درباره ما |
کد سؤال: ۱۰۳۸۴ | عقاید شیعه و پاسخ به شبهات آن »عزاداری | تعداد بازدید: ۲۰۵۵ |
سؤال كننده: علي سؤالي که چند وقت است ذهنم را مشغول کرده اين است، روايات و احاديثي که دلالت بر اجر و ثواب عزاداري و گريه بر حضرت سيد الشهدا دارد آيا مشمول مادون حضرت ابا عبد الله هم ميشود؟ مثلا ما با شنيدن نام مبارک حضرت عباس يا حضرت رقيه يا حضرت زينب اشک مان جاري ميشود و دل مان ميسوزد آيا اجر و ثوابي دارد يا اينکه اين ثوابها مخصوص عزاداري براي حضرت ابا عبد الله است. با تشکر در احاديث اهل بيت عليهم السلام نسبت به ثواب گريه و عزاداري براي حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السلام و ديگر معصومان ، تأکيد فراواني شده است. از جمله مرحوم صدوق در کتاب ثواب الاعمال از حضرت امام سجاد عليه السلام روايت ميکند: «أيما مؤمن من دمعت عيناه لقتل الحسين عليه السلام حتى تسيل على خده بوأه الله تعالى بها في الجنة غرفا يسكنها أحقابا وأيما مؤمن دمعت عيناه حتى تسيل على خديه فيما مسنا من الأذى من عدونا في الدنيا بوأه الله منزل صدق، وأيما مؤمن مسه أذى فينا فدمعت عيناه حتى تسيل على خده من مضاضة أو أذى فينا صرف الله من وجهه الأذى وآمنه يوم القيامة من سخط النار.» «هر مؤمني که بخاطر شهادت امام حسين عليه السلام چشمانش اشک آلود شود، تا اينکه اشکش بر گونه اش جاري شود، خداي تعالي در بهشت جايگاهي عنايت ميکند که مدتهاي طولاني در آن ساکن خواهد بود. و هر مؤمني که بخاطر اذيت هايي که از جانب دشمنان ما به ما رسيده، از چشمانش بر گونههايش اشکي جاري گردد، خداوند جايگاه مناسب و نيکو به او عنايت ميکند و هر مومني که در راه ما (اهل بيت) آزاري ببيند و چشمانش اشک آلود شود و اشکهايش بر گونههايش جاري شود، خداوند اذيت را از او برطرف ميکند و در قيامت او را از عذاب آتش در امان ميدارد». صدوق، محمد بن علي ابن بابوية، متوفاي ۳۸۱ق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص ۸۳، قم، منشورات رضي، دوم، ۱۳۶۸ش. همچنين در منابع اهل سنت به ثواب گريه و عزاداري براي امام حسين و ديگر اهل بيت عليهم السلام تصريح شده است؛ چنانکه احمد بن حنبل روايت ميکند: «كان حسين بن علي يقول من دمعتا عيناه فينا دمعة أو قطرت عيناه فينا قطرة اثواه الله عز وجل الجنة.» «حسين بن علي عليه السلام بارها ميفرمود: هر کس به خاطر ما گريه كند و يا از چشمانش قطره اشکي جاري شود، خداوند او را در بهشت جاي خواهد داد». الشيباني، احمد بن حنبل، فضائل الصحابة، ج ۲، ص ۶۷۵، تحقيق : د. وصي الله محمد عباس، بيروت، مؤسسة الرسالة، الاولي، ۱۴۰۳ق – ۱۹۸۳م. از سوي ديگر در خصوص گريه و عزاداري امام معصوم براي غير معصوم، مرحوم کليني در کتاب کافي شريف روايت معتبري را نقل ميکند که در آن امام حسن عسکري در عزاي برادر خود جناب سيد محمد، گريبان چاک دادهاند: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى و غَيْرُه عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّه عَنْ جَمَاعَةٍ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ مِنْهُمُ الْحَسَنُ بْنُ الْحَسَنِ الأَفْطَسُ أَنَّهُمْ حَضَرُوا يَوْمَ تُوُفِّيَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ بَابَ أَبِي الْحَسَنِ يُعَزُّونَه و قَدْ بُسِطَ لَه فِي صَحْنِ دَارِه والنَّاسُ جُلُوسٌ حَوْلَه فَقَالُوا قَدَّرْنَا أَنْ يَكُونَ حَوْلَه مِنْ آلِ أَبِي طَالِبٍ وبَنِي هَاشِمٍ و قُرَيْشٍ مِائَةٌ و خَمْسُونَ رَجُلاً سِوَى مَوَالِيه و سَائِرِ النَّاسِ إِذْ نَظَرَ إِلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ قَدْ جَاءَ مَشْقُوقَ الْجَيْبِ حَتَّى قَامَ عَنْ يَمِينِه ونَحْنُ لَا نَعْرِفُه فَنَظَرَ إِلَيْه أَبُو الْحَسَنِ ع بَعْدَ سَاعَةٍ فَقَالَ يَا بُنَيَّ أَحْدِثْ لِلَّه عَزَّ وجَلَّ شُكْراً فَقَدْ أَحْدَثَ فِيكَ أَمْراً فَبَكَى الْفَتَى و حَمِدَ اللَّه و اسْتَرْجَعَ و قَالَ الْحَمْدُ لِلَّه رَبِّ الْعَالَمِينَ وأَنَا أَسْأَلُ اللَّه تَمَامَ نِعَمِه لَنَا فِيكَ و إِنَّا لِلَّه و إِنَّا إِلَيْه رَاجِعُونَ فَسَأَلْنَا عَنْه فَقِيلَ هَذَا الْحَسَنُ ابْنُه و قَدَّرْنَا لَه فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ عِشْرِينَ سَنَةً أَوْ أَرْجَحَ فَيَوْمَئِذٍ عَرَفْنَاه و عَلِمْنَا أَنَّه قَدْ أَشَارَ إِلَيْه بِالإِمَامَةِ و أَقَامَه مَقَامَه». «محمد بن يحيي و ديگران از سعد بن عبد الله از گروهي از بني هاشم از جمله حسن بن حسن افطس نقل کردهاند که آنها در روز وفات محمد بن علي (فرزند ديگر امام هادي عليه السلام ) براي عرض تسليت به آن حضرت به حضورش شرفياب شدند درحاليکه در حيات خانه فرشي برايشان گسترده شده بود. مردم اطراف ايشان نشسته بودند. ما تعداد آنها را که از آل ابوطالب و بني هاشم و قريش بودند را شمرديم که غير از خدمتکاران و ديگر مردم صد و پنجاه نفر بودند. در اين هنگام امام هادي عليه السلام به حسن بن علي عليه السلام نگاه كرد درحاليکه با گريبان چاک خورده آمد و در سمت راست او ايستاد ولي ما او را نميشناختيم. بعد از لحظاتي امام هادي عليه السلام به او نگاهي انداخت و فرمود: پسرم! شکر خدا را بجا آور که خدا امر مهمي را در وجود تو قرار دادهاست. پس آن جوان (امام عسکري عليه السلام ) گريست و حمد خدا را بجا آورد و سپس آيه شريفهي «انّا لله و انّا اليه راجعون» را تلاوت نمود و به پدر عرض کرد: «سپاس مخصوص پروردگار جهانيان است و من از خدا تمام نعماتش را براي خودمان در وجود شما ميخواهم. و قطعا ما از آن خدا هستيم و بسوي او باز مي گرديم ». ما از ديگر افراد [حاضر در جلسه] پرسيديم که آن جوان کيست؟ به ما گفتند: او حسن فرزند امام هادي عليهما السلام است. ما در آن وقت سنّ او را حدود بيست سال يا بيشتر تخمين زديم و در آن روز او را شناختيم و دانستيم که قطعا امام هادي عليه السلام در فرمايش خود به امامت و جانشيني فرزندش حسن پس از خود اشاره فرمودهاست ». کليني، محمد بن يعقوب، متوفاي ۳۲۹ق، الكافي، ج ۱ ص ۳۲۷، تصحيح و تعليق: علي اکبر غفاري، تهران، دار الکتب الاسلاميه، سوم، ۱۳۳۸ق. همان طور كه ملاحظه نموديد امام حسن عسكري عليه السلام در وفات برادرشان گريبان چاك زدند و گريه كردند؛ بنا بر اين علاوه بر مستحب بودن گريه براي [اهل بيت] غير معصوم، گريبان چاك زدند نيز براي خاندان اهل بيت عليهم السلام ثابت مي شود. اما در مورد گريه و عزاداري بر اهل بيت غير معصوم امام حسين عليه السلام مانند حضرت زينب، حضرت ابا الفضل و حضرت علي اکبر عليهم السلام نيز مواردي در تاريخ ذكر شده كه در ادامه در ضمن دو دليل به آن مي پردازيم: امام حسين عليه السلام در کربلا پس از شهادت حضرت ابا الفضل عليه السلام، براي برادر بزرگوار خود، به شدت گريستند؛ چنانچه مرحوم ابن طاوس نقل ميکند: «ثم اقتطعوا العباس عنه وأحاطوا به من كل جانب حتى قتلوه قدس الله روحه فبكى الحسين عليه السلام لقتله بكاء شديدا». «سپس (در ميدان جنگ) بين عباس عليه السلام و امام حسين عليه السلام فاصله انداختند و حضرت عباس عليه السلام را از هر جهت محاصره کردند تا اينکه او را به شهادت رساندند. سپس امام حسين عليه السلام بخاطر شهادت اباالفضل عليه السلام به شدت گريست». ابن طاوس، علي بن موسي، متوفاي ۶۶۴ق، اللهوف في قتلى الطفوف، ص ۷۰، قم، انوار الهدي، اول، ۱۴۱۷ق. گريهي حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السلام بر حضرت ابا الفضل عليه السلام دليل محکمي بر جواز؛ بلکه استحباب گريستن بر اهل بيت غير معصوم است. مرحوم علامه مجلسي چنين نقل مي كند: وصاح إلى أخيه الحسين: أدركني، فلما أتاه رآه صريعا فبكى وحمله إلى الخيمة. ثم قالوا: ولما قتل العباس قال الحسين عليه السلام: الآن انكسر ظهري وقلّت حيلتي. [حضرت ابا الفضل عليه السلام] فرياد برآورد و از برادرش امام حسين عليه السلام خواست تا او را دريابد، امام عليه السلام به سرعت آمد و ديد كه ايشان روي زمين افتاده، در اين هنگام امام حسين عليه السلام گريه كرد و پيكر [مطهر] حضرت ابا الفضل عليه السلام را به خيمه برد. راويان نقل كرده اند: وقتي حضرت عباس عليه السلام به شهادت رسيد، امام حسين عليه السلام فرمود: الان كمرم شكست و چاره از كف داده ام. مجلسي ، محمد باقر ، بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۴۲، محقق : محمد الباقر البهبودي ، چاپ دوم، ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م ، ناشر : مؤسسة الوفاء - بيروت – لبنان. گريه و عزاداري ابا عبد الله الحسين عليه السلام در مصيبت فرزندشان حضرت علي اکبر عليه السلام نيز دليل محکمي بر استحباب گريه بر حضرت علي اکبر عليه السلام است؛ چنانکه آمده است: «فجاء الحسين عليه السلام حتى وقف عليه فقال: قتل الله قوما قتلوك يا بني، ما أجرأهم على الرحمن وعلى انتهاك حرمة الرسول! وانهملت عيناه بالدموع ثم قال: على الدنيا بعدك العفاء.» «امام حسين عليه السلام خود را به علي اکبر رساند و بر جسد او ايستاد و فرمود: فرزندم! خداوند مردمي که تو را کشتند، بکشد! چه چيز آنها را در برابر خداي رحمان و هتک حرمت رسول خدا صلي الله عليه و آله چنين گستاخ قرار داد! چشمان ابا عبد الله عليه السلام پر از اشک شد و فرمود: علي جان! پس از تو خاک بر اين دنيا». شيخ مفيد، محمد بن محمد بن النعمان، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج ۲، ص ۱۰۶، تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلم لتحقيق التراث، دار المفيد امام سجاد عليه السلام در بازگشت از سفر مصيبت بار کربلا، قبل از ورود به مدينه مجلس عزا بر پا نموده و بر مصائب پدر بزرگوار و اهل بيت ايشان به شدت گريه كردند. سيد بن طاووس در اين باره مينويسد: «وكان علي بن الحسين عليه السلام داخلا فخرج ومعه خرقة يمسح بها دموعه وخلفه خادم معه كرسي فوضعه له وجلس عليه وهو لا يتمالك عن العبرة وارتفعت أصوات الناس بالبكاء وحنين النسوان والجواري والناس يعزونه من كل ناحية فضجت تلك البقعة ضجة شديدة .... أيها القوم ان الله وله الحمد ابتلانا بمصائب جليلة وثلمة في الاسلام عظيمة قتل أبوعبد الله الحسين عليه السلام وعترته وسبى نسائه وصبيته .... ثم إنه «عليه السلام» رحل إلى المدينة بأهله وعياله ... وتقول : يا قوم أعذروني على النياحة والعويل، وساعدوني على المصاب الجليل، فإن القوم الذين أندب لفراقهم وأحن إلى كرم أخلاقهم، كانوا سمار ليلي ونهاري وأنوار ظلمي وأسحاري وأطناب شرفي وإفتخاري، وأسباب قوتي وإنتصاري، والخلف من شموسي وأقماري ...». « امام على بن الحسين عليه السلام درون خيمه بود. پس از لحظه اى از خيمه بيرون آمد و با دستمالى كه در دست داشت، اشك چشمانش را پاك مى كرد. از پى آن حضرت، خادمى آمد، چهار پايه اى آورد و آن را زمين گذاشت و امام زين العابدين عليه السلام بر آن نشست، ولى نمى توانست از ريختن اشك خوددارى كند. صداى گريه از هر جانب برخاست و ناله زنان و كنيزان بلند شد و مردم از هر طرف به آن حضرت، تسليت مى گفتند. تمام فضا ، يكپارچه گريه و ناله بود .... امام عليه السلام در ادامه فرمودند: اي مردم! قطعا خدا -که سپاس مخصوص اوست- ما را به مصيبتهاي بزرگي در اسلام مبتلا فرمود. اباعبد الله الحسين عليه السلام و اهل بيت او کشته شدند و زنان و کودکانش به اسارت برده شدند .... امام سجاد ( عليه السلام ) با اهل و عيال خود به مدينه آمد ... امام عليه السلام مي فرمود: اى مردم ! از اين كه چنين نوحه سرايى مى كنم و فرياد مى زنم، مرا معذور داريد. شما هم در اين مصيبت مرا يارى كنيد، زيرا آن كسانى كه من از فراق آنان مى نالم و بر اخلاق كريمه آنان سوگوارم، همدمان شب و روز من و چراغ روشن تاريكيها و سحرها، ريسمان خيمه شرف و افتخار، باعث نيرو و پيروزى من، و به جاى خورشيد و ماه من بودند.» ابن طاوس ، علي بن موسي، متوفاي ۶۶۴ ق ، اللهوف في قتلى الطفوف، صص ۱۱۷-۱۱۸ ، قم ، انوار الهدي ، اول ، ۱۴۱۷ق. همان گونه كه ملاحظه نموديد امام سجاد عليه السلام قبل از رسيدن به مدينه و در بدو ورود به اين شهر براي شهداي كربلا مجلس عزاداري و روضه بر پا نمودند و براي آنها گريستند و از آنجايي كه همه شهداي كربلا معصوم نبودند، اين عمل امام نشانگر اين است كه براي شهداي غير معصوم كربلا نيز همانند معصوم، گريستن و برگزاري مراسم عزاداري مستحب است. در زيارت عاشوراء که از بهترين و با فضيلتترين زيارتهاي ابا عبد الله الحسين عليه السلام است، ذکر فضائل و مصيبت امام حسين عليه السلام در کنار اهل بيت و اصحاب آن حضرت آمده است. از جمله فراز سلام به آن حضرت و اهل بيت و اصحاب ايشان که مستحب است، صد مرتبه تکرار شود: «السلام عليك يا أبا عبد الله وعلى الأرواح التي حلت بفنائك عليك مني سلام الله أبدا ما بقيت وبقي الليل والنهار، ولا جعله الله آخر العهد مني لزيارتك السلام على الحسين وعلي بن الحسين وعلى أصحاب الحسين.» «سلام بر تو اي ابا عبد الله و بر ارواحي که خود را فداي تو کردند. از طرف من سلام خدا تا ابد که من باقي هستم و روز و شب باقي است بر تو باد! و خدا اين زيارت مرا آخرين زيارتم قرار ندهد. سلام بر حسين و بر علي بن الحسين و بر اصحاب حسين. (شخص زائر اين سلامها را صد بار تکرار کند». طوسي، محمد بن حسن، متوفاي ۴۶۰ ق، مصباح المتهجد، ص ۷۷۶، بيروت، موسسه فقه الشيعه، اول، ۱۴۱۱ ق. در فراز ديگر ابا عبد الله عليه السلام و اهل بيت آن حضرت را اينگونه خطاب ميكنيم: «يا أبا عبد الله ! إني سلم لمن سالمكم وحرب لمن حاربكم إلى يوم القيامة.» «اي ابا عبد الله ! قطعا من تا روز قيامت در صلح و مسالمت هستم با هرکه با شما در صلح و مسالمت است و در جنگ هستم با هر که با شما در جنگ است». طوسي، محمد بن حسن، متوفاي ۴۶۰ق، مصباح المتهجد، ص ۷۷۴، بيروت، موسسه فقه الشيعه، اول، ۱۴۱۱ ق. در تمام اين اظهار محبتها و مصيبتها اصحاب و اهل بيت امام حسين عليه السلام دوشادوش آن حضرت مطرح هستند و مصيبت آنها و امام معصوم عليه السلام يکي است. افزون بر اين، نکتهي قابل توجه در اين زيارت شريف، اين است که خطاب ما به حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السلام حدود ۱۴ مورد است؛ در حاليکه خطاب ما به صورت جمعي به ايشان و اهل بيت همراهشان، بيش از ۳۳ مورد؛ يعني بيش از دو برابر است. اين مسئله نيز دليلي بر ثواب گريه بر ابا عبدالله الحسين عليه السلام و بر اولاد و اصحاب ايشان است. و اين بدين سبب است كه راه و هدف همراهان امام حسين عليه السلام، دقيقا همان راه و هدف خود امام حسين عليه السلام بوده است. بهترين دليل يكي بودن ثواب گريه بر امام حسين عليه السلم و گريه بر اهل بيت و اصحابشان، دو چيز است: اول: کلام امام حسين عليه السلام در شب عاشورا خطاب به اصحاب با وفاي خود که فرمودند: «فإني لا أعلم أصحابا أوفى ولا خيرا من أصحابي، ولا أهل بيت أبر ولا أوصل من أهل بيتي فجزاكم الله عني خيرا». «قطعا من اصحابي با وفا تر و بهتر از اصحابم و اهل بيتي نيکوکار تر و بهتر از اهل بيتم سراغ ندارم. پس خدا بخاطر من به شما جزاي خير دهد». شيخ مفيد، محمد بن محمد بن النعمان، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج ۲، ص ۹۳، تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلم لتحقيق التراث، دار المفيد امام رضا عليه السلام در وصف اهل بيت امام حسين عليه السلام چنين مي فرمايند : «وقتل معه من أهل بيته ثمانية عشر رجلا ما لهم في الأرض شبيهون». به همراه آن حضرت هجده تن از اهل بيتش به شهادت رسيدند كه در زمين مثل و مانندي نداشتند. صدوق، محمد بن علي ابن بابوية، متوفاي ۳۸۱ق، عيون أخبار الرضا (عليه السلام)، ج ۱، ص ۲۶۸، تحقيق :حسين الأعلمي، ۱۴۰۴ - ۱۹۸۴ م ، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت – لبنان. دوم: اصحاب و اهل بيت امام حسين عليه السلام هرچه داشتند فداي امام عليه السلام کردند. جان خود را براحتي در راه مولاي خويش فدا کردند. تا زنده بودند نگذاشتند کوچکترين آسيبي به امام زمانشان برسد. اين ناشي از کمالات روحي بالاي ايشان بود. چنانچه در فراز پاياني زيارت شريف عاشورا چنين مي خوانيم : ثبت لي قدم صدق عندك مع الحسين و أصحاب الحسين الذين بذلوا مهجهم دون الحسين عليه السلام. [خداوندا] به همراه امام حسين عليه السلام و اصحابش همان افرادي كه جانشان را فداي امامشان كردند، مرا نيز نزد خودت در مسير راست و مستقيم، ثابت قدم نما. به همين جهت در شب عاشورا پس از اينکه امام حسين بيعت خود را از گردن آنها برداشت و به آنها اجازه خروج از معرکه و محاصره دشمن را داد، آنها به امام خود چنين عرض ارادت کردند: «قام إليه مسلم بن عوسجة فقال: أنخلي عنك ولما نعذر إلى الله سبحانه في أداء حقك؟ ! أما والله حتى أطعن في صدورهم برمحي، وأضربهم بسيفي ما ثبت قائمه في يدي، ولو لم يكن معي سلاح أقاتلهم به لقذفتهم بالحجارة، والله لا نخليك حتى يعلم الله أن قد حفظنا غيبة رسول الله صلى الله عليه وآله فيك، والله لو علمت أني أقتل ثم أحيا ثم أحرق ثم أحيا ثم أذرى، يفعل ذلك بي سبعين مرة ما فارقتك حتى ألقى حمامي دونك، فكيف لا أفعل ذلك إنما هي قتلة واحدة ثم هي الكرامة التي لا انقضاء لها أبدا. وقام زهير بن القين البجلي - رحمة الله عليه - فقال: والله لوددت أني قتلت ثم نشرت ثم قتلت حتى أقتل هكذا ألف مرة، وأن الله تعالى يدفع بذلك القتل عن نفسك، وعن أنفس هؤلاء الفتيان من أهل بيتك لفعلت وتكلم بعض أصحابه بكلام يشبه بعضه بعضا في وجه واحد فجزاهم الحسين عليه السلام خيرا». «مسلم بن عوسجه از جا برخاست و عرض کرد: آيا تو را رها کنيم؟! پس در آن صورت چه عذري به درگاه خدا داريم که حق تو را ادا نکرديم؟! به خدا قسم با نيزه خود در قلبهاي دشمنان تو خواهم زد و با شمشيرم تا زماني که در دستم باشد به آنها ضربه خواهم زد و اگر سلاحي همراهم نباشد (بخاطر دفاع از تو) بسوي دشمنانت سنگ پرتاب خواهم کرد. بخدا قسم تو را تنها نخواهيم گذاشت تا خدا بداند که قطعا ما در غيبت و نبودن رسول الله صلي الله عليه و آله حق تو را نگاه داشتيم و بخدا قسم اگر بدانم که کشته خواهم شد سپس زنده ميشوم سپس به آتش کشيده خواهم شد و خاکسترم به باد خواهد رفت و اين نوع کشته شدن هفتاد بار برايم اتفاق بيفتد هرگز از تو جدا نخواهم شد تا اينکه جانم را در راهت فدا کنم. چگونه چنين نکنم ؟! درحاليکه من يکبار بيشتر در راهت کشته نخواهم شد. از اين گذشته اين کرامتي براي من است که تا ابد پاياني برايش نيست. پس از او زهير بن قين از جا برخاست و عرض کرد: بخدا قسم دوست دارم در راه تو هزار بار کشته شوم تا بدين وسيله خدا جان تو و جوانان اهل بيتت را حفظ کند. بعضي از ديگر اصحاب امام نيز چنين عبارتي در محضر امام عليه السلام عرضه داشتند و امام حسين عليه السلام نيز برايشان دعاي خير نمود.». شيخ مفيد، محمد بن محمد بن النعمان، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج ۲، ص ۹۳، تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلم لتحقيق التراث، دار المفيد. آري! اهل بيت و اصحاب آن حضرت در راه امام خود به راحتي از جان گذشتند و تمام هستي خويش را فداي آن امام عزيز نمودند و به گونه اي بودند كه امام رضا عليه السلام اهل بيت ايشان را بيمانند ترين افراد در زمين توصيف كردند و امام حسين عليه السلام اصحابشان را با وفا ترين و اهل بيت شان را نيكوكار ترين اشخاص خواندند. بنابراين گريه و عزاداري بر چنين افرادي همانند گريه و عزاداري بر معصومين عليهم السلام مي باشد.
موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات مؤسسه تحقيقاتي ولي عصر (عج)
|