درباره ما

قرآن کریم در چه زمانی و توسط چه کسی جمع آوری شده است ؟
کد سؤال: ۱۰۲۷۸قرآن و کتب آسمانی »تدوین قرآن
تعداد بازدید: ۶۲۶
قرآن کریم در چه زمانی و توسط چه کسی جمع آوری شده است ؟

سؤال كننده گان : فتاح مهري و سيد محسن نصرالهي

پاسخ :

در مورد جمع قرآن و اينكه در چه زماني جمع آوري شده و چه كسي به اين كار دستور داد در بين علما اختلاف بوده و چند نظر در مورد آن وجود دارد :

۱- در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم جمع آوري شده است .

۲- در زمان ابوبكر جمع آوري شده است.

۳- در زمان عمر بن خطاب جمع آوري شده است .

۴- شروع جمع آوري آن در زمان ابو بكر بوده و اتمام آن در زمان عمر بوده است .

۵- در زمان عثمان جمع آوري شده است .

عده اي از متاخرين علما كه قول اول را قبول كرده اند :

نظر درست همان نظر اول است كه بيشتر علما نيز همان نظر را قبول كرده اند ؛ از ايشان مي توان علماي ذيل اشاره كرد :

۱- آيت الله خويي رحمه الله ؛ كه در اين زمينه و در رد سير اقوال بسيار تلاش كرده اند و آن ها را مخالف با كتاب و سنت و عقل مي دانند .

تفسير البيان : ص ۱۶۲

۲- علامه رافعي ؛ كه مي گويد :

وللنبي ( صلي الله عليه وآله ) صحابة كانوا يكتبون القرآن إذا انزل ، إما بأمره أو من عند أنفسهم تاما وناقصا . وأما الذين جمعوا القرآن بتمامه بالاتفاق فهم خمسة .

إعجاز القرآن : ص ۳۶ .

رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) صحابه اي داشتند كه وقتي قرآن نازل مي شد آن را مي نوشتند و اين كار را يا به دستور رسول خدا و يا از جانب خودشان و به صورت ناقص يا كامل انجام داده بودند ؛ اما كساني كه قرآن را به طور كامل جمع آوري كرده اند پنج نفرند .

و سپس ايشان را نام مي برد .

۳- شيخ مناع قطان ؛ وي مي گويد :

قد عرفنا أن القرآن كان مكتوبا من قبل، في عهد النبي ( صلي الله عليه وآله ) ولكنه كان مفرقا في الرقاع والأكتاف والعسيب ، فأمر أبو بكر بجمعه في مصحف واحد - إلي أن قال : - فكان أبو بكر أول من جمع القرآن بهذه الصفة في مصحف .

مباحث في علوم القرآن لمناع القطان : ص ۷۴ .

دانستيم كه قرآن در همان زمان رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) نوشته شده است ولي به صورت جدا جدا و در كاغذ ها و استخوان ها و پوست درخت خرما بود ؛ پس ابو بكر دستور داد كه همه آنها را در يك كتاب بنويسند تا اينكه مي گويد : ابو بكر اولين كسي است كه اين چنين قرآن را در يك كتاب جمع آوري كرده است .

كلام وي به خوبي نشان مي دهد كه قرآن هاي متعددي موجود بوده است ولي قرآن وي بر روي ورقه و به صورت كتاب هاي كنوني بوده است ؛ و اين كلام مخالف كلام كساني است كه مي گويند او قرآن را از عده اي از صحابه كه قرآن را حفظ كرده بودند - با شهادت دادن دو شاهد - جمع آوري كرد .

۴- زرقاني عقيده دارد كه جمع آوردن قرآن از اموري نيست كه در زمان رسول خدا انجام نشده باشد و بعد از ايشان صحابه آن را از خود ابداع كرده باشند ؛ بلكه در اين كار از همان قواعد و دستوراتي استفاده شده بود كه رسول خدا در هنگام نزول قرآن و نيز در هنگام نوشتن آن آيات تا زمان رحلت ايشان ، آن قواعد را بيان فرموده بودند ؛ سپس مي گويد :

قال الإمام أبو عبد الله المحاسبي في كتاب فهم السنن ما نصه : كتابة القرآن ليست بمحدثة ، فإنه ( صلي الله عليه وآله ) كان يأمر بكتابته ، ولكنه كان مفرقا في الرقاع والأكتاف والعسب ، فإنها أمر الصديق بنسخها من مكان إلي مكان مجتمعا ، وكان ذلك بمنزلة أوراق وجدت في بيت رسول الله ( صلي الله عليه وآله ) فيها القرآن منتشرا ، فجمعها جامع وربطها بخيط ، حتي لا يضيع منه شئ .

مناهل العرفان : ج ۱ ص ۲۴۲ .

امام ابو عبد الله محاسبي در كتاب خود " فهم السنن" مي گويد : نوشتن قران كار جديدي نبود ؛ پس بدرستيكه خود حضرت دستور به نوشتن آن داده بودند ؛ ولي اين نوشته ها جدا جدا و در كاغذ ها و استخوان ها و پوست درخت خرما بود ؛ و همين ها بود كه ابو بكر دستور به رونويسي از آنها از يك جا به جاي ديگر به صورت يكپارچه كرد ؛ و آن ها به صورت ورقه هاي جدا جدايي بود كه در خانه رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) بود و قرآن در آن ها تقسيم شده بود ؛ اما ابو بكر آن ها را در يك جا گرد آورده و آن را با نخ به هم متصل ساخت تا اينكه چيزي از آن گم نشود .

اين ها متن كلام عده اي از متاخرين بود كه نظر اول را قبول كرده بودند .

عده اي از متقدمين علما كه قول اول را قبول كرده اند :

اما متقدمين و علماي دوره هاي اوليه ، از ايشان مي توان به علماي ذيل اشاره نمود :

سيد مرتضي

۱ . سيد مرتضي علم الهدي ؛ طبق آنچه مرحوم طبرسي از ايشان نقل كرده است ؛ ايشان مي فرمايد :

إن العلم بصحة نقل القرآن كالعلم بالبلدان والحوادث الكبار مما توفرت الدواعي علي نقله ... إن القرآن كان علي عهد رسول الله ( صلي الله عليه وآله ) مجموعا مؤلفا علي ما هو عليه الآن ... أن جماعة من الصحابة مثل عبد الله بن مسعود وأبي بن كعب وغيرهما ختموا القرآن علي النبي ( صلي الله عليه وآله ) عدة ختمات ، وهو يدل بأدني تأمل علي أنه كان مجموعا مرتبا غير منشود ولا مبثوث .

تفسير مجمع البيان : ج ۱ ص ۱۵ الفن الخامس .

به درستيكه علم به درست بودن قرآن ، مانند علم به شهرها و حادثه هاي بزرگي است كه غرض و نيت براي نقل آن زياد است ؛ ...قرآن در زمان رسول خدا به صورت جمع آوري شده و تاليف شده مانند الان بوده است ؛... عده اي از صحابه مانند عبد الله بن مسعود و ابي بن كعب و غير آن دو قرآن را به طور كامل در زمان رسول خدا چندين بار ختم كرده بوند ؛ و اين مطلب با كوچكترين توجهي دلالت مي كند كه قرآن گرد آوري شده و به ترتيب بوده است و اينطور نبوده كه بخواهند به دنبال جزء جزء آن بگردند و پراكنده نيز نبوده است .

سيوطي

۲ . سيوطي از علماي بزرگ اهل سنت مي نويسد :

الإجماع والنصوص علي أن ترتيب الآيات توقيفي لا شبهة في ذلك . أما الإجماع فنقله غير واحد منهم الزركشي في البرهان وأبو جعفر بن زبير في مناسباته وعبارته : ترتيب الآيات في سورها واقع بتوقيفه ( صلي الله عليه وآله ) وأمره من غير خلاف في هذا بين المسلمين ... وأما النصوص فمنها حديث زيد السابق : كنا عند النبي ( صلي الله عليه وآله ) نؤلف القرآن من الرقاع .

الإتقان : ج ۱ ص ۶۲ .

اجماع و روايات وجود دارد كه ترتيب آيات قرآن توقيفي است ( تعيين آن بايد ازسوي پيامبر اكرم باشد) واين قضيه قطعي است و شكي در آن نيست ؛ اما اجماع را عده اي زيادي از علماء مانند "زركشي" در "البرهان" و "ابو جعفر بن زبير" در "المناسبات" نقل كرده اند كه عبارت وي چنين است :

ترتيب آيات و سوره ها طبق دستور حضرت ( صلي الله عليه وآله وسلم ) صورت گرفته است و در اين امر هيچ خلافي در بين مسلمانان نيست ؛ ...

اما روايات از آن ها مي توان به روايت زيد اشاره كرد كه مي گويد: نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بوديم و قرآن را در كاغذ هايي جمع آوري مي نموديم .

اين عبارت به خوبي نشان مي دهد كه جمع آوري و ترتيب آيات در سوره ها به دستور خود حضرت ( صلي الله عليه وآله ) بوده است ؛ همانطور كه اجماع نيز بر اين مطلب اقامه شده است .

۳- قاضي ابو بكر:

۳ . سيوطي در الاتقان كلام قاضي ابو بكر در الانتصار را نقل مي كند كه مي گويد :

الذي نذهب إليه أن جمع القرآن الذي أنزله الله وأمر بإثبات رسمه ولم ينسخه ولا رفع تلاوته بعد نزوله هذا بين الدفتين . وأن ترتيبه ونظمه ثابت علي ما نظمه الله تعالي ورتبه عليه رسوله من آي السور.

الإتقان : ج ۱ ص ۶۳ .

آن چيزي كه ما آن را قبول داريم آن است كه كسي قرآن را جمع آوري كرده است كه خدا قرآن را بر نازل كرده است و ايشان دستور به نوشتن آن نموده اما با دست خود آن را ننوشتند و بعد از آنكه آنچه بين دو جلد است ( متن قرآن) كامل شد ، چيزي از آن از دست نرفت ؛ و نيز ترتيب و نظم آن بر همان نظمي است كه خداوند آن را قرار داده است و رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آن را به صورت آيه هاي سوره ها مرتب نموده اند .

بغوي

۵ . سيوطي كلام او را در كتاب شرح السنة نقل مي كند كه گفته است :

الصحابة رضي الله عنهم جمعوا بين الدفتين القرآن الذي أنزله الله علي رسوله من غير أن يكونوا زادوا أو نقصوا ، إنتهي .

الإتقان : ج ۱ ص ۶۳ .

صحابه رضي الله عنهم قرآن را كه خداوند بر رسولش نازل فرمود بين دوجلد جمع آوري نموده بدون آن كه در آن زياده و نقصاني صورت دهند .

و اگر بخواهيم تمام كساني را كه اين نظر را قبول كرده اند ذكر بنماييم از مجال اين مقال خارج است ؛ زيرا عده ايشان بسيار زياد است .

مقصود از جمع قرآن در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم چيست؟

آيا معني اين قول آن است كه تمامي قرآن در زمان رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) به صورت يك كتاب در آمده بود؟

خير ؛ زيرا مهم و آنچه سبب دفع بسياري از شبهات از قرآن مي شود آن است كه حضرت دستور به جمع قرآن داده باشند ؛ حتي اگر اين جمع آوري در ضمن كاغذ هاي پراكنده پاشد اما به صورتي كه تحريف و يا نقصان و گم شدن در مورد آن ها احتمال نداشته باشد ؛ و بتواند مرجعي براي تمام نسخه هايي باشد كه از روي آن نوشته خواهد شد . اما اگر چنين نگوييم معناي كلام ما آن خواهد شد كه مردم در زمان رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) قرآني به عنوان مرجع نداشته اند .

نتيجه عقيده به جمع آوري قرآن در زمان ابو بكر :

اگر بخواهيم كلام كساني را كه مي گويند زيد بن ثابت ، قرآن را - از سينه هاي مردمان و در زمان ابو بكر و به امر او و به شهادت دو شاهد - جمع آوري كرده است بپذيريم بايد فاتحه قرآن را بخوانيم ؛ زيرا معني اين كلام آن است كه برخي آيات قرآن ِ موجود در دست ما از طريق خبر واحد ( نقل يك نفر) به دست ما رسيده است ؛ با اينكه همه مي دانند كه بايد قرآن از طريق خبر متواتر بايد رسيده باشد يچ كس در اين مطلب شك ندارد كه قرآن به صورت متواتر به ما رسيده و ارتباط بين ما و رسول خدا به صورت متواتر صورت گرفته است ؛ و در اين مطلب هيچ شكي نيست .

و نمي دانيم علت پافشاري عده اي بر اين نظر چيست ؟ كه البته بعيد نيست علت آن تعصب براي تراشيدن فضيلت هايي براي عده اي خاص باشد ؛ هرچند به ضرر اسلام و عقايد مسلمانان تمام شود .

دليل ها بر جمع آوري قرآن در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله و سلم :

۱- عقل :

عقل يكي از ادله ايست كه دلالت دارد بر اينكه قرآن مجيد در زمان رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) جمع آوري شده است و ساير اقوال صحيح نمي باشد ؛ آيا معقول است كه رسول خدا كه آنقدر در نگهداري و فهم دقيق آيات كوشا بودند به حدي كه قبل از نزول برخي آيات خود را به سختي آماده دريافت آن مي نمودند و لذا خداوند آيه ذيل را نازل فرمود :

(لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ ، إنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ)

سوره قيامت آيات ۱۶ و ۱۷ .

زبانت را به خاطر عجله براي خواندن آن ( قرآن ) حركت مده ؛ چرا كه جمع كردن و خواندن آن بر عهده ماست .

و كسي كه مي داند كه قرآن به زودي محور فرهنگ اسلامي تا روز قيانت خواهد شد ، چگونه مي توان تصور كرد كه او قرآن را به صورت پراكنده و تنها به صورت حفظ شده در سينه برخي از افراد ، رها كند؟

۲- حديث ثقلين :

مجموعه روايات معروف به "ثقلين" نزد تمامي مسلمانان معروف و مشهور است ؛ در اين روايات رسول خدا فرمايند من نزد شما دو شيء با ارزش باقي گذاشتم ۱- كتاب خدا ۲- عترت من يعني اهل بيتم .

از راويان اين روايت مي توان به علماي ذيل اشاره كرد

الترمذي در سنن : ج ۵ باب مناقب أهل بيت النبي (ص)

أحمد در مسند : ج ۳ ص ۱۴ و ۱۷ و ۲۶ و ۵۹

حاكم در مستدرك : ج ۳ ص ۱۰۹ با چند سند و مي گويد كه اين روايات طبق نظر بخاري و مسلم صحيح مي باشند . ذهبي نيز در تلخيص خويش آن را نقل كرده و اشكالي به آن نگرفته است .

علامه مجلسي در بحار الأنوار : ج ۳ ص ۱۰۶ باب فضائل أهل البيت ( عليهم السلام ) با سند هاي بسيار

فاضل وشنوي سند هاي روايت ثقلين را در يك رساله مخصوص جمع آوري نموده است كه دار التقريب بين المذاهب الاسلامية قاهره آن را نشر داده است .

و طبق آنچه كه از عرف عرب به دست مي آيد ، كتاب به نوشته اي گفته مي شود كه خصوصيت معيني داشته باشد ؛ پس بر آنچه مردم در سينه هاي خود حفظ داشتند كتاب گفته نمي شود ؛ اما رسول خدا در روايت خويش به چيزي اشاره مي كنند كه مي توان به آن گفت كه اين كتابي است كه براي امتش باقي گذارده است ؛ همانطور كه به اشعاري كه مردم در سينه هاي خود حفظ مي كنند نمي گويند كه اين كتاب شعر است ؛ بلكه مي گويند اين اشعار فلاني است و حتي كلمه ديوان هم به آن گفته نمي شود ؛ و لازمه اين روايت ، مكتوب بودن تمام قرآن در زمان ابلاغ اين روايت بوده است .

برخي از محققين در اين زمينه مي فرمايند :

إن لفظ الكتاب لا يطلق حتي علي مكتوبات متفرقة في اللخاف والعسب والأكتاف إلا علي نحو المجاز والعناية ، فإن لفظ الكتاب ظاهر فيما كان له وجود واحد.

تفسير البيان آيت الله خوئي : ص ۲۷۱ .

به درستيكه لفظ كتاب حتي بر نوشته ها ي پراكنده در روي سنگ هاي نازك و پوست درخت خرما و استخوان گفته نمي شود ؛ مگر به صورت مجاز و با عنايت و توجه ؛ پس بدرستيكه لفظ كتاب ظهور در چيزي دارد كه يك وجود داشته باشد ( و الا به آن كُتُب گفته مي شود)

۳- نوشتن قرآن به دست كاتبان وحي :

همين مطلب دلالت دارد بر اينكه قرآن در زمان زندگاني رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بدون توجه به آن رها نشده و به آن توجه خاص مبذول مي شده است ؛ و همين روش از رهبري معصوم مانند رسول خدا صلي الله عليه وآله و سلم انتظار مي رود .

رواياتي كه بر جمع قرآن در زمان رسول خدا دلالت مي كنند :

بخاري روايت كرده است كه :

حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا يَحْيَي، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ قَتَادَةَ، عَنْ أَنَسٍ رضي الله عنه قَالَ جَمَعَ الْقُرْآنَ عَلَي عَهْدِ النَّبِيِّ صلي الله عليه وسلم أَرْبَعَةٌ، كُلُّهُمْ مِنَ الأَنْصَارِ أُبَيٌّ، وَمُعَاذُ بْنُ جَبَلٍ، وَأَبُو زَيْدٍ، وَزَيْدُ بْنُ ثَابِتٍ. قُلْتُ لأَنَسِ مَنْ أَبُو زَيْدٍ قَالَ أَحَدُ عُمُومَتِي.

كتاب الفضائل باب فضائل الأنصار ح ۳۸۵۷ باب جمع القرآن ح ۵۰۵۴ صحيح البخاري : ج ۶ ص ۱۰۳، كتاب التفسير، باب القراء من أصحاب النبي (ص) . وذكره أيضا في باب مناقب زيد بن ثابت في كتاب المناقب .

انس گفته است كه : قرآن را در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم چهار نفر از اصحاب به طور كامل جمع كردند كه همگي از انصار بودند : أبي و معاذ بن جبل و ابو زيد و زيد بن ثابت ؛ به انس گفتم ابو زيد كيست ؟ گفت يكي از عموهاي من .

ابن حجر گفته است :

وأخرج النسائي بإسناد صحيح عن عبد الله بن عمرو (بن العاص) قال : جمعت القرآن ، فقرأت به كل ليلة ، فبلغ النبي (ص) فقال : أقرأه في شهر. الحديث، وأصله في الصحيح.

فتح الباري: ج ۹ ص ۴۷. السنن الكبري للنسائي، ج ۵، ص ۲۴، مسند أحمد، ج ۲، ص ۱۶۳، صحيح ابن حبان، ج ۳، ص ۳۳.

نسايي با سند صحيح از عبد الله بن عمرو روايت كرده است كه گفت : (تمام) قرآن را جمع كردم ؛ پس آن را هر شب مي خواندم ؛ پس اين خبر به رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم رسيد ؛ پس فرمودند : آن را در هر ماه بخوان ... و اصل اين روايت در صحيح ( بخاري آمده است) .

حاكم نيشابوري از زيد بن ثابت روايت مي كند كه گفت :

كنا عند رسول الله (ص) نؤلف القرآن من الرقاع ،

نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بوديم و قرآن را از روي تكه پارچه ها جمع آوري مي كرديم .

سپس گفته است :

هذا حديث صحيح علي شرط الشيخين ولم يخرجاه .

اين روايت طبق نظر بخاري ومسلم صحيح است ولي آن را ( در كتاب هاي خويش) نياورده اند .

المستدرك علي الصحيحين : ج ۲ ص ۶۱۱. مسند أحمد، ج ۵، ص ۱۸۵، صحيح الترمذي، ج ۵، ص ۳۹۰.

اين دليل واضحي است بر اينكه قرآن در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم جمع آوري شده است .

سيوطي نيز روايات بسياري را نقل مي كند كه بر اين مطلب دلالت دارد كه قرآن در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم جمع آوري شده است . در صورت تمايل مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه نماييد :

الإتقان : ج ۱ ص ۶۲ و ۶۳ .

۴- علمايي كه نظر اول را قبول دارند :

در اين زمينه علماي بسياري از متقدمين و متاخرين نظر به صحت قول اول داشته اند كه در ابتدا كلمات ايشان را ذكر نموديم و در اين قسمت تنها نام ايشان را ذكر مي نماييم :

سيد مرتضي علم الهدي

سيوطي

قاضي أبو بكر در انتصار

بغوي

آيت الله خوئي

علّامه رافعي

مناع قطان

زرقاني

و...

رواياتي كه با جمع قرآن در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله معارضه دارند :

وقتي كه با روايات صحيح و عقل ثابت شد كه قرآن در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم جمع آوري شده است ؛ پس بايد رواياتي را كه با اين مطلب معارضه دارند ، با اين روايت جمع نمود ؛ اين روايات چند دسته اند :

۱ - رواياتي كه دلالت دارند زيد قرآن را در زمان ابوبكر جمع آوري نموده است .

۲ - رواياتي كه دلالت دارند كه قرآن در زمان عمر جمع آوري شده است .

۳ - رواياتي كه دلالت دارند قرآن در زمان عثمان جمع آوري شده است .

۴ - رواياتي كه دلالت دارند امير مومنان علي عليه السلام بلافاصله بعد از رحلت رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم قرآن را جمع آوري نموده اند .

در كتاب سليم بن قيس از سلمان ( رضي الله عنه ) روايت شده است كه :

أن عليا ( عليه السلام ) بعد وفاة النبي (ص) لزم بيته وأقبل علي القرآن يؤلفه ويجمعه ، فلم يخرج من بيته حتي جمعه ، وكان في الصحف والشظاظ والأسيار والرقاع - إلي أن قال : - فجمعه في ثوب واحد وختمه .

كتاب سليم بن قيس : ص ۶۵ .

علي عليه السلام بعد از وفات رسول خدا خانه نشين شده به قرآن رو آورد و آن را جمع آوري نمود ؛ پس از خانه بيرون نيامد تا آنكه آن را جمع كرد ؛ و قرآن در كاغذ ها و چوب ها و پوست و پارچه بود ؛ پس همه را در يك پارچه جمع آوري كرده و بر آن مهر زد .

ما در اين چهار گونه روايت دليلي بر خلاف نظر اول نداريم و يك يك به توضيح آن ها مي پردازيم :

مقصود از جمع قرآن در زمان أبو بكر

در ابتدا بايد گفت كه روايات جمع آوري قرآن در زمان ابو بكر با روايات ديگري تعارض دارند :

تعارض داشتن روايات جمع قرآن در زمان ابو بكر با يكديگر :

بخاري در يك جا روايت مي كند كه عمر به نزد ابو بكر رفته و به وي گفت :

إني أري أن تأمر بجمع القرآن ، فقال له أبو بكر : كيف تفعل شيئا لم يفعله رسول الله (ص) - إلي أن قال : - قال أبو بكر لزيد: «إنك رجل شاب لا نتهمك . . . قال زيد : فتتبعت القرآن أجمعه من العسب واللخاف وصدور الرجال».

صحيح البخاري : ج ۶ ص ۹۸ و ۱۰۲ .كتاب الاحكام باب يستحب للكاتب ان يكون امينا عاقلا

چنين به نظر من مي رسد كه دستور دهي تا قرآن را جمع آوري كنند ؛ پس ابو بكر به او گفت : چگونه كاري را انجام دهيم كه رسول خدا ( ص) آن را انجام نداده است ؟ ... پس ابو بكر به زيد گفت : تو مرد جواني هستي كه كسي تو را متهم به بدي نمي داند ؛ ... زيد گفت : پس به دنبال تمام قرآن رفته آن را از پوست خرما و سنگ ها نازك و سينه هاي مردمان جمع آوري نمودم .

و گاهي از انس مخالف اين روايت را نقل مي كند :

«مات النبي (ص) ولم يجمع القرآن غير أربعة : أبو الدرداء ، ومعاذ بن جبل ، وزيد بن ثابت ، وأبو زيد ، ونحن ورثناه» .

صحيح البخاري : ج ۶ ص ۹۸ و ۱۰۲ . كتاب فضائل القرآن :باب القراء من أصحاب النبي صلي الله عليه وآله وسلم

رسول خدا از دنيا رفت در حاليكه هيچ كس از صحابه غير از چهار نفر تمام قرآن را جمع آوري نكرده بودند : ابو درداء معاذ بن جبل و زيد بن ثابت و ابو زيد كه ما از وي آن را ارث برده ايم .

چگونه مي توان بين اين دو روايت جمع كرد؟

ما همان نظر سابق خود را حفظ نموده و مي گوييم كه وي قرآن را از اوراق باقي مانده به صورت كامل در زمان رسول خدا جمع آوري نموده است اما آيا زيد و همراهان او قرآن را از اوراقي كه در زمان رسول خدا در خانه ايشان جمع آوري شده بود ، بر روي مصحف ديگري منتقل كرده اند ؟ همانطور كه "حارث محاسبي" در "فهم السنن" مي گويد :

إنما أمر الصديق بنسخها من مكان إلي مكان مجتمعا وكان ذلك بمنزلة أوراق وجدت في بيت رسول الله (ص) فيها القرآن فجمعها جامع .

سيوطي اين مطلب را از وي در الإتقان : ج ۱ ص ۶۰ نقل نموده است .

ابو بكر دستور داد كه قرآن را از جايي به جاي ديگر رونويسي نمايند - زيرا آنها به صورت ورقه هاي پراكنده در خانه رسول خدا بود - پس شخصي تمام آن را در يك جا گرد آورد .

و يا از خانه هاي صحابه ؟

زيرا عده اي مي گويند كه وي مصحف ابو بكر را از ورقه هايي كه در دست صحابه اي بود كه قرآن را جمع آوري كرده بودند گرفت ؛ زيرا از قرآن چند نسخه موجود بود ؛ نويسندگان وحي نسخه اي از آنچه را كه نوشته بودند به رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم مي دادند و حضرت آن را در خانه خويش ( و ظاهرا به دست امير مومنان ) نگاه مي داشته و خود كاتبان نيز نسخه اي شبيه آن را براي خويش نگاه مي داشتند .

رجوع شود ب تاريخ قرآن دكتور راميار : ص ۷۱

ما اين در مقابل اين دو احتمال هستيم و فرصت براي بحث در مورد اين دو اندك است ؛ لذا تنها روايتي را مي آوريم كه مويد همين احتمال دوم است .

طلحه به امير مومنان گفته است :

ما أراك يا أبا الحسن أجبتني عما سألتك عنه من القرآن ، ألا تظهره للناس ؟ قال : يا طلحة عمدا كففت عن جوابك فأخبرني عما كتب عمر وعثمان أقرآن كله أم فيه ما ليس بقرآن ؟ قال طلحة : بل قرآن كله ، قال : إن أخذتم بما فيه نجوتم من النار ودخلتم الجنة . . . الخ .

كتاب سليم بن قيس : ص ۱۰۰ .

اي ابا الحسن ، پاسخ من را ندادي كه آيا قرآن (ـي را كه جمع آوري كرده اي ) را به مردم نشان نمي دهي؟ حضرت فرمودند : اي طلحه ، من از روي عمد پاسخ تو را ندادم ؛ به من خبر بده كه آيا آنچه كه عمر و عثمان نوشته اند تمام آن قرآن است يا در آن چيزي است كه از قرآن نباشد ؟ طلحه گفت : نه ، تمامش قرآن است ؛ حضرت فرمودند : اگر به آنچه در آن است عمل نموديد از آتش نجات يافته و به بهشت وارد مي شويد .

زيرا قطعا قرآن رسول خدا به دست ورثه ايشان يعني اهل بيت ايشان مي افتاد و حتي همسران رسول خدا نيز به آن دسترسي نداشته اند ؛ واگر چنين نبود ابو بكر دستور رو نويسي از روي همان را مي داد ؛ و نياز به جمع آوري آن از نقاط مختلف نبود ؛ و نسخه كه امير مومنان تهيه كرده اند نيز از روي همان نسخه رسول خدا بوده است ؛ لذا طلحه چنين رغبتي به ديدن آن داشته است ؛ بنا بر اين چنين مي توان گفت كه مقصود از رواياتي كه دلالت مي كنند قرآن در زمان ابوبكر جمع آوري شده است آن است كه وي زيد را مامور كرد كه قرآن را از روي نسخه هاي نوشته شده در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم كه در دست ديگر كاتبان وحي مانند أبي بن كعب و ابو الدرداء و زيد بن ثابت و ... بوده ، رونويسي كرده و همه را به صورت يك مجموعه در آورد ؛ ابو شامه - طبق آنچه سيوطي در الاتقان از وي نقل كرده است - به همين مطلب اشاره كرده و مي گويد :

وكان غرضهم أن لا يكتب إلا من عين ما كتب بين يدي النبي(ص)لا من مجرد الحفظ .

الإتقان : ج ۱ ص ۶۰ .

مقصود ايشان آن بود كه تنها آنچه را در مقابل ديدگان و توجه رسول خدا نوشته شده است بنويسند و نه آنچه آن را حفظ كرده بودند .

مقصود از جمع قرآن در زمان عمر:

اما اينكه مي گويند : اولين كسي كه قرآن را در يك مصحف جمع آوري كرد عمر بود :

منتخب كنز العمال هامش مسند أحمد : ج ۲ ص ۴۵

اين نظر بسيار ضعيف تر از نظر دوم است ؛ و كسي از بزرگان اهل سنت آن را قبول ننموده است و شايد مقصود از آن همان كلام سابق عمر باشد كه از صحيح بخاري نقل شد كه وي به ابو بكر گفت تا قرآن را به صورت يك مصحف جمع آوري نمايد . نه اينكه خود وي و يا در زمان خلافت وي چنين شده باشد .

مقصود از جمع قرآن در زمان عثمان :

اعتقاد به جمع آوري قرآن در زمان عثمان نيز با آنچه از بيشتر روايات به دست مي آيد منافات دارد ؛ زيرا آنچه در اين روايات موجود است ، آن است كه عثمان تنها مردم را بر يك قرائت ( يك طريق خواندن قرآن ) جمع نمود ودلالتي بر جمع آوري خود قرآن ندارد .

عن ابن أبي داود عن سويد بن غفلة قال : قال علي : لا تقولوا في عثمان إلا خيرا ، فوالله ما فعل الذي فعل في المصاحف إلا عن ملأ منا ، قال : ما تقولون في هذه القراءة ؟ فقد بلغني أن بعضهم يقول : إن قراءتي خير من قراءتك ، وهذا يكاد يكون كفرا ، قلنا : فما تري ؟ قال : أري أن يجمع الناس علي مصحف واحد ، فلا تكون فرقة ولا اختلاف ، قلنا : فنعم ما رأيت .

الإتقان : ج ۱ ص ۶۱ .

علي گفته است : در مورد عثمان جز به نيكي نگوييد ؛ قسم به خدا كه كاري كه در مورد قرآن ها انجام داد با اطلاع ما بوده است ؛ و سپس گفت : در مورد اين قرائت چه مي گوييد ؟ به درستيكه به من خبر رسيده است كه بعضي از شما به ديگري مي گويد : قرائت من بهتر از قرائت تو است ؛ و اين شبيه كفر مي باشد . گفتند : پس نظر شما چيست؟ پاسخ داد :نظر من است كه مردم را بر قرائت از روي يك قرآن وادار كنند تا جدايي و اختلافي نباشد . ما گفتيم : پس چه خوب نظري داشتي .

و مويد اين مطلب روايتي است كه از حارث محاسبي نقل شده است كه گفت :

المشهور عن الناس أن جامع القرآن عثمان ، وليس كذلك إنما حمل عثمان الناس علي القراءة بوجه واحد علي اختيار بينه وبين من شهد من المهاجرين والأنصار لما خشي الفتنة عند اختلاف أهل العراق والشام في حروف القراءات .

اين روايت را سيوطي از او در الإتقان نقل مي كند : ج ۱ ص ۶۱ .

مشهور آن است كه جمع كننده قرآن عثمان بوده است ؛ و اين چنين نيست ؛ و بدرستيكهاو مردم را به قرائت به يك صورت وادار ساخت ؛ و اين تصميم را او با حاضرين از مهاجر و انصار انجام داد ؛ زيرا از درگيري - در هنگام اختلاف قرائت اهل عراق و شام در طريقه خواندن - نگران بودند .

عن أَنَسَ بْنَ مَالِكٍ، حَدَّثَهُ أَنَّ حُذَيْفَةَ بْنَ الْيَمَانِ قَدِمَ عَلَي عُثْمَانَ وَكَانَ يُغَازِي أَهْلَ الشَّأْمِ فِي فَتْحِ إِرْمِينِيَةَ وَأَذْرَبِيجَانَ مَعَ أَهْلِ الْعِرَاقِ فَأَفْزَعَ حُذَيْفَةَ اخْتِلاَفُهُمْ فِي الْقِرَاءَةِ فَقَالَ حُذَيْفَةُ لِعُثْمَانَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَدْرِكْ هَذِهِ الأُمَّةَ قَبْلَ أَنْ يَخْتَلِفُوا فِي الْكِتَابِ اخْتِلاَفَ الْيَهُودِ وَالنَّصَارَي فَأَرْسَلَ عُثْمَانُ إِلَي حَفْصَةَ أَنْ أَرْسِلِي إِلَيْنَا بِالصُّحُفِ نَنْسَخُهَا فِي الْمَصَاحِفِ ثُمَّ نَرُدُّهَا إِلَيْكِ فَأَرْسَلَتْ بِهَا حَفْصَةُ إِلَي عُثْمَانَ فَأَمَرَ زَيْدَ بْنَ ثَابِتٍ وَعَبْدَ اللَّهِ بْنَ الزُّبَيْرِ وَسَعِيدَ بْنَ الْعَاصِ وَعَبْدَ الرَّحْمَنِ بْنَ الْحَارِثِ بْنِ هِشَامٍ فَنَسَخُوهَا فِي الْمَصَاحِفِ وَقَالَ عُثْمَانُ لِلرَّهْطِ الْقُرَشِيِّينَ الثَّلاَثَةِ إِذَا اخْتَلَفْتُمْ أَنْتُمْ وَزَيْدُ بْنُ ثَابِتٍ فِي شَيْ ءٍ مِنَ الْقُرْآنِ فَاكْتُبُوهُ بِلِسَانِ قُرَيْشٍ فَإِنَّمَا نَزَلَ بِلِسَانِهِمْ فَفَعَلُوا حَتَّي إِذَا نَسَخُوا الصُّحُفَ فِي الْمَصَاحِفِ رَدَّ عُثْمَانُ الصُّحُفَ إِلَي حَفْصَةَ وَأَرْسَلَ إِلَي كُلِّ أُفُقٍ بِمُصْحَفٍ مِمَّا نَسَخُوا وَأَمَرَ بِمَا سِوَاهُ مِنَ الْقُرْآنِ فِي كُلِّ صَحِيفَةٍ أَوْ مُصْحَفٍ أَنْ يُحْرَقَ.

صحيح البخاري : ج ۶ ص .رقم ۵۰۳۸ و رقم ۳۵۴۶ كتاب فضائل القرآن باب جمع القرآن

حذيفة بن يمان به نزد رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) آمده - در حاليكه بر ضد اهل شام در فتح ارمنستان و آذربايجان به همراه اهل عراق - مي جنگيد . پس حذيفه از اختلاف ايشان در مورد قرائت نگران بود ؛ پس حذيفه به عثمان گفت : اي امير مومنان ؛ اين امت را درياب قبل از آنكه در مورد كتاب ( خدا ) مانند اختلاف يهود و نصاري اختلاف كنند ؛ پس عثمان به نزد حفصه فرستاده تا قرآن را به نزد ما بفرست تا از روي آن در قرآن هاي ديگر نسخه برداريم ؛ سپس آن را به تو باز مي گردانيم ؛ پس حفصه قرآن خويش را به نزد عثمان فرستاده پس به زيد بن ثابت و عبد الله بن زبير و سعيد بن عاص و عبد الرحمن بن حارث بن هشام دستور داد تا از روي آن رو نويسي كردند ؛ و عثمان به اين گروه سه نفره قريش گفت : اگر شما و زيد بن ثابت در چيزي اختلاف كرديد آن را به لهجه قريش بنويسيد ؛ زيرا قرآن با لهجه ايشان نازل شده است ؛ تا اينكه وقتي قرآن ها را از روي آن رو نويسي كردند آن را به نزد حفصه فرستاده و هركدام از قرآن ها را به منطقه اي فرستاد و دستور داد تا ساير قرآن ها را بسوزانند .

عسقلاني در شرح اين روايت مي گويد :

وفي رواية عمارة بن خزية : أن حذيفة قدم من غزوة فلم يدخل بيته حتي أتي عثمان ، فقال : يا أمير المؤمنين أدرك الناس ، قال : وما ذاك ؟ قال : غزوت فرج أرمينية فإذا أهل الشام يقرأون بقراءة أبي ابن كعب فيأتون بما لم يسمع أهل العراق ، وإذا أهل العراق يقرأون بقراءة عبد الله ابن مسعود فيأتون بما لم يسمع أهل الشام ، فيكفر بعضهم بعضا.

فتح الباري : ج ۹ ص ۱۴ و ۱۵ .

در روايت عمارة بن خزية آمده است : حذيفه از جنگي باز گشت پس به خانه خود نرفته و به نزد عثمان رفت ؛ پس گفت : اي امير مومنان مردم را درياب ؛ گفت : چه شده است ؟ پاسخ داد داخل ارمنستان جنگ مي كرديم ؛ پس عده اي از اهل شام به قرائت أبي بن كعب مي خواندند ، پس به روشي قرائت مي كردند كه اهل عراق نشنيده بودند ؛ و اهل عراق با قرائت عبد الله بن مسعود مي خوانند پس به روشي قرائت مي كنند كه اهل شام نشنيده اند ، پس ( به همين سبب ) عده اي از ايشان سايرين را تكفير مي كنند .

از اين روايات چنين به دست مي آيد كه عثمان تنها مردم را به يك طريق خواندن وادار كرد ؛ پس الفاظ هم معنايي را كه ابن مسعود و عده اي ديگر طبق نظر خويش به جاي الفاظ قرآن نقل مي كردند از بين برده و چيزي از آن ها باقي نماند ؛ و ظاهرا اين نظريه ( جايگزيني الفاظ قرآن با الفاظ هم معني ) خطرناك ترين چيزي بود كه قرآن را تهديد مي كرد ؛ زيرا نص كلمات قرآن را با نظريات شخصي افراد در مورد معني كلمات تغيير مي داد . در اين زمينه به كتاب ذيل مراجعه فرماييد :

مباحث في علوم القرآن لصبحي الصالح : ص ۱۰۷ .

مقصود از جمع آوري قرآن توسط امير مومنان علي عليه السلام :

مقصود از اينكه مي گويند امير مومنان علي عليه السلام قرآن راجمع آوري نموده است آن است كه :

أنه كتبه عما كان عند النبي (ص) ، وأضاف إليه التنزيل والتأويل ، كما في الرواية: ما كان في بيت النبي (ص) فأخذه علي (ع) بأمر الرسول حيث قال له : يا علي هذا كتاب الله خذه إليك ، فجمعه علي (ع) في ثوب ومضي إلي منزله ، فلما قبض النبي (ص) جلس علي فألفه كما أنزل الله ، وكان به عالما .

التمهيد في علوم القرآن : ج ۱ ص ۲۹۱ اين روايت را از ابن شهرآشوب نقل مي نمايد .

او آن را از روي آن چه در نزد رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) بود نوشته و شان نزول و معناي آيات را نيز در آن آورده است ؛ همانطور كه در روايت آمده است كه : آنچه در خانه رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) بود ، امير مومنان به دستور ايشان جمع آوري نموده ، زيرا ايشان به حضرت فرمودند : اي علي كتاب خدا را بگير ؛ پس علي آن را در لباس خويش گرفته و به منزل خود رفت ؛ وقتي كه رسول خدا از دنيا رفتند حضرت نشسته و آن را طبق نزول رونويسي نمود و او بدين مطالب آگاهي داشت .

يعني او در واقع اولين تفسير كتاب خدا را نگاشت و علاوه بر متن قرآن ( طبق ترتيب نزول) هرچه در مورد اين آيات بود در آن آورد ؛ زيرا ايشان از سايرين به اين مطلب آگاه تر بودند .

همانطور كه از كلبي نقل شده است كه گفت :

لما توفي رسول الله (ص) قعد علي بن أبي طالب في بيته فجمعه علي ترتيب نزوله ، ولو وجد مصحفه لكان فيه علم كبير .

التمهيد في علوم القرآن : ج ۱ ص ۲۹۰ اين مطلب را در التسهيل لعلوم التنزيل از وي نقل نموده است .

وقتي رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) از دنيا رفتند ، علي بن ابي طالب (عليه السلام) در خانه خود نوشته و قرآن را طبق ترتيب نزول گرد آوري نمود ؛ و اگر اين كتاب يافت شود در آن علم فراواني خواهد بود .

و از محمد بن سيرين نقل شده است كه گفت :

ولو أصيب ذلك الكتاب لكان فيه العلم .

تاريخ الخلفاء للسيوطي : ص ۱۸۵ .

اگر به اين كتاب دست يابيم در آن علم را خواهيم يافت .

و خلاصه كلام آنكه :

منافاتي بين قول به اينكه قرآن در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم جمع آوري شده است بااينكه امير مومنان و باب علم ايشان آن را گرد اوري كرده است و در آن مهمترين نكات و ظرايف تفسيري را آورده است نمي باشد .

البته علت اينكه حضرت قرآن را طبق ترتيب نزول در كتاب خويش آوردند آن است كه بدين ترتيب ناسخ و منسوخ و مطلق ومقيد آن به خوبي مشخص مي گرديد .

نتيجه و پايان بحث:

وجه جمع بين تمامي روايات آن است كه بگويين : قرآني كه در دست ماست در همان زمان رسول خدا و به دست صحابه در مقابل ديدگان ايشان بر روي كاغذ ها گردآوري شده است و بدين گونه نبوده است كه عده اي بعد از رحلت رسول گرامي اسلام آن را از سينه هاي مهاجر و انصار جمع آوري بنمايند ؛ و بعد از رحلت رسول خدا چون قرآن ايشان در دست امير مومنان بود و لذا ابو بكر نمي توانست آن را به چنگ آورد ، لذا دستور داد تا قرآن را از روي مصحف هاي ساير نويسندگان وحي ( كه در زمان رسول خدا آن ها را جمع آوري نموده و به رسول خدا نشان داده بودند ) رونويسي كرده به صورت يك كتاب در آورند ؛ زيرا تا آن موقع ، قرآن با وجود كامل بودن به صورت ورقه هاي جدا جدا بود و همه ورقه ها را در يك پارچه جمع آوري مي نمودند ؛ اما وي دستور داد تا آن را به صورت يك كتاب در آوردند ؛ و نيز در مورد جمع قرآن در زمان عثمان بايد گفت كه مقصود آن است كه وي دستور داد تا تمامي مردم قرآن را به يك ترتيب و يك لهجه بخوانند .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)

* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت