درباره ما |
کد سؤال: ۱۰۳۸۸ | امامت و ائمه (علیهم السلام) »حضرت زهرا (س) | تعداد بازدید: ۱۲۱۸ |
سؤال كننده: رضا طاهري
سلام عليکم. خسته نباشيد از شما تقاضا دارم و خواهش ميکنم که جواب سوال هاي بنده را مستند بدهيد. يکي از دوستان با ديدن شبكههاي ماهوارهي، سوالاتي از بنده پرسيده و من چون اطلاع کاملي از آنها نداشتم کامل جوابش را ندادم، لطفا و خواهشا جواب هاي اين سوالات را به ايميل بنده بفرستيد و در سايت قرار دهيد. يكي از سؤالاتش اين است كه «در کتاب شيعه به حضرت زهرا سلام الله عليها توهين شده است. آيا واقعا اين طور است؟ اللمعة البيضا تبريزي صفحه ۲۳۴» در كتابهاي شيعيان هيچگونه توهيني به حضرت زهرا سلام الله عليها وجود ندارد؛ بلكه روايات شيعه به بهترين وجه مقام آن حضرت را ترسيم كرده است. مطلب مورد نظر دوست شما در كتاب مرحوم تبريزي اين گونه آمده است: وكان ثدياها طويلين بحيث كانت تلقيهما من أعلى كتفيها على عقبها، وترضع أولادها من وراء ظهرها ، على ما ذكر بعضهم ذلك مسندا إلى الرواية. ... سينه هاي آن حضرت طولاني بود؛ به گونهي كه آن را از شانه اش به سمت پشت سر ميانداخت و فرزندانش را از پشت سر شير ميداد، بنا بر آنچه برخي از علماي آنها با استناد به روايت شان اين مطلب را ذكر كرده اند. التبريزي الأنصاري، محمد علي بن محمد (متوفاي ۱۳۱۰هـ)، اللمعة البيضاء في شرح خطبة الزهرا، ص ۲۳۵، تحقيق : السيد هاشم الميلاني، ناشر : دفتر نشر الهادي - قم – ايران، چاپ الاولي، سال چاپ : ۲۱ رمضان ۱۴۱۸ تعبير : على ما ذكر بعضهم ذلك مسندا إلى الرواية، نشان ميدهد صاحب كتاب، اين مطلب را از منابع اهل سنت نقل كرده و در روايات شيعه چنين چيزي وجود ندارد. شبكه هاي وهابي بدون اين كه عبارت پاياني (علي ما ذكر بعضهم) را توضيح بدهد، مطلب را به گونهي القاء ميكنند كه گويا عقيدهي شيعه اين است. دليل اين مطلب كه مراد از «علي ما ذكر بعضهم» علماي اهل سنت است، چند چيز است: اولا: اگر مقصود ايشان (صاحب كتاب)، علماي شيعه بود، يكي از اين تعابير را به كار ميبرد: «علي ما ذكر بعض علمائنا، عند بعض علمائنا، علي ما ذكر بعض اصحابنا، عند بعض اصحابنا، عند بعض الخاصة، عند البعض، علي ما ذكر بعض الخاصة». در حاليكه مشاهده ميشود، ايشان چنين تعبيري را در مسألهي مورد بحث نياورده است. ثانيا: مؤلف در مقدمهي كتابش آورده است كه مطالب اين كتاب، با اعتماد بر مصادر خاصه و عامه آورده شده است در حالي كه چنانچه خواهد آمد، در مصادر شيعه چنين روايتي وجود ندارد ؛ پس تنها اين فرضيه باقي ميماند كه ايشان طبق روايت اهل سنت اين سخن را گفته است. سخن مؤلف کتاب درباره مطالب كتابش كه در مقدمه گفته اين است: وهو كتاب جامع لكثير من فضائلها ( عليها السلام ) معتمدا على المصادر الخاصة والعامة. اين كتاب بسياري از فضائل حضرت زهرا سلام الله عليها را با اعتماد بر منابع شيعه و اهل سنت، در خودش جمع كرده است. اللمعة البيضاء - التبريزي الأنصاري - ص ۸ ثالثا: قرائني كه تأييد ميكند مراد از «بعضهم» در اين كتاب، علماي اهل سنت است،اين است كه اين كلمه در اين كتاب در مورد آنها فراوان به كار رفته كه برخي از موارد را ذكر مينماييم: ۱. ايشان در پاسخ روايت خواستگاري امير مؤمنان عليه السلام از دختر ابو جهل ميگويد: تنبيه : قد ورد صدور قوله (صلى الله عليه وآله) : (فاطمة بضعة مني) في بعض الأخبار بنحو آخر طويل لا بأس بذكره ملخصا، من جهة الإشارة إلى بعض المطالب اللازمة، وهو انه لما رأى المخالفون كثرة ما ورد على الخلفاء من القدح والطعن والنقيصة أراد بعضهم أن يثبت لعلي (عليه السلام) طعنا فيشارك الثلاثة، فلم يجد بعد الفحص إلا ان عليا أغار فاطمة بأن أراد أن يتزوج عليها بنت أبي جهل أو غيرها، فشكته إلى أبيها فقال النبي (صلى الله عليه وآله) في رد علي (عليه السلام) خطابا له: إن فاطمة بضعة مني، إلى آخر الرواية . صدور روايت «فاطمة بضعة مني» در برخي روايات به گونهي ديگري و طولاني وارد شده كه ذكر خلاصهي آن اشكالي ندارد تا به برخي مطالب ضروري اشاره شود و آن اين كه وقتي مخالفين ديدند در مذمت و طعن و نقص خلفا روايات فراوان است، برخي از آنها خواستند كه براي علي عليه السلام نيز طعني ثابت كنند تا با خلفاي ديگر در اين جهت شريك باشند؛ اما بعد از جستجو چيزي نيافتند جز اين كه بگويند علي خواست فاطمه را اذيت كند به اين صورت كه تصميم گرفت با دختر ابو جهل يا غير او ازدواج كند. فاطمه به رسول خدا صلي الله عليه وآله شكايت برد. آن حضرت در رد علي عليه السلام و در حالي كه ايشان را مخاطب قرار داده بود فرمود: فاطمه پارهي تن من است . تا آخر روايت. اللمعة البيضاء - التبريزي الأنصاري - ص ۱۴۰ ۲. در بحث روايت «نحن معاشر الأنبياء لا نورث» نيز عبارت «بعضهم» را در مقابل عبارت «اصحابنا» قرار داده است. بعد از نقل روايت ميگويد: يقرأ بفتح الراء وكسرها ، قال بعضهم : وحكمته انهم ( عليهم السلام ) كالآباء للأمة فمالهم لكلهم ، أو لئلا يظن بهم الرغبة في الدنيا . وقد رد أصحابنا هذا الحديث وأنكروا صحته ، وهو الحق ... كلمهي «لانورث» به فتح و كسر را خوانده ميشود(نورَث، نورِث). برخي از آنها گفته اند: حكمتش است اين است كه پيامبران عليهم السلام همانند پدران امت هستند آنچه آنها دارند براي همه امت است، يا در باره آنها گمان نشود كه پيامبران به دنيا رغبت دارند. اصحاب ما (علماي شيعه) اين روايت را رد كرده و صحت آن را منكر شده اند و اين قول حق است... اللمعة البيضاء - التبريزي الأنصاري - ص ۶۴۹ ۳. در باره مطالبه فدك توسط حضرت زهرا سلام الله عليها نيز ميگويد: وذكر بعضهم : إن دعوى النحلة كانت متأخرة عن دعوى الإرث ، برخي از آنها ذكر كرده اند كه ادعاي بخشش فدك، بعد از ادعاي ارث بوده است. اللمعة البيضاء - التبريزي الأنصاري - ص ۷۸۳ رابعا: محقق كتاب «مرحوم سيد هاشم محلاتي» در مقدمهي كتاب ميگويد: وحاولنا تخريج الأحاديث من مصادر الخاصة والعامة حسب الإمكان. ما تلاش كرديم كه روايات اين كتاب را از منابع شيعه اهل سنت در صورت امكان استخراج كنيم. اللمعة البيضاء - التبريزي الأنصاري - ص ۱۷ اما وقتي ايشان به اين روايت ميرسد، فقط مينويسد: أقول: هذا كلام غريب لا يقبله العقل السليم. اين سخني عجيب و به دور از حقيقت است و عقل سالم آن را نمي پذيرد. اگر اين سخن بالا در كتاب شيعه مستند روايي ميداشت، حتما آن را مرحوم سيد هاشم محلاتي ذكر ميكرد. بر فرضي كه مقصودش از «بعضهم» علماي شيعه باشد، باز هم اين سخن او ارزشي ندارد؛ چرا كه به صورت نا معلوم سخن گفته و گفتارش را به هيچ كتاب عالم شيعه مستند نكرده است و به صرف منسوب كردن سخني آن هم به فرد نامعلوم، به هيچ عنوان اين كلام قابل پذيرش نيست. علاوه بر اين، عبارت «علي ما ذكر بعضهم»، نشانهي رد اين سخن از سوي نويسنده كتاب است، چرا كه اين عبارت، با عبارت هاي: «علي ما قيل ، علي ما روي= بنابر آنچه گفته شده يا نقل شده» مساوي است و در نتيجه از نظر نويسنده اين عقيده صحيح نيست.
موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)
|