درباره ما

آیا روایت «انما اکلت یوم اکل الأبیض» از قول امیر المؤمنین علیه السلام صحت دارد؟
کد سؤال: ۱۰۲۷۵امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امام علی (ع) و خلفاء
تعداد بازدید: ۷۰۰
آیا روایت «انما اکلت یوم اکل الأبیض» از قول امیر المؤمنین علیه السلام صحت دارد؟

سؤال كننده : امير احمدي

توضيح سؤال :

اخيراً يكي از وبلاگ هاي اهل تسنن ، خطبه اي از امير المؤمنين عليه السلام را نقل كرده است كه از وقتي اين مطلب را خوانده ام ، اعصابم بهم ريخته و سر درد شديدي گرفته ام .

بنده عين مطالب وي را براي شما مي فرستيم . اميدواريم كه هر چه سريعتر جواب آن را براي ما ارسال نماييد .

اصل مطلب ايشان :

داستان سه گاو از زبان حضرت علي رضي الله عنه :

روزي حضرت علي مي خواستند سخنراني كنند خوارج شعار دادند و اجازه ندادند حضرت علي سخنراني كند ايشان با ناراحتي از منبر پايين آمدند و سپس براي كساني كه نزديك وي بودند فرمودند: مثال من و مثال عثمان مثل داستان آن سه گاو كه در جنگل بودند است.

سه گاو يكي به رنگ سفيد ديگري قهوه اي و ديگري به رنگ سياه در جنگلي زندگي مي كردند بعد از مدتها شيري وارد آن جنگل شد وقتي گاوها را ديد در خوردنشان طمع كرد اما ديد آنها سه نفر هستند و او تنهايي قادر به آن نيست لذا تصميم گرفت ميان گاوها تفرقه بياندازد با دو گاو سياه و قهوه اي تماس گرفت و گفت رنگ پوست ما شبيه هم است اين گاو سفيد شما را بدنما نموده اجازه دهيد او را بخورم .

گاو سياه و قهوه اي موافقت كردند شير در برابر چشمان آن دو ، گاو سفيد را خورد . بعد از مدتي با گاو قهوه اي تماس گرفت و گفت رنگ پوست ما كاملا شبيه است اجازه بده گاو سياه را بخورم گاو قهوه اي موافقت نمود.

چند روزي گذشت تا اينكه شير گرسنه شد بدون تعارف و هيچ مشكلي به نزد گاو قهوه اي آمد و گفت اكنون نوبت تو است مي خواهم تو را بخورم . گاو قهوه اي گفت پس اجازه بده من سه بار فرياد بزنم گفت فرياد بزن . گاو قهوه اي گفت : من روزي خورده شدم كه گاو سفيد خورده شد...( يعني اگر من آن روز گاوسفيد را تنها نمي گذاشتم امروز نوبت به من نمي رسيد)

حضرت علي فرمود : روزي كه عثمان كشته شد من مقداري سستي نمودم اگر سستي نمي كردم امروز اينگونه اهانت نمي شدم. قتلت يوم قتل عثمان .

انما اكلت يوم اكل الابيض . فلو اني نصرته لما اكلت

ثم قال علي : انما انا وهنت يوم قتل عثمان و لو اني نصرته لما هنت . قالها ثلاثا

البدايه و النهايه ج ۷ ص ۲۳۳ .

پاسخ :

اولا: يكي از تهمت هايي كه بني اميه و در رأس آن ها معاوية بن أبي سفيان به امير المؤمنين عليه السلام مي زدند ، شركت و يا كوتاهي كردن آن حضرت در ماجراي كشته شدن عثمان است .

خود امير المؤمنين عليه السلام در نهج البلاغه به اين اتهام معاويه اشاره كرده و در جواب وي در نامه اي مي فرمايند :

وَ لَعَمْرِي يَا مُعَاوِيَةُ لَئِنْ نَظَرْتَ بِعَقْلِكَ دُونَ هَوَاكَ لَتَجِدَنِّي أَبْرَأَ النَّاسِ مِنْ دَمِ عُثْمَانَ وَ لَتَعْلَمَنَّ أَنِّي كُنْتُ فِي عُزْلَةٍ عَنْهُ إِلَّا أَنْ تَتَجَنَّي فَتَجُنَّ مَا بَدَا لَكَ وَ السَّلَامُ .

نهج البلاغه ، نامه ۶ .

اي معاويه ! قسم به جان خودم اگر با نگاه عقل بنگري ، نه با چشم هوا و هوس ، مي يابي كه من از همه در خون عثمان مبراترم ، و مي داني كه من از آن بر كنار بوده ام جز اين كه بخواهي خيانت كني و چنين نسبتي را به من بدهي ، اكنون كه چنين است هر جنايتي كه مي خواهي بكن (و السلام)

و در نامه ۲۸ نيز خطاب به معاويه مي فرمايد :

ثُمَّ ذَكَرْتَ مَا كَانَ مِنْ أَمْرِي وَ أَمْرِ عُثْمَانَ فَلَكَ أَنْ تُجَابَ عَنْ هَذِهِ لِرَحِمِكَ مِنْهُ فَأَيُّنَا كَانَ أَعْدَي لَهُ وَ أَهْدَي إِلَي مَقَاتِلِهِ أَ مَنْ بَذَلَ لَهُ نُصْرَتَهُ فَاسْتَقْعَدَهُ وَ اسْتَكَفَّهُ أَمْ مَنِ اسْتَنْصَرَهُ فَتَرَاخَي عَنْهُ وَ بَثَّ الْمَنُونَ إِلَيْهِ حَتَّي أَتَي قَدَرُهُ عَلَيْهِ

كَلَّا وَ اللَّهِ (لَ قَدْ عَلِمَ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ وَ الْقائِلِينَ لِإِخْوانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنا وَ لا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا)

وَ مَا كُنْتُ لِأَعْتَذِرَ مِنْ أَنِّي كُنْتُ أَنْقِمُ عَلَيْهِ أَحْدَاثاً فَإِنْ كَانَ الذَّنْبُ إِلَيْهِ إِرْشَادِي وَ هِدَايَتِي لَهُ فَرُبَّ مَلُومٍ لَا ذَنْبَ لَهُ وَ قَدْ يَسْتَفِيدُ الظِّنَّةَ الْمُتَنَصِّحُ (وَ مَا أَرَدْتُ إِلَّا الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيب) .

سپس در باره وضع من با عثمان يادآور شده اي و اين جوابش به عهده تو است كه از خويشان و بستگانش بودي كداميك از ما دشمنيش با او شديدتر بود و راه را براي كشندگانش مهياتر ساخت ؟ آيا كسي كه به ياريش پرداخت و از او خواست كه بجايش بنشيند و دست بكشد و يا كسي كه (عثمان) از او ياري خواست و او تاخير كرد تا مرگ بر سرش هجوم آورد و زندگيش به سرآمد ؟

نه ، به خدا سوگند : خداوند مانعان از نصرت را خوب مي شناسد ، و هم آنان كه به برادران خود مي گفتند: به سوي ما آئيد و به هنگام ناراحتي جز تعداد كمي بكمك نمي شتافتند .

من نمي گويم : در مورد بدعت هائي كه به وجود آورده بود بر او عيب نمي گرفتم ، مي گرفتم و از آن عذر خواهي نمي كنم اگر گناه من هدايت و ارشاد او است ، بسيارند كساني كه مورد ملامت واقع مي شوند و بي گناهند و به گفته شاعر: «گاهي شخص ناصح و خير خواه از بس اصرار در نصيحت مي كند، مورد تهمت قرار مي گيرد»

و من قصدي «جز اصلاح تا حد توانائي ندارم و موفقيت من تنها بلطف خدا است و توفيق را جز از خداوند نمي خواهم بر او توكل كردم و به او باز گشتم» .

اين نامه ها نشان مي دهد كه در همان زمان بني اميه و در رأس آن معاوية بن أبي سفيان تلاش مي كردند كه به نحوي امير المؤمنين عليه السلام را به قتل عثمان مرتبط كرده و به همين بهانه با آن حضرت بجنگند .

ثانياً: دليل اصلي شروع جنگ جمل و نيز جنگ صفين ، همين بهانه بود كه آن ها مي گفتند امير المؤمنين عليه السلام در قضيه كشته شدن عثمان كوتاهي كرده و قاتلان عثمان را (شير داستان بالا) در اردوي خود راه داده است . و ما مي خواهيم از قاتلان عثمان انتقام بگيريم ؛ در حالي كه خود آن ها در كشتن عثمان نقش اساسي داشتند . در حقيقت عايشه ، طلحه ، زبير و معاويه از قاتلان اصلي عثمان به حساب مي آيند ؛ چرا كه آن ها بودند كه صحابه را در اين امر تحريك كردند . براي اطلاع بيشتر در اين باره به اين آدرس مراجعه بفرماييد :

http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=۴۷

اين مدارك نشان مي دهد كه روايت ذكر شده در سايت اهل سنت نيز از ساخته هاي افسانه پردازان دربار معاوية بن أبي سفيان بوده و نويسنده مقاله نيز با چشمان بسته و شايد به پيروي از معاويه و براي اثبات نظر معاويه ، مي خواسته امير المؤمنين عليه السلام را جزء مقصرين در ماجراي كشته شدن عثمان قلمداد كند ؛

ثالثاً: سند روايتي كه آقايان به او استدلال مي كنند ضعيف است و بدون اين كه سند روايت را بررسي كند ، آن را در وبلاگ خود گذاشته است .

دليل سند روايت ضعيف :

اين روايت را طبراني در المعجم الكبير با اين سند نقل مي كند :

( ۱۱۳ ) حدثنا علي بن عبد العزيز ثنا عارم ثنا حماد بن زيد حدثنا مجالد بن سعيد عن عمير بن رودي قال خطبهم علي رضي الله تعالي عنه فقطعوا عليه خطبته فقال إنما وهنت يوم قتل عثمان رضي الله تعالي عنه وضرب لهم ... .

المعجم الكبير - الطبراني - ج ۱ ص ۸۱ .

در سند اين روايت دو مشكل اساسي وجود دارد ؛ يكي مجالد بن سعيد و ديگري عمير بن رودي .

هيثمي بعد از نقل روايت مي گويد :

رواه الطبراني وعمير لم أعرفه ، وبقية رجاله رجال الصحيح غير مجالد بن سعيد وفيه خلاف .

مجمع الزوائد - الهيثمي - ج ۷ ص ۲۴۵ .

مزي در تهذيب الكمال ، ج ۲۷ ، ص ۲۲۰ در باره مجالد بن سعيد مي نويسد :

قال البخاري : كان يحيي بن سعيد يضعفه ، وكان عبد الرحمان بن مهدي لا يروي عنه شيئا . وكان ابن حنبل لا يراه شيئا يقول : ليس بشئ .

بخاري گفته است : يحيي بن سعيد او را تضعيف كرده و عبد الرحمن بن مهدي از روايت نقل نمي كرد ، احمد بن حنبل ارزشي براي او قائل نبود و مي گفت : او ارزشي ندارد .

عن يحيي بن معين : لا يحتج بحديثه .

از يحيي بن معين نقل شده كه به احاديث او استدلال نمي شود .

وقال أبو بكر بن أبي خيثمة عن يحيي بن معين : ضعيف ، واهي الحديث .

ابوبكر بن أبي خيثمه از يحيي بن معين نقل كرده است كه او ضعيف و احاديثش بي ارزش است .

و مذمت هاي بسياري كه ما به اختصار نقل كرديم .

و عمير بن رودي نيز مجهول است .

آيا امير المؤمنين در قضيه كشتن عثمان كوتاهي كرد ؟

رابعاً: وقتي صحبت از روابط حسنه ميان خلفا مي شود، علماي اهل تسنن مي گويند كه علي عليه السلام در قضيه كشته شدن عثمان از وي دفاع كرد و حتي دو فرزند بزرگوارش امام حسن و امام حسين عليهما السلام را براي دفاع از عثمان فرستاد و...

اما در اين جا با انتشار چنين مطالبي مي خواهند ثابت كنند كه آن حضرت در قتل عثمان كوتاهي كرده است و بعد ها (نعوذ بالله) پشيمان شده و حتي كوتاهي در آن قضيه را دليل اصلي كشته شدن خودش قلمداد كرده است .

ما از علماي اهل تسنن سؤال مي كنيم كه بالأخره امير المؤمنين عليه السلام از عثمان دفاع كرده است يا نه ؟ اگر دفاع كرده است ، پس چرا چنين مطالب توهين آميز و زننده را نقل مي كنيد ؟

اگر دفاع نكرده ، علت دفاع نكردنش چه بوده ؟ آيا عثمان را مستحق كشته شدن و قاتلان وي را بر حق مي دانسته است ؟

براستي هدف نويسنده مقاله چه بوده است ؟

آيا مي خواسته ثابت كند كه امير المؤمنين عليه السلام در قضيه كشتن عثمان (نعوذ بالله) سستي كرده و از عثمان دفاع نكرده است ؟ اگر چنين باشد ، پس امير المؤمنين عليه السلام ، عثمان را مستحق كشته شدن مي دانسته و پذيرش اين مطلب ، زير بناي مذهب اهل سنت را فرومي پاشد .

خامساً: تشبيه خلفاء به گاو خود يك نوع اهانت به آنان است كه اگر چنان كه يك شيعه اين چنين تشبيهي مي كرد آقايان اهل سنت آسمان را بر سر او ويران مي كردند ؛ ولي خود در اين زمينه آزاد هستند .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)

* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت