درباره ما |
کد سؤال: ۱۰۲۳۳ | نبوت »حضرت محمد (ص) »همسران پیامبر (ص) »عایشه | تعداد بازدید: ۹۵۵ |
سؤال كننده : سليمان اميري پاسخ: آيات نازل شده در شأن عائشه همسر رسول خدا را مي توان به چند دسته تقسيم كرد: ۱. آياتي كه به صورت اختصاصي در باره شخص عائشه نازل شده است؛ گروهي از اهل سنت مدعي هستند كه آيه «افك» در باره عائشه نازل شده است و خداوند او را از تهمتي كه صحابه به او زده بودند، تبرئه كرده است . و در اين زمينه از خود عائشه روايتي جعلي نقل مي كنند كه تنها آيه اي كه در باره خاندان عائشه نازل شده است، آيه افك است؛ چنانچه محمد بن اسماعيل بخاري در صحيح خود به نقل از عائشه مي نويسد: ما أَنْزَلَ الله فِينَا شيئا من الْقُرْآنِ إلا أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ عُذْرِي. البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل ابوعبدالله (متوفاي۲۵۶هـ)، صحيح البخاري، ج۴، ص۱۸۲۷، ح۴۵۵۰، كتاب التفسير، بَاب «وَالَّذِي قال لِوَالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُمَا...»، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۷ - ۱۹۸۷. البته ما اين مطلب را قبول نداريم و اعتقاد داريم كه آيه افك در باره يكي ديگر از همسران رسول خدا نازل شده است . پيش از اين در مقاله مفصلي اين مطلب را ثابت كرده ايم كه دوستان عزيز مي توانند به آدرس ذيل مراجعه فرمايند: http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=۱۲۶۵
النَّبِيُّ أَوْلي بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ. الأحزاب/۶. پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او مادران آنها [مؤمنان ] محسوب مي شوند. ما در باره اين آيه و معناي «ام المؤمنين» و به خاطر اهميت فراوان آن ، مقاله مستقلي تهيه كرده ايم كه دوستان عزيز مي توانند به آدرس ذيل مراجعه فرمايند: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=۸۴۳۴ البته آيات ديگري نيز هست كه احكام مخصوص همسران رسول خدا صلي الله عليه وآله را بيان مي كند كه ان شاء الله در فرصت مناسب آن ها را نيز بررسي خواهيم كرد. ۳ . آياتي كه در باره عائشه و حفصه همسران رسول خدا (ص) نازل شده است ؛ مقاله اي كه پيش رو داريد در باره آياتي است كه در باره حفصه و عائشه همسران رسول خدا (ص) نازل شده است. طبق گفته مفسران و دانشمندان اهل سنت چندين آيه از قرآن كريم در شأن اين دو همسر پيامبر (ص) نازل شده است كه ما به صورت مختصر به تعدادي از آن ها اشاره و مدارك آن را ارائه خواهيم كرد : ۱. نزول آيه «لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ...» در باره عائشه: استهزاء و تمسخر ديگران، اخلاق زشتي است كه خداوند صراحتا از آن نهي كرده است ؛ چنانچه در قرآن كريم مي فرمايد: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسي أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَلا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسي أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ وَلا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإيمانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُون . الحجرات/۱۱. اي كساني كه ايمان آورده ايد! نبايد گروهي از مردان شما گروه ديگر را مسخره كنند، شايد آنها از اينها بهتر باشند و نه زناني زنان ديگر را، شايد آنان بهتر از اينان باشند و يكديگر را مورد طعن و عيبجويي قرار ندهيد و با القاب زشت و ناپسند يكديگر را ياد نكنيد، بسيار بد است كه بر كسي پس از ايمان نام كفرآميز بگذاريد و آنها كه توبه نكنند، ظالم و ستمگرند! معناي تمسخر: بزرگان اهل سنت در باره معناي تمسخر و استهزا گفته اند : ومعني السخرية: الاستهانة والتحقير والتنبيه علي العيوب والنقائص علي وجه يضحك منه وقد يكون ذلك بالمحاكاة في الفعل والقول وقد يكون بالإشارة والإيماء وإذا كان بحضرة المستهزأ به لم يسم ذلك غيبة وفيه معني الغيبة. معناي تمسخر؛ توهين، تحقير و گوشزد كردن عيب ها و نقص هاي ديگران است؛ به صورتي كه (با شنيدن آن) مي خندند؛ گاهي به صورت عملي و گاهي با اشاره انجام مي شود ، اگر در حضور شخص استهزاء شده باشد، غيبت محسوب نمي شود؛ ولي اگر در حضور او نباشد ، غيبت است الغزالي، محمد بن محمد ابوحامد (متوفاي۵۰۵هـ، إحياء علوم الدين، ج ۳، ص ۱۳۱ ، ناشر: دار االمعرفة - بيروت. حكم تمسخر: ابن كثير دمشقي در باره معنا و حكم استهزاي ديگران مي گويد: ينهي تعالي عن السخرية بالناس، وهو احتقارهم والاستهزاء بهم، كما ثبت في الصحيح عن رسول الله صلي الله عليه وسلم أنه قال: "الكِبْر بطر الحق وغَمْص الناس" ويروي: "وغمط الناس" والمراد من ذلك: احتقارهم واستصغارهم، وهذا حرام، فإنه قد يكون المحتقر أعظم قدرا عند الله وأحب إليه من الساخر منه المحتقر له. خداوند از تمسخر مردم نهي كرده است ؛ و آن تحقير و ريشخند كردن مردم است؛ چنانچه در صحيح (مسلم) از رسول خدا (ص) نقل شده است كه فرمود: «كبر، از بين برنده حق و تحقير كردن وكوچك شمردن مردم است» و اين كار ، حرام است؛ زيرا ممكن است كه شخص تحقير شده در پيشگاه خداوند مقام بالاتري داشته باشد و خداوند او را بيشتر از شخص تحقير كننده و مسخره كننده دوست داشته باشد . ابن كثير الدمشقي، إسماعيل بن عمر ابوالفداء القرشي (متوفاي۷۷۴هـ)، تفسير القرآن العظيم، ج ۴، ص ۲۱۳ ، ناشر: دار الفكر - بيروت - ۱۴۰۱هـ. شأن نزول آيه : مفسران اهل سنت قائل هستند كه اين آيه در باره عائشه كه ام سلمه و يا زينب بنت خزيمة را مسخره كرده بود، نازل شده است . مقاتل بن سليمان ، متوفاي ۱۵۰، مفسر مشهور و قديمي اهل سنت در اين باره مي نويسد: « وَلا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسي أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ» نزلت في عائشة بنت أبي بكر ، رضي الله عنهما ، استهزأت من قصر أم سلمة بنت أبي أمية. آيه : «ولا نساء ...» در باره عائشه نازل شده است؛ در آن هنگام كه ام سلمه را به خاطر كوتاه قد بودنش ريشخند كرد. الأزدي البلخي، أبو الحسن مقاتل بن سليمان بن بشير (متوفاي۱۵۰هـ) ، تفسير مقاتل بن سليمان، ج ۳، ص ۲۶۲، تحقيق : أحمد فريد ، ناشر : دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت ، الطبعة : الأولي ، ۱۴۲۴هـ - ۲۰۰۳م . قرطبي متوفاي ۶۷۱ مفسر پرآوازه اهل سنت در اين باره مي نويسد: قال المفسرون : نزلت في امرأتين من أزواج النبي صلي الله عليه وسلم سخرتا من أم سلمة وذلك أنها ربطت خصريها بسبيبة وهو ثوب أبيض ومثلها السب وسدلت طرفيها خلفها فكانت تجرها فقالت عائشة لحفصة رضي الله عنهما : انظري ما تجر خلفها كأنه لسان كلب فهذه كانت سخريتهما. وقال أنس وبن زيد : نزلت في نساء النبي صلي الله عليه وسلم عيرن أم سلمة بالقصر وقيل : نزلت في عائشة أشارت بيدها إلي أم سلمة يا نبي الله إنها لقصيرة. مفسران گفته اند: اين آيه در شان دو تن از همسران رسول خدا (ص) كه امّ سلمه را مسخره كرده بودند نازل شده است؛ چون او لباسي سفيد پوشيده و دو طرف آن را پشت سرش رها كرده بود كه هنگام راه رفتن كشيده مي شد، عائشه به حفصه گفت: ببين چه چيزي پشت سرش مي كشد كه مانند زبان سگ است ! و اين بود مسخره كردن آنان . انس و ابن زيد گفته اند: در باره همسران پيامبر خدا (ص) كه امّ سلمه را به جهت كوتاهي قدش سرزنش كرده اند نازل شده است، و گفته شده است در باره عائشه است كه با دستش به امّ سلمه اشاره كرد و گفت: اي فرستاده خدا بببين چقدر كوتاه قد است. الأنصاري القرطبي، ابوعبد الله محمد بن أحمد (متوفاي۶۷۱هـ)، الجامع لأحكام القرآن، ج ۱۶، ص ۳۲۶ ، ناشر: دار الشعب - القاهرة. شهاب الدين آلوسي متوفاي ۱۲۷۰براي اثبات اين مطلب كه مسخره ديگران هم براي مردان و هم براي زنان حرام است، به اين روايات استناد كرده است: والآية علي ما روي عن مقاتل نزلت في قوم من بني تميم سخروا من بلال وسلمان وعمار وخباب وصهيب وابن نهيرة وسالم مولي أبي حذيفة رضي الله تعالي عنهم ولا يضر فيه اشتمالها علي نهي النساء عن السخرية كما لا يضراشتمالها علي نهي الرجال عنها فيما روي أن عائشة وحفصة رأتا أم سلمة ربطت حقويها بثوب أبيض وسدلت طرفه خلفها فقالت عائشة لحفصة تشير إلي ما تجر خلفها : كأنه لسان كلب فنزلت وما روي عن عائشة أنها كانت تسخر من زينب بنت خزيمة الهلالية وكانت قصيرة . اين آيه بنابر نقل مقاتل (بن سليمان) در باره قوم بني تميم نازل شده است كه بلال، سلمان، عمار، خباب، صهيب، ابن نهيره و سالم مولي حذيفه را مسخره كرده بودند . نزول اين آيه در باره اين افراد مشخص، به شمول حكم به زنان كه تمسخر كردن ديگران توسط آنان نيز حرام است، ضرري نمي زند؛ همان طوري كه اگر شامل ديگر مردان نيز بشود، ضرر نمي زند؛ زيرا روايت شده است كه عائشه و حفصه ديدند كه ام سلمه كمرش را با پارچه سفيد بسته است كه يك طرف آن از پشتش آويزان شده بود، عائشه در حالي كه به لباس آويزان شده ام سلمه اشاره مي كرد گفت: همانند زبان سگ است . پس اين آيه نازل شد و نيز نقل شده است كه عائشه، زينب بنت خزيمه هلالي را كه قد كوتاهي داشت، ريشخند كرده بود . الآلوسي البغدادي الحنفي، أبو الفضل شهاب الدين السيد محمود بن عبد الله (متوفاي۱۲۷۰هـ)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج ۲۶، ص ۱۵۲ ، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت. و زمخشري، اديب و مفسر بنام اهل سنت در ذيل اين آيه مي نويسد: وعن عائشة رضي الله عنها أنها كانت تسخر من زينب بنت خزيمة الهلالية وكانت قصيرة . وعن ابن عباس أن أمّ سلمة ربطت حقويها بسبنيّة وسدلت طرفها خلفها وكانت تجرّه ، فقالت عائشة لحفصة : انظري ما تجرّ خلفها كأنه لسان كلب . وعن أنس : عيرت نساء رسول الله صلي الله عليه وسلم أمّ سلمة بالقصر . از عائشه نقل شده است كه او زينب بنت خزيمه هلاليه را كه قد كوتاهي داشته، مسخره كرده است و از ابن عباس نقل شده است كه ام سلمه كمربندي از پارچه كتان به كمر خود بسته بود كه يك طرف آن از پشتش آويزان شده بود و به زمين كشيده مي شود، عائشه به حفصه گفت: به آن چيزي كه از پشت او كشيده مي شود نگاه كن كه همانند زبان سگ آويزان شده است . از أنس نقل شد است كه زنان رسول خدا (ص) ام سلمه را به خاطر كوتاه قد بودنش تمسخر كرده بودند. الزمخشري الخوارزمي، ابوالقاسم محمود بن عمر جار الله، الكشاف عن حقائق التنزيل وعيون الأقاويل في وجوه التأويل، ج ۴، ص ۳۷۳ ، تحقيق: عبد الرزاق المهدي، بيروت، ناشر: دار إحياء التراث العربي. ديگر بزرگان اهل سنت نيز اين مطلب را تأييد كرده اند كه ما به جهت اختصار فقط به ذكر آدرس كتاب هاي آن ها اكتفاء مي كنيم : السمرقندي، نصر بن محمد بن أحمد ابوالليث (متوفاي۳۶۷ هـ)، تفسير السمرقندي المسمي بحر العلوم، ج ۳، ص ۳۱۱ ، تحقيق: د. محمود مطرجي، ناشر: دار الفكر - بيروت؛ الثعلبي النيسابوري، ابوإسحاق أحمد بن محمد بن إبراهيم (متوفاي۴۲۷هـ) الكشف والبيان، ج ۹، ص ۳۱۱ ، تحقيق: الإمام أبي محمد بن عاشور، مراجعة وتدقيق الأستاذ نظير الساعدي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، الطبعة: الأولي، ۱۴۲۲هـ-۲۰۰۲م؛ ابن الجوزي الحنبلي، جمال الدين ابوالفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد (متوفاي ۵۹۷ هـ)، زاد المسير في علم التفسير، ج ۷، ص ۴۶۶ ، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۴هـ. أبي حيان الأندلسي، محمد بن يوسف (متوفاي۷۴۵هـ)، تفسير البحر المحيط، ج ۸، ص ۱۶۵، تحقيق: الشيخ عادل أحمد عبد الموجود - الشيخ علي محمد معوض، شارك في التحقيق ۱) د.زكريا عبد المجيد النوقي ۲) د.أحمد النجولي الجمل، ناشر: دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولي، ۱۴۲۲هـ -۲۰۰۱م؛ النسفي، أبو البركات عبد الله ابن أحمد بن محمود (متوفاي۷۱۰هـ)، تفسير النسفي، ج ۴، ص ۱۶۵ ، طبق برنامه الجامع الكبير؛ النيسابوري، نظام الدين الحسن بن محمد بن حسين المعروف بالنظام الأعرج (متوفاي ۷۲۸ هـ)، تفسير غرائب القرآن ورغائب الفرقان، ج ۶، ص ۱۶۵ ، تحقيق: الشيخ زكريا عميران، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، ۱۴۱۶هـ - ۱۹۹۶م؛ الثعالبي ، عبد الرحمن بن محمد بن مخلوف (متوفاي۸۷۵هـ) ، الجواهر الحسان في تفسير القرآن ، ج ۹، ص ۱۶۵ ، ناشر : مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت. ۲. نزول پنج آيه اول سوره تحريم در باره عائشه: خداوند مهربان در قرآن كريم در سوره تحريم مي فرمايد: يَأَيهَُّا النَّبيِ ُّ لِمَ تحَُرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ . قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكمُ ْ تحَِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلَئكمُ ْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الحَْكِيمُ . وَإِذْ أَسَرَّ النَّبيِ ُّ إِليَ بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَاذَا قَالَ نَبَّأَنيِ َ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ. إِن تَتُوبَا إِليَ اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَئهُ وَجِبرِْيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَئكَةُ بَعْدَ ذَالِكَ ظَهِيرٌ. عَسيَ رَبُّهُ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيرًْا مِّنكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَئبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَئحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكاَرًا. اي پيامبر! چرا چيزي را كه خدا بر تو حلال كرده بخاطر جلب رضايت همسرانت بر خود حرام مي كني؟! و خداوند آمرزنده و رحيم است. خداوند راه گشودن سوگندهايتان را (در اين گونه موارد) روشن ساخته و خداوند مولاي شماست و او دانا و حكيم است. (به خاطر بياوريد) هنگامي را كه پيامبر يكي از رازهاي خود را به بعضي از همسرانش گفت، ولي هنگامي كه وي آن را افشا كرد و خداوند پيامبرش را از آن آگاه ساخت، قسمتي از آن را براي او بازگو كرد و از قسمت ديگر خودداري نمود هنگامي كه پيامبر همسرش را از آن خبر داد، گفت: «چه كسي تو را از اين راز آگاه ساخت؟» فرمود: «خداوند عالم و آگاه مرا با خبر ساخت!». اگر شما (همسران پيامبر) از كار خود توبه كنيد (به نفع شماست، زيرا) دلهايتان از حق منحرف گشته و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهيد، (كاري از پيش نخواهيد برد) زيرا خداوند ياور اوست و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتيبان اويند. اميد است كه اگر او شما را طلاق دهد، پروردگارش به جاي شما همسراني بهتر براي او قرار دهد، همسراني مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه كار، عابد، هجرت كننده، زناني غير باكره و باكره! شيعه و سني اتفاق دارند كه اين آيات در باره عائشه و حفصه نازل شده است؛ چنانچه محمد بن اسماعيل بخاري در صحيح خود مي نويسد: حدثني الْحَسَنُ بن مُحَمَّدِ بن صَبَّاحٍ حدثنا حَجَّاجٌ عن بن جُرَيْجٍ قال زَعَمَ عَطَاءٌ أَنَّهُ سمع عُبَيْدَ بن عُمَيْرٍ يقول: سمعت عَائِشَةَ رضي الله عنها أَنَّ النبي صلي الله عليه وسلم كان يَمْكُثُ عِنْدَ زَيْنَبَ بِنْتِ جَحْشٍ وَيَشْرَبُ عِنْدَهَا عَسَلًا فَتَوَاصَيْتُ أنا وَحَفْصَةُ أَنَّ أَيَّتَنَا دخل عليها النبي صلي الله عليه وسلم فَلْتَقُلْ إني أَجِدُ مِنْكَ رِيحَ مَغَافِيرَ أَكَلْتَ مَغَافِيرَ . فَدَخَلَ علي إِحْدَاهُمَا فقالت له: ذلك. فقال: لَا بَلْ شَرِبْتُ عَسَلًا عِنْدَ زَيْنَبَ بِنْتِ جَحْشٍ وَلَنْ أَعُودَ له. فَنَزَلَتْ «يا أَيُّهَا النبي لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ الله لك» إلي «إن تَتُوبَا إلي اللَّهِ» لِعَائِشَةَ وَحَفْصَةَ «وَإِذْ أَسَرَّ النبي إلي بَعْضِ أَزْوَاجِهِ» لِقَوْلِهِ بَلْ شَرِبْتُ عَسَلًا. عبيد بن عمير مي گويد: از عائشده شنيدم كه گفت: رسول خدا (ص) پيش زينب بنت حجش مي ماند و (شربت) عسل مي نوشيد، من و حفصه بايكديگر قرار گذاشتيم كه رسول خدا پيش هر كدام از ما كه آمد به او بگوئيم : از تو بوي مغافير به مشام ما مي رسد، آيا مغافير خورده اي؟ رسول خدا پيش يكي از آن ها آمد و او همين را گفت. رسول خدا فرمود: نه بلكه در خانه زينب بنت جحش عسل خورده ام؛ ولي ديگر تكرار نمي كنم؛ پس اين ايه نازل شد « يا ايها النبي ...» . البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي۲۵۶هـ)، صحيح البخاري، ج ۵، ص ۴۹۶۴، ح۴۹۶۶، كِتَاب الطَّلَاقِ، بَاب «لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ الله لك»، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۷ هـ - ۱۹۸۷م. معناي مغافير: مغافير، صمغي بود كه از درختي به نام «رمث» يا «عُرفط» تراوش مي كرد؛ هرچند كه بسيار شيرين بود؛ ولي بوي نامناسب و كريهي داشت. ابو منصور ازهري در تهذيب اللغة مي نويسد: المغافير : صمغ يسيل من شجر العرفط حُلو ، غير أن رائحته ليست بطيّبة. مغافير، صمغ شيريني است كه از درخت عرفط سرازير؛ ولي بوي خوشي ندارد. الأزهري، ابومنصور محمد بن أحمد (متوفاي: ۳۷۰هـ)، تهذيب اللغة، ج ۳، ص ۲۲۲، تحقيق: محمد عوض مرعب، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، الطبعة: الأولي، ۲۰۰۱م. و ابن حجر عسقلاني در شرح صحيح بخاري در باره معناي مغافير مي نويسد: والمغفور صمغ حلو له رائحة كريهة وذكر البخاري أن المغفور شبيه بالصمغ يكون في الرمث بكسر الراء وسكون الميم بعدها مثلثة وهو من الشجر التي ترعاها الإبل وهو من الحمض وفي الصمغ المذكور حلاوة يقال اغفر الرمث إذا ظهر ذلك فيه . مغفور صمغ شيريني است كه بوي بدي دارد، بخاري گفته: مغفور شبيه صمغ است كه در در «رِمْث» يافت مي شود و آن درخي است كه شتر از آن مي خورد و ترش است . در اين صمغي شيريني است كه به آن «اغفر الرمث» در آن هنگام كه بر (تنه) آن ظاهر مي شود، گفته مي شود . العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي۸۵۲ هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج ۹، ص ۳۷۷، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت. بخاري در روايت ديگر به نقل از خليفه دوم مي نويسد كه آن دو زني كه بر ضد رسول خدا همپيمان شده بودند، عائشه و حفصه بودند: حدثنا عَلِيٌّ حدثنا سُفْيَانُ حدثنا يحيي بن سَعِيدٍ قال سمعت عُبَيْدَ بن حُنَيْنٍ قال سمعت بن عَبَّاسٍ رضي الله عنهما يقول أَرَدْتُ أَنْ أَسْأَلَ عُمَرَ فقلت يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ من الْمَرْأَتَانِ اللَّتَانِ تَظَاهَرَتَا علي رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم فما أَتْمَمْتُ كَلَامِي حتي قال عَائِشَةُ وَحَفْصَةُ. از ابن عباس نقل شده است كه مي گفت: مي خواستم از عمر سؤال كنم كه اي اميرمؤمنان ! آن دو زني كه بر ضدّ رسول خدا (ص) هم پيمان شدند، چه كساني بودند؟ سخنم را تمام نكرده بودم كه عمر گفت: حفصه و عائشه بودند. البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي۲۵۶هـ)، صحيح البخاري، ج ۴، ص ۱۸۶۸، ح۴۶۳۰، كِتَاب التفسير ، بَاب: وَإِذْ أَسَرَّ النبي إلي بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۷ هـ - ۱۹۸۷م. و در جائي ديگر مي نويسد: عَنْ عُبَيْدِ بْنِ حُنَيْن، أَنَّهُ سَمِعَ ابْنَ عَبَّاس رضي الله عنهما يُحَدِّثُ أَنَّهُ قَالَ مَكَثْتُ سَنَةً أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ عَنْ آيَة، فَمَا أَسْتَطِيعُ أَنْ أَسْأَلَهُ هَيْبَةً لَهُ. حَتَّي خَرَجَ حَاجًّا فَخَرَجْتُ مَعَهُ فَلَمَّا رَجَعْتُ وَكُنَّا بِبَعْضِ الطَّرِيقِ عَدَلَ إِلَي الأَرَاكِ لِحَاجَة لَهُ قَالَ: فَوَقَفْتُ لَهُ حَتَّي فَرَغَ سِرْتُ مَعَهُ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَنِ اللَّتَانِ تَظَاهَرَتَا عَلَي النَّبِيِّ صلي الله عليه وسلم مِنْ أَزْوَاجِهِ فَقَالَ تِلْكَ حَفْصَةُ وَعَائِشَةُ. قَالَ فَقُلْتُ وَاللَّهِ إِنْ كُنْتُ لأُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَكَ عَنْ هَذَا مُنْذُ سَنَة، فَمَا أَسْتَطِيعُ هَيْبَةً لَكَ. ابن عباس مي گويد: يك سال منتظر ماندم تا شايد بتوانم از عمر در باره يك آيه قرآن چيزي بپرسم؛ ولي نتوانستم؛ چون ترس از عمر اجازه نمي داد. تا اينكه قصد سفر حج كرد، من نيز با او همراه شدم، هنگام بازگشت، در ميان راه براي قضاي حاجت به طرف محل پر درختي رفت، من ايستادم تا او فارغ شد، به او ملحق شدم و گفتم: اي امير مؤمنان! آن دو زني كه از بين زنان رسول خدا براي مقابله با آن حضرت پشت به پشت هم دادند (هم پيمان شدند) چه كساني بودند؟ عمر گفت: آن دو حفصه و عائشه هستند. گفتم: قسم به خدا يك سال است كه مي خواستم اين سؤال را از تو بپرسم؛ اما ترس از تو اجازه نمي داد. البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي۲۵۶هـ)، صحيح البخاري، ج ۴، ص ۱۸۶۶، ح۴۶۲۹، كتاب التفسير، بَاب تَبْتَغِي مرضات أَزْوَاجِكَ، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۷ هـ - ۱۹۸۷م. و باز در جاي ديگر نقل مي كند: حدثنا سُلَيْمَانُ بن حَرْبٍ حدثنا حَمَّادُ بن زَيْدٍ عن يحيي بن سَعِيدٍ عن عُبَيْدِ بن حُنَيْنٍ عن بن عَبَّاسٍ رضي الله عنهما قال لَبِثْتُ سَنَةً وأنا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَ عُمَرَ عن الْمَرْأَتَيْنِ اللَّتَيْنِ تَظَاهَرَتَا علي النبي صلي الله عليه وسلم فَجَعَلْتُ أَهَابُهُ فَنَزَلَ يَوْمًا مَنْزِلًا فَدَخَلَ الْأَرَاكَ فلما خَرَجَ سَأَلْتُهُ فقال عَائِشَةُ وَحَفْصَةُ. از ابن عباس نقل شده است كه يكسال صبر كردم تا از عمر سال كنم كه آن دو زني كه بر ضدّ رسول خدا همپيمان شده بودند، چه كساني بودند؟ اما از ترس او نمي توانستم؛ تا اين كه روزي به منزلي رسيديم و عمر وارد محل پُر درختي (براي قضاي حاجت) شد و هنگامي خارج شد سؤالم را مطرح كردم و او گفت: آن دو زن عائشه و حفصه بودند. البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي۲۵۶هـ)، صحيح البخاري، ج ۵، ص ۲۱۹۷، ح۵۵۰۵، كِتَاب اللِّبَاسِ ، بَاب ما كان النبي صلي الله عليه وسلم يَتَجَوَّزُ من اللِّبَاسِ وَالْبُسْطِ، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۷ هـ - ۱۹۸۷م. مسلم نيشابوري نيز همين روايت را در صحيح خود به صورت ديگري نقل كرده است : وحدثنا أبو بَكْرِ بن أبي شَيْبَةَ وَزُهَيْرُ بن حَرْبٍ واللفظ لِأَبِي بَكْرٍ قالا حدثنا سُفْيَانُ بن عُيَيْنَةَ عن يحيي بن سَعِيدٍ سمع عُبَيْدَ بن حُنَيْنٍ وهو مولي الْعَبَّاسِ قال سمعت بن عَبَّاسٍ يقول كنت أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَ عُمَرَ عن الْمَرْأَتَيْنِ اللَّتَيْنِ تَظَاهَرَتَا علي عَهْدِ رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم فَلَبِثْتُ سَنَةً ما أَجِدُ له مَوْضِعًا حتي صَحِبْتُهُ إلي مَكَّةَ فلما كان بِمَرِّ الظَّهْرَانِ ذَهَبَ يقضي حَاجَتَهُ فقال أَدْرِكْنِي بِإِدَاوَةٍ من مَاءٍ فَأَتَيْتُهُ بها فلما قَضَي حَاجَتَهُ وَرَجَعَ ذَهَبْتُ أَصُبُّ عليه وَذَكَرْتُ فقلت له يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ من الْمَرْأَتَانِ فما قَضَيْتُ كَلَامِي حتي قال عَائِشَةُ وَحَفْصَةُ. از ابن عباس نقل شده است كه مي گفت: مي خواستم از عمر سؤال كنم كه آن دو زني كه بر ضدّ رسول خدا همپيمان شده بودند، چه كساني بودند؛ يكسال صبر كردم و مكان مناسبي پيدا نمي شد؛ تا اين كه در مسافرت مكه همراه او شدم، وقتي به منطقه مر الظهران رسيديم، عمر براي قضاي حاجت رفت؛ سپس گفت: برايم آب بياور و من براي او آب بردم، وقتي كارش تمام شد و برگشت پيش او رفتم و سؤالم را مطرح كردم ، سخنم به پايان نرسيده بود كه عمر گفت: آن دو زن عائشه و حفصه بودند. النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي۲۶۱هـ)، صحيح مسلم، ج ۲، ص ۱۱۱۰، ح۱۴۷۹، كِتَاب الطَّلَاقِ، بَاب في الْإِيلَاءِ وَاعْتِزَالِ النِّسَاءِ وَتَخْيِيرِهِنَّ وَقَوْلِهِ تَعَالَي وَإِنْ تَظَاهَرَا عليه، تحقيق محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت. طبري در تفسير اين آيات مي نويسد: عن بن عباس قوله «يَأَيهَُّا النَّبيِ ُّ لِمَ تحَُرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ» إلي قوله « وَهُوَ الْعَلِيمُ الحَْكِيمُ» قال كانت حفصة وعائشة متحابتين وكانتا زوجتي النبي صلي الله عليه وسلم فذهبت حفصة إلي أبيها فتحدثت عنده فأرسل النبي صلي الله عليه وسلم إلي جاريته فظلت معه في بيت حفصة وكان اليوم الذي يأتي فيه عائشة فرجعت حفصة فوجدتهما في بيتها فجعلت تنتظر خروجها وغارت غيرة شديدة فأخرج رسول الله صلي الله عليه وسلم جاريته ودخلت حفصة فقالت قد رأيت من كان عندك والله لقد سؤتني فقال النبي صلي الله عليه وسلم والله لأرضينك فإني مسر إليك سرا فاحفظيه قالت ما هو قال إني أشهدك أن سريتي هذه علي حرام رضا لك. وكانت حفصة وعائشة تظاهران علي نساء النبي صلي الله عليه وسلم فانطلقت حفصة إلي عائشة فأسرت إليها أن أبشري إن النبي صلي الله عليه وسلم قد حرم عليه فتاته فلما أخبرت بسر النبي صلي الله عليه وسلم أظهر الله عز وجل النبي صلي الله عليه وسلم فأنزل الله علي رسوله لما تظاهرتا عليه يا أيها النبي لم تحرم ماأحل الله لك تبتغي مرضاة أزواجك إلي قوله وهو العليم الحكيم. از ابن عباس در تفسير اين آيه «يا ايها النبي ...» نقل شده است كه گفت: عائشه و حفصه يكديگر را دوست مي داشتند و هر دو همسر رسول خدا بودند . حفصه پيش پدرش رفته تا با او سخن بگويد، در اين زمان رسول خدا يكي از كنيزان خود را خواست و با او در خانه حفصه ماندند و آن روزي بود كه عائشه (پيش رسول خدا) مي آمد. حفصه وقتي برگشت رسول خدا و آن كنيز را در خانه خود يافت، منتظر خروج آن ها ماند و حسادت او به شدت به جوش آمد، وقتي رسول خدا كنيزش را فرستاد، حفصه وارد شد و گفت: من آن كسي را كه نزد تو بودم ديدم، به خدا قسم كه مرا ناراحت كردي، رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: به خدا سوگند كه تو را راضي خواهم كرد، من رازي با تو در ميان مي گذارم، آن را حفظ كن، حفصه گفت: آن راز چيست؟ فرمود: من پيش تو شهادت مي دهم كه به خاطر رضايت تو همخوابي با او بر من حرام باشد. حفصه و عائشه كه عليه زنان رسول خدا همدست بودند، پس حفصه پيش عائشه رفت و راز را با او در ميان گذاشت و گفت: بشارت باد كه رسول خدا همخوابي با كنيزان را بر خود حرام كرد. وقتي راز رسول خدا را فاش كرد، خداوند رسولش را از اين قضيه آگاه كرد و هنگامي كه آن دو بر ضدّ رسول خدا همدست شدند، خداوند اين آيه را نازل كرد كه اي پيامبر! چرا چيزي را كه خدا بر تو حلال كرده به خاطر جلب رضايت همسرانت بر خود حرام مي كني؟! ... . الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي ۳۱۰هـ)، جامع البيان عن تأويل آي القرآن، ج ۲۸، ص ۲۱۹۷ ، ناشر: دار الفكر، بيروت - ۱۴۰۵هـ قرطبي، مفسر مشهور اهل سنت در تفسير اين آيات مي نويسد: قوله تعالي : « إِن تَتُوبَا إِليَ اللَّهِ» يعني حفصة وعائشة حثهما علي التوبة علي ما كان منهما من الميل إلي خلاف محبة رسول الله (ص) «فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا» أي زاغت ومالت عن الحق وهو أنهما أحبتا ما كره النبي ... قوله تعالي: « وَإِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ» أي تتظاهرا وتتعاونا علي النبي صلي الله عليه وسلم بالمعصية والايذاء. اين سخن خداوند « اگر آن دو توبه كنند به سوي خداوند» يعني حفصه و عائشه كه خداوند آن را براي توبه تحريك مي كند؛ چرا كه آن ها بر انجام چيزي كه رسول خدا صلي الله عليه وآله آن ها را دوست نداشت تمايل پيدا كردند . فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا ؛ يعني آن ها از حق منحرف شده و چيزي را دوست داشتند كه رسول خدا آن را دوست نداشت ... . معني اين فرمايش خداوند: ( وإن تظاهرا عليه ) اين است كه اگر شما دو نفر به كمك يكديگر پيامبر را با نا فرماني واذيت وآزار مورد بي مهري قرار دهيد. الأنصاري القرطبي، أبو عبد الله محمد بن أحمد (متوفاي۶۷۱، الجامع لأحكام القرآن، ج ۱۸، ص ۱۸۹، ذيل آيه، ناشر: دار الشعب - القاهرة. رسول خدا (ص) يكماه با عائشه و حفصه قهر كرد: قرطبي در جاي ديگر در باره نهايت مدت قهر كردن تصريح مي كند كه رسول خدا صلي الله عليه وآله، به خاطر همپيمان شدن عائشه و حفصه عليه آن حضرت ، يك ماه با آن دو قهر بوده است : وهذا الهجر غايته عند العلماء شهر كما فعل النبي صلي الله عليه وسلم حين أسر إلي حفصة فأفشته إلي عائشة وتظاهرتا عليه. نهايت قهر كردن با ديگران از ديدگاه علما يك ماه است؛ چنانچه رسول خدا در هنگامي حفصه راز آن حضرت را پيش عائشه فاش كرد و آن ها عليه رسول خدا همپيمان شدند، اين چنين كرد. الأنصاري القرطبي، أبو عبد الله محمد بن أحمد (متوفاي۶۷۱، الجامع لأحكام القرآن، ج ۵، ص ۱۷۲، ناشر: دار الشعب - القاهرة. تشبيه عائشه و حفصه به زنان نوح و لوط بسياري از مفسران اهل سنت در ذيل آيه ، عائشه و حفصه را با زنان نوح و لوط مقايسه و تشبيه كرده اند كه ما در اين جا به گفته يكي از آن ها اشاره مي كنيم ؛ هر چند كه در بررسي آيه بعدي گفتارهاي ديگري نيز نقل خواهد شد . سمرقندي از مفسران شهير اهل سنت در تفسير بحر العلوم مي نويسد: ثم قال « وَإِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ» يعني تعاونا علي أذاه ومعصيته فيكون مثلكما كمثل امرأة نوح وامرأة لوط تعملان عملا تؤذيان بذلك رسول الله صلي الله عليه وسلم. ( وإن تظاهرا عليه ) يعني با كمك همديگر رسول خدا را اذيت يا نافرماني كنيد، كه در اين صورت داستان شما همانند داستان همسر نوح و لوط خواهد بود كه با اعمالشان پيامبر خدا را اذيت مي كردند. السمرقندي، نصر بن محمد بن أحمد أبو الليث (متوفاي۳۶۷ هـ)، تفسير السمرقندي المسمي بحر العلوم، ج ۳، ص ۴۴۶، ذيل آيه، تحقيق: د. محمود مطرجي، ناشر: دار الفكر - بيروت. آزار و اذيت رسول خدا توسط عائشه و حفصه: مسلم نيشابوري به نقل از عمر بن الخطاب مي نويسد كه عائشه و حفصه با همپيماني خود بر ضدّ رسول خدا صلي الله عليه وآله آن حضرت را اذيت كرده بودند: فَدَخَلْتُ عَلَي عَائِشَةَ فَقُلْتُ يَا بِنْتَ أَبِي بَكْر أَقَدْ بَلَغَ مِنْ شَأْنِكِ أَنْ تُؤْذِي رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه وسلم فَقَالَتْ مَا لِي وَمَا لَكَ يَا ابْنَ الْخَطَّابِ عَلَيْكَ بِعَيْبَتِكَ. قَالَ فَدَخَلْتُ عَلَي حَفْصَةَ بِنْتِ عُمَرَ فَقُلْتُ لَهَا يَا حَفْصَةُ أَقَدْ بَلَغَ مِنْ شَأْنِكِ أَنْ تُؤْذِي رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه وسلم وَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه وسلم لاَ يُحِبُّكِ. وَلَوْلاَ أَنَا لَطَلَّقَكِ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وسلم. نزد عائشه رفتم، گفتم: اي دختر ابوبكر كارت به آن جا رسيده است كه رسول خدا را اذيت مي كني؟! گفت: اي پسر خطاب! تو با من چه كار داري؟ به فكر مشكلات دختر خودت باش! سپس نزد حفصه رفتم و گفتم: چرا پيامبر خدا را اذيت مي كني؟ به خدا سوگند خودت مي داني كه رسول خدا (ص) تو را دوست ندارد و اگر من نبودم تو را طلاق مي داد. النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي۲۶۱هـ)، صحيح مسلم، ج ۲، ص ۱۱۰۵، ح۱۴۷۹، كتاب الطلاق، باب فِي الإِيلاَءِ وَاعْتِزَالِ النِّسَاءِ وَتَخْيِيرِهِنَّ وَقَوْلِهِ تَعَالَي ( وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ )، تحقيق محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت. با توجه به حرمت قطعي آزار و اذيت رسول خدا، حال سؤال ما از علما و دانشمندان اهل سنت اين است كه جواب شما از اين روايات چيست؟ آيا اين اذيت و آزاري كه توسط عائشه و حفصه انجام شد مصداق اين آيه از قرآن كريم نيست كه خداوند مي فرمايد: إِنَّ الَّذينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهينا. الأحزاب/۵۷. آنها كه خدا و پيامبرش را آزار مي دهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنيا و آخرت دور ساخته، و براي آنها عذاب خواركننده اي آماده كرده است. اميدواريم كه علماي اهل سنت جواب صريح و قانع كننده اي از اين روايات داشته باشند. ۳. نزول آيه « ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً...» در باره عايشه و حفصه: خداوند كريم در ادامه سوره تحريم مي فرمايد: ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا امْرَأَةَ نُوحٍ وَامْرَأَةَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَقيلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلينَ. التحريم/۱۰. خداوند براي كساني كه كافر شده اند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستي دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولي به آن دو خيانت كردند و ارتباط با اين دو (پيامبر) سودي به حالشان (در برابر عذاب الهي) نداشت، و به آنها گفته شد: «وارد آتش شويد همراه كساني كه وارد مي شوند!». بسياري از مفسران اهل سنت تصريح كرده اند كه اين آيه نيز در باره عائشه و حفصه نازل شده است . قرطبي در تفسير اين آيه مي نويسد: قوله «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا» مثل ضربه الله يحذر به عائشة وحفصة في المخالفة حين تظاهرتا علي رسول الله. اين سخن خداوند «ضرب الله...» مثلي است كه خداوند به منظور ترساندن عائشه و حفصه نازل كرده است ؛ در آن هنگام كه مخالفت كردند و عليه رسو ل خدا همپيمان شدند . الأنصاري القرطبي، ابوعبد الله محمد بن أحمد (متوفاي۶۷۱هـ)، الجامع لأحكام القرآن، ج ۱۸، ص ۲۰۲ ، ناشر: دار الشعب - القاهرة. و ابن القيم الجوزيه، شاگرد شخيص ابن تيميه و ناشر افكار او، بعد از نقل اين روايت مي گويد: ثُمَّ في هذه الْأَمْثَالِ من الْأَسْرَارِ الْبَدِيعَةِ ما يُنَاسِبُ سِيَاقَ السُّورَةِ فَإِنَّهَا سِيقَتْ في ذِكْرِ أَزْوَاجِ النبي صلي اللَّهُ عليه وسلم وَالتَّحْذِيرِ من تَظَاهُرِهِنَّ عليه وَأَنَّهُنَّ إنْ لم يُطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيُرِدْنَ الدَّارَ الْآخِرَةَ لم يَنْفَعْهُنَّ اتِّصَالُهُنَّ بِرَسُولِ اللَّهِ صلي اللَّهُ عليه وسلم كما لم يَنْفَعْ امْرَأَة نُوحٍ وَلُوط اتِّصَالهمَا بِهِمَا وَلِهَذَا إنَّمَا ضَرْب في هذه السُّورَةِ مَثَلَ اتِّصَالَ النِّكَاحِ دُونَ الْقَرَابَةِ. قال يحيي بن سَلَّامٍ ضَرَبَ اللَّهُ الْمَثَلَ الْأَوَّلَ يُحَذِّرُ عَائِشَةَ وَحَفْصَةَ ثُمَّ ضَرَبَ لَهُمَا الْمَثَلَ الثَّانِيَ يُحَرِّضُهُمَا علي التَّمَسُّكِ بِالطَّاعَةِ. در اين مثال ها اسرار عالي نهفته است كه با سياق آيه تناسب دارد؛ زيرا در باره همسران پيامبر و بر حذر داشتن آنان از نافرماني آن حضرت نازل شده است كه اگر از خدا و رسول اطاعت نكنند و در عين حال مشتاق سعادت اخروي باشند، پيوند با رسول خدا (ص ) نفعي براي آنان نخواهد داشت؛ همانگونه كه ازدواج با نوح و لوط براي همسران آنان فايده اي نداشت و به همين جهت هم در اين سوره از رابطه سببي يعني ازدواج مثال آورد نه نسبي مثل فرزند و غيره. يحيي بن سلام گفته است: خداوند در مثال اول عائشه و حفصه را بر حذر داشته و در مثل دوم آن دو را به پيروي و اطاعت از رسول خدا (ص) ترغيب فرموده است. الزرعي الدمشقي، محمد بن أبي بكر أيوب (معروف به ابن قيم الجوزية)، إعلام الموقعين عن رب العالمين، ج ۱، ص ۱۸۹، تحقيق: طه عبد الرؤوف سعد، ناشر: دار الجيل - بيروت - ۱۹۷۳؛ الزرعي الدمشقي، محمد بن أبي بكر أيوب (معروف به ابن قيم الجوزية)، الأمثال في القرآن الكريم، ج ۱، ص ۵۷، تحقيق: إبراهيم محمد، ناشر: مكتبة الصحابة - طنطا - مصر - ۱۴۰۶، الطبعة: الأولي. علامه محمد بن علي شوكاني نيز مي نويسد: وما أحسن من قال فإن ذكر امرأتي النبيين بعد ذكر قصتهما ومظاهرتهما علي رسول الله صلي الله عليه وإله وسلم يرشد أقم إرشاد ويلوح أبلغ تلويح إلي ان المراد تخويفهما مع سائر أمهات المؤمنين وبيان أنهما وإن كانتا تحت عصمة خير خلق الله وخاتم رسله فإن ذلك لا يغني عنهما من الله شيئا... . و چه نيكو سخني گفته است آنكه گفت: ياد آوري داستان دو نفر (عائشه و حفصه) از همسران پيامبر و حركت آن دو بر ضد رسول خدا (ص)، محكمترين پيام و ارشاد را همراه دارد، كه به آن دو نفر و ديگر همسران رسول خدا (ص) اعلام مي دارد كه همسر خاتم پيامبران بودن سبب نجات آنان نخواهد بود. الشوكاني، محمد بن علي بن محمد (متوفاي۱۲۵۵هـ)، فتح القدير الجامع بين فني الرواية والدراية من علم التفسير، ج ۵، ص ۲۵۶، ناشر: دار الفكر - بيروت. فيروزآبادي، مفسر، اديب و لغت شناس مشهور اهل سنت در كتاب تفسير ابن عباس مي نويسد: ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً ... . ثم خوّف عائشة وحفصة لإيذائهما النبي صلي الله عليه وسلم بامرأة نوح وامرأة لوط فقال «ضَرَبَ اللَّهُ» بين الله «مثلا» صفة «لِلَّذينَ كَفَرُوا» بالمرأتين الكافرتين « امْرَأَةَ نُوحٍ» واهلة « وَامْرَأَةَ لُوطٍ» واعلة « كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ» مرسلين « فَخانَتاهُما»... . سپس خداوند عائشه و حفصه به خاطر اذيت كردن رسول خدا مي ترساند و سرنوشت زن نوح و لوط را براي آن ها مثال مي زند و ... . الفيروز آبادي ، أبو طاهر الشيخ مجد الدين محمد بن يعقوب بن محمد بن إبراهيم بن عمر (متوفاي۸۱۷ هـ)، تنوير المقباس من تفسير ابن عباس، ج ۱، ص ۴۷۸ ، ناشر: دار الكتب العلمية - لبنان. فخرالدين رازي، تفسير پرداز شهير اهل سنت، در كتاب المحصول خود مي نويسد كه عثمان بن عفان نيز اعتقاد داشته است كه اين آيه در باره عائشه و حفصه نازل شده است : الحكاية الثانية: أن عثمان رضي الله عنه أخر عن عائشة رضي الله عنها بعض أرزاقها فغضبت ثم قالت يا عثمان أكلت أمانتك وضيعت الرعية وسلطت عليهم الأشرار من أهل بيتك والله لولا الصلوات الخمس لمشي إليك أقوام ذوو بصائر يذبحونك كما يذبح الجمل فقال عثمان رضي الله عنه ضرب الله مثلا للذين كفروا امرأة نوح وامرأة لوط الآية فكانت عائشة رضي الله عنها تحرض عليه جهدها وطاقتها وتقول أيها الناس هذا قميص رسول الله صلي الله عليه وسلم لم يبل وقد بليت سنته اقتلوا نعثلا قتل الله نعثلا. عثمان در ارسال بعضي از ما سهم بيت المال عائشه تاخير كرد ؛ به همين جهت عائشه ناراحت شد وبه عثمان گفت: آنچه نزد تو به امانت بود خوردي، امت را تحقير كردي، افراد بد خاندانت را بر آنان مسلط كردي، به خدا سوگند! اگر نمازهاي پنجگانه نبود گروه هايي از مردم آگاه بر تو هجوم مي آوردند و تو را همانند شتر ذبح مي كردند. عثمان به آيه اي از قرآن كه در آن از دو تن از همسران پيامبران يعني همسر نوح و لوط به بدي ياد شده است استشهاد مي كند: خدا براي افرادي كه كفر ورزيده اند، زن نوح وزن لوط را مثل آورده است. به همين سبب بود كه عائشه با تمام توان وقدرتش مردم را عليه عثمان تحريك مي كرد و مي گفت: اي مردم اين پيراهن رسول خدا (ص) است كه هنوز كهنه نشده است؛ ولي سنت او را از بين بردند، بكشيد نعثل را (اسم مردي از يهوديان مصر كه ريش بلندي داشت وبه حماقت معروف بود)، خدا او را بكشد. الرازي الشافعي، فخر الدين محمد بن عمر التميمي (متوفاي۶۰۴هـ)، المحصول في علم الأصول ، ج ۴، ص ۴۹۲، تحقيق : طه جابر فياض العلواني ، ناشر : جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامية - الرياض ، الطبعة : الأولي ، ۱۴۰۰هـ. ديگر مفسران اهل سنت نيز تصريح كرده اند كه اين آيه در باره عائشه و حفصه نازل شده است كه ما به نام و آدرس كتاب برخي از آن ها اشاره مي كنيم : ابن الجوزي الحنبلي، جمال الدين ابوالفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد (متوفاي ۵۹۷ هـ)، زاد المسير في علم التفسير، ج ۸، ص ۳۱۴، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۴هـ؛ الأزدي البلخي، أبو الحسن مقاتل بن سليمان بن بشير (متوفاي۱۵۰هـ) ، تفسير مقاتل بن سليمان، ج ۳، ص ۳۷۹ ، تحقيق : أحمد فريد ، ناشر : دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت ، الطبعة : الأولي ، ۱۴۲۴هـ - ۲۰۰۳م؛ ابن عادل الدمشقي الحنبلي، ابوحفص عمر بن علي (متوفاي بعد ۸۸۰ هـ)، اللباب في علوم الكتاب، ج ۱۹، ص ۳۵۱ ، تحقيق: الشيخ عادل أحمد عبد الموجود والشيخ علي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، ۱۴۱۹ هـ ـ ۱۹۹۸م؛ الثعالبي ، عبد الرحمن بن محمد بن مخلوف (متوفاي۸۷۵هـ) ، الجواهر الحسان في تفسير القرآن ، ج ۹، ص ۳۵۱ ، ناشر : مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت؛ الشوكاني، محمد بن علي بن محمد (متوفاي۱۲۵۵هـ)، فتح القدير الجامع بين فني الرواية والدراية من علم التفسير، ج ۵، ص ۲۵۵ ، ناشر: دار الفكر - بيروت؛ القنوجي البخاري، أبو الطيب السيد محمد صديق خان بن السيد حسن خان (متوفاي۱۳۰۷هـ)، حسن الأسوة بما ثبت من الله ورسوله في النسوة، ج ۱، ص ۲۴۲ ، تحقيق: الدكتور- مصطفي الخن/ ومحي الدين ستو ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الخامسة، ۱۴۰۶هـ/ ۱۹۸۵م. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج) |