرمود :

«بعد از من اين امام شما و جانشين من مي باشد از وي پيروي كنيد و پراكنده نگرديد كه در امر دين خود به هلاكت مي رسيد . بدانيد كه بعد از امروز ديگر او را نخواهيد ديد تا عمر او كامل شود . پس هر چه عثمان بن سعيد از جانب او به شما خبر ميدهد ، بپذيريد . او نماينده امام شماست و نيابت به وي تفويض مي گردد .

بررسي اعتبار جعفر بن محمد بن مالك الفزاري:

اما در رابطه با جعفربن محمد بن مالك بايد گفت:

اولاً شيخ طوسي او را توثيق كرده .

جعفر بن محمد بن مالك ، كوفي ، ثقة .

رجال الطوسي ، ص ۴۱۸ .

و نيز ابو القاسم كوفي متوفاي ۳۵۲ هـ در كتاب الإستغاثه ، وي را اين گونه توثيق مي كند :

حدثنا جماعة من مشايخنا الثقاة منهم جعفر بن محمد بن مالك الكوفي ...

الاستغاثة ، ج ۱ ، ص ۷۷ .

ثانياً : تضعيف نجاشي و ابن غضائري در مقابل توثيق شيخ طوسي ارزشي ندارد ؛ زيرا تضعيفات اين دو بزرگوار به خاطر نقل رواياتي بوده است كه در آن زمان از ديدگاه آن ها غلو محسوب مي شده ؛ در حالي كه امروزه همه آن ها از ضروريات مذهب شيعه به حساب مي آيد .

مرحوم علامه جليل القدر ، حاج شيخ عبد الله مامقاني در تنقيح المقال بعد از نقل تضعيفات نجاشي و ابن غضائري مي نويسد :

وأقول قد نبهنا في المقدمة فوائد عشر علي أنّ جملة ممّا هو من ضروريات مذهبنا اليوم قد كان يعد في السلف الزّمان غلوّا و عليه فرّعوا تضعيف جمع من الثقات و ظنّي أنّ ما صدر في المقام في حقّه من الغمز و التضعيف ناش من روايته جملة من معجزات الأئمة سيما معجزات ولادة القائم ... و تحقيق المقال أنّ الأقوي كون الرجل ثقة اعتماداً علي توثيق الشيخ ... .

در فوائد دهگانه در مقدمه كتابمان گفتيم كه برخي از مسائل كه امروز از ضروريات مذهب شمرده مي شود درگذشته آن را غلو مي دانسته اند كه بر همين اساس هم جمعي از راويان مورد ثقه را تضعيف مي كرده اند ومن فكر مي كنم آنچه كه در مورد جعفر بن محمد مالك از ضعف وغير آن گفته شده است ناشي از نقل او معجزات ائمه مخصوصا داستان ولادت حضرت مهدي عليه السلام باشد.....نتيجه اين تحقيق آن است كه وي بنا بر سخن شيخ طوسي ثقه است .

تنقيح المقال ، ج۱ ، ص۲۲۶ ، باب جعفر .

علامه محقق نمازي شاهرودي مي نويسد:

والتحقيق أن الأقوي كون الرجل من الثقات المعتمدين اعتمادا علي توثيق الشيخ ، وأبي القاسم الكوفي في كتاب الاستغاثة ، والعلامة المامقاني في رجاله .

راي محكمتر در باره جعفر بن محمد مالك كوفي اين است كه بگوئيم: بنا بر توثيق شيخ وابو القاسم كوفي در كتاب استغاثه و مامقاني در كتاب رجالش، ثقه ومورد اعتماد است .

مستدركات علم رجال الحديث ، ج ۲ ، ص ۲۱۳ ، رقم : ۲۸۳۰ .

ثالثاً : خود مرحوم شيخ طوسي از روايت اين گونه تعبير مي كند :

فِي خَبَرٍ طَوِيلٍ مَشْهُور ...

در خبري طولاني و مشهور و شناخته شده ....

از اين جمله نيز مي توان استنباط كرد كه روايت از ديدگاه مرحوم شيخ طوسي شهرت روائي داشته است و شهرت روائي (در صورت قبول ضعف سند) مي تواند جابر ضعف سند باشد . در نتيجه ، اين روايت نيز از نظر سندي مشكلي ندارد و حد اقل مي توان از آن براي تأييد ديگر روايات ذكر شده در باب ، استفاده كرد .

نظر بزرگان شيعه در باره وكالت عثمان بن سعيد :

بزرگان شيعه در كتاب هاي متعدد ضمن اين كه عثمان بن سعيد را از نوّاب خاص شمرده اند ، مطالب گرانسنگي نيز در وثاقت او بيان كرده اند :

شيخ طبرسي رضوان الله تعالي عليه در كتاب احتجاج مي نويسد :

أَمَّا الْأَبْوَابُ الْمَرْضِيُّونَ وَالسُّفَرَاءُ الْمَمْدُوحُونَ فِي زَمَنِ الْغَيْبَةِ فَأَوَّلُهُمُ الشَّيْخُ الْمَوْثُوقُ بِهِ أَبُو عَمْرٍو عُثْمَانُ بْنُ سَعِيدٍ الْعَمْرِيُّ نَصَبَهُ أَوَّلًا أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرِيُّ ثُمَّ ابْنُهُ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ عليهما السلام فَتَوَلَّي الْقِيَامَ بِأُمُورِهِمَا حَالَ حَيَاتِهِمَا ثُمَّ بَعْدَ ذَلِكَ قَامَ بِأَمْرِ صَاحِبِ الزَّمَانِ عليه السلام وَ كَانَتْ تَوْقِيعَاتٌ وَجَوَابَاتُ الْمَسَائِلِ تَخْرُجُ عَلَي يَدَيْهِ فَلَمَّا مَضَي لِسَبِيلِهِ قَامَ ابْنُهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ مَقَامَهُ

وَنَابَ مَنَابَهُ فِي جَمِيعِ ذَلِكَ فَلَمَّا مَضَي قَامَ بِذَلِكَ أَبُو الْقَاسِمِ الْحُسَيْنُ بْنُ رَوْحٍ مِنْ بَنِي نَوْبَخْتَ فَلَمَّا مَضَي قَامَ مَقَامَهُ أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ السَّمُرِيُّ وَلَمْ يَقُمْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بِذَلِكَ إِلَّا بِنَصٍّ عَلَيْهِ مِنْ قِبَلِ صَاحِبِ الزَّمَانِ عليه السلام وَنَصْبِ صَاحِبِهِ الَّذِي تَقَدَّمَ عَلَيْهِا .

فَلَمْ تَقْبَلِ الشِّيعَةُ قَوْلَهُمْ إِلَّا بَعْدَ ظُهُورِ آيَةٍ مُعْجِزَةٍ تَظْهَرُ عَلَي يَدِ كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ مِنْ قِبَلِ صَاحِبِ الْأَمْرِ عليه السلام تَدُلُّ عَلَي صِدْقِ مَقَالَتِهِمْ وَصِحَّةِ نِيَابَتِهِمْ ... .

از سفيران مورد قبول و اعتماد و افرادي كه رابط و واسطه بين مردم و امام زمان عليه السلام در زمان غيبت بوده اند ، نخستني آنان عثمان بن سعيد عمري است كه قبلا از طرف امام هادي (عليه السلام) به نمايندگي انتخاب شده بود و امام عسكري (عليه السلام) هم او را در همين منصب ابقا نمود كه در دوران زندگي اين دو امام كارهاي زندگي آنان را انجام مي داد ، سپس به دستور امام زمان (عليه السلام) به نمايندگي انتخاب شد كه جواب مسائل و نامه ها به وسيله او به دست مردم مي رسيد ، پس از آن كه وي از دنيا رفت فرزندش محمد بن عثمان جانشين وي شد و همان مسئوليت ها را به عهده داشت ، پس از وفات او حسين بن روح نوبختي جاي وي را گرفت و پس از وي علي بن محمد سمري نيابت را عهده دار شد ، اين چهار نفر هر يك با فرمان و دستور امام زمان عليه السلام و تعيين فرد قبلي منصب نمايندگي را پذيرا شدند ، و شيعيان سخنان آنان را در صورتي كه همراه با نشانه اي از طرف حضرت صاحب الأمر مانند معجزه و غير آن كه تاييد كننده مقام نيابت و ادعاي آنان بود مي پذيرفتند .

شيخ طوسي از استوانه هاي عملي شيعه مي نويسد:

فأما السفراء الممدوحون في زمان الغيبة : فأولهم : من نصبه أبو الحسن علي بن محمد العسكري وأبو محمد الحسن بن علي بن محمد ابنه عليهم السلام وهو الشيخ الموثوق به أبو عمرو عثمان بن سعيد العمري رحمه الله وكان أسديا وإنما سمي العمري .

از سفيران مورد قبول و تاييد شده ، نخستين از آنان عثمان بن سعيد عمري است كه شخصي مورد اعتماد بود و از طرف امام هادي سپس فرزندش امام عسكري عليهما السلام به مقام سفارت و نمايندگي منصوب شده بود ، و به لقب اسدي شناخته مي شد ، سپس به عمري مشهور گشت .

الغيبة ، ص ۳۵۳ .

و هم چنين در كتاب رجال خود مي نويسد:

محمد بن عثمان بن سعيد العمري ، يكني أبا جعفر ، وأبوه يكني أبا عمرو ، جميعا وكيلان من جهة صاحب الزمان عليه السلام ، ولهما منزلة جليلة عند الطائفة .

محمد بن عثمان بن سعيد عمري با كنيه ابوجعفر و پدرش با كنيه ابو عمرو هر دو نفر از طرف امام زمان عليه السلام وكيل بوده و نزد شيعيان اماميه مقامي بس رفيع دارند .

رجال الطوسي ، ص ۴۴۷ .

همين مطلب علامه حلي نقل مي كند.

خلاصة الأقوال ص ۲۵۰.

ابن داوود حلّي مي گويد :

عثمان بن سعيد العمري السمان الزيات يكني أبا عمرو دي كر ( جخ ) جليل القدر ثقة خدم الهادي عليه السلام وله إحدي عشرة سنة وله إليه عهد معروف ، وتوكل للعسكري عليه السلام .

عثمان بن سعيد عمري ملقب به سمان و زيّات و با كنيه ابو عمرو شخصي است بلند مرتبه و مورد اعتماد ، كه مدت يازده سال در خدمت امام هادي عليه السلام بود ، و وصيت و عهدي معروف بين او و امام بوده است . و همچنين مقام وكالت را نيز از طرف امام عسكري عليه السلام دارا بود .

رجال ابن داود ، ص ۱۳۳ .

نتيجه

نيابت و وكالت عثمان بن سعيد رضوان الله تعالي عليه از مسائل قطعي و مورد اجماع تمام شيعيان است و روايت جعفر بن مالك نيز از نظر سندي مشكلي ندارد .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر عج

* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت