درباره ما

آیا روایت « العلم نقطة کثرها الجاهلون » از قول امام علی علیه السلام صحت دارد ؟
کد سؤال: ۱۰۳۳۴تعداد بازدید: ۳۳۶
آیا روایت « العلم نقطة کثرها الجاهلون » از قول امام علی علیه السلام صحت دارد ؟

سؤال كننده : فاطمه ن ژادفاضل

توضيح سؤال :

آيا اين روايت كه حضرت علي (عليه السلام) فرموده باشند:

" نادانان علم را گسترش دادند چون با سئوالهاي مكرر هر روز بر توسعه آن افزوده وآن را متورم كردند ".

صحت دارد ؟ اصل روايت چيست؟ ناقلين حديث يعني رجال حديث چه كساني هستند ؟ آيا موثق و قابل اعتماد هستند يا نه ؟

پاسخ :

اصل روايت :

العلم نقطة كثرها الجاهلون .

علم ، تنها يك نقطه است كه نادان ها آن را زياد كرده اند .

اين روايت در برخي از كتاب هاي شيعه ، از جمله عوالي اللئالي ، ابن أبي جهمور احسائي ، ج۴ ، ص۱۲۹ و حقائق الإيمان ، شهيد ثاني ، ص ۱۶۷و شرح إحقاق الحق ، مرحوم آيه الله مرعشي ، ج ۳۲ ، ص ۵۱ نقل شده است .

همچين در برخي از كتاب هاي اهل سنت از جمله : كشف الخفاء ، عجلوني ، ج ۲ ، ص ۶۷ و تفسير ابن عربي ، ج ۲ ، ص ۳۰۵ و ينابيع المودة لذوي القربي ، قندوزي ، ج ۱ ، ص ۲۱۳ و ج ۳ ، ص ۲۱۲ و تاج العروس ، زبيدي ، ج ۱۰ ، ص ۴۳۵ و ... آمده است ؛ ولي در هيچ يك از اين كتاب ها براي اين روايت سندي ذكر نشده است ؛ اما از آن جايي كه متن روايت بسيار قوي است و چنين گفتاري از غير معصوم امكان صدور ندارد ، مي شود به آن اعتماد كرد . در واقع قوت متن خود بهترين شاهد است بر اين كه اين روايت از امام علي عليه السلام مي باشد. ( والله اعلم )

از طرف ديگر اين روايت آن قدر معروف بوده است كه بسياري از بزرگان شيعه و سني نه تنها صحت آن را قبول داشته اند ؛ بلكه براي توضيح و تبيين آن كتاب هاي مفصلي نوشته اند . كه به چند نمونه از اين كتاب ها اشاره مي كنيم :

۱. النقطة القدسية ، منسوب به خواجه نصير الدين طوسي .

مرحوم آقا بزرگ طهراني در اين باره مي نويسد :

( النقطة القدسية ) منسوب إلي الخواجة نصير الطوسي م ۶۷۲ قم ۱۴۳۴ في بيان قول علي ( ع ) " العلم نقطة " فأورد اثني عشر آية في بيان معان عرفانية حروفية للنقطة . أوله : [ شرق نور الإلهية فتجلي لأعيان الماهية وألبسها الوجود بعناية الجود . . . ] موجودة في آخر مجموعة كتبت ۱۲۸۴ عند ( المشكاة ) .

الذريعة ، آقا بزرگ الطهراني ، ج ۲۴ ، ص ۲۹۳

(كتاب نقطه قدسيه) منسوب به خواجه نصير الدين طوسي متوفي ۶۷۲ قمري در بيان كلام علي عليه السلام كه علم نقطه اي بيش نبوده است . در بيان وتوضيح معاني عرفاني وحروفي آن به دوازده آيه استناد كرده است و كه اولي از آن چنين است: با تجلي و درخشش نور الهي همه موجودات مادي لباس وجود بر تن كرد وحقيقت ماهيات تجلي يافت .

و حسن الأمين در كتاب مستدركات أعيان الشيعة مي نويسد :

النقطة القدسية : وهي رسالة ألفها الخواجة في شرح وبيان قول الإمام أمير المؤمنين علي عليه السلام : ان العلم نقطة .

مستدركات أعيان الشيعة ، حسن الأمين ، ج ۱ ، ص ۲۳۶ .

نقطه قدسيه رساله ايست كه خواجه (طوسي) در شرح وبيان كلام امير مومنان علي عليه السلام تدوين كرده است كه حضرت فرمودند علم يك نقطه است .

و سيد اعجاز حسين نيز در كتاب كشف الحجب والأستار ، ص ۵۸۸ مي نويسد :

النقطة القدسية لسلطان الحكماء نصير الملة والدين محمد ابن محمد بن الحسن الطوسي المتوفي سنة اثنتين وسبعين وستمائة في بيان قول مولانا علي بن أبي طالب عليه السلام العلم نقطة أوله شرق نور الآلهية فتجلي لأعيان الماهية والبسها الوجود بعناية الجود الخ .

نقطه قدسيه نوشته سلطان الحكما محمد بن محمد بن الحسن طوسي متوفي ۶۷۲ در بيان كلام امير مومنان علي عليه السلام آورده است كه حضرت فرمودند علم يك نقطه است . در اول آن كتاب آمده است كه : نور الهي درخشيد در همه حقيقت ماهيات تجلي يافت وبا جود وبخشش خود به آنها لباس وجود پوشانيد.

۲ . مثنوي في شرح حديث العلم نقطة كثرها الجاهلون ، كه مرحوم آقا بزرگ تهراني در كتاب الذريعة ، ج۱۹ ، ص۲۲۳ اين كتاب را به جلال الدين علي عنقا الطالقاني نسبت مي دهد .

۳ . زيادة البسطة في بيان العلم نقطة ، تأليف عبد الغني ابن إسماعيل النابلسي حنفي ، متوفاي ۱۱۴۳ هـ ق . وي از علماي بزرگ اهل سنت است كه كتاب هاي فراواني نوشته است .

رك : مقدمه كشف النور تأليف همين مؤلف .

۴ . نثر الدر وبسطه في بيان كون العلم نقطة ، تأليف احمد بن محيي الدين مالكي .

عمر كحالة ، از علماي وهابي در كتاب معجم المؤلفين مي نويسد :

أحمد بن محيي الدين بن مصطفي الاغريسي الجزائري ، ثم الدمشقي ، المالكي . صوفي فقيه ، مؤرخ . ولد بالقيطنة من ضواحي وهران في شعبان ، وتوفي بدمشق . من مؤلفاته : تاريخ في سيرة أخيه الأمير عبد القادر ، نثر الدر وبسطه في بيان كون العلم نقطة .

معجم المؤلفين ، عمر كحالة ، ج ۲ ، ص ۱۷۳ .

احمد بن محيي الدين بن مصطفي الاغريسي جزائري دمشقي مالكي صوفي فقيه و تاريخ نويس در قيطنه از اطراف وهران در ماه شعبان بدنيا آمد و در دمشق از دنيا رفت . از نوشته هاي وي كتابي است تاريخي در مورد سيره وشرح حال برادرش ، پادشاه عبد القادر است و همچنين كتاب نثر الدرر وبسطه في بيان كون العلم نقطه .

اين آثار نشاندهنده صحت اين روايت نزد انديشمندان وبزرگاني مانند خواجه طوسي است كه در شرح آن كتابي مستقل مي نويسد و گر نه بزرگاني همچون خواجه نصير الدين طوسي ، هرگز حاضر نيستند عمر عزيزشان را براي شرح روايتي صرف كنند كه صحتش براي آن ها ثابت نباشد .

از اين ها گذشته ، بسياري از بزرگان شيعه در شرح اين روايت مطالب مفصلي نوشته اند ؛ از جمله مرحوم ملاهادي سبزواري رحمت الله عليه در كتاب شرح الأسماء الحسني ، ج ۱ ، ص ۱۳۶ - ۱۳۷ در اين باره مي نويسد :

وقد روي عن سيد العارفين وقبلة الموحدين علي ( عليه السلام ) العلم نقطة كثرها الجاهلون وهذه النقطة هي النقطة التي هي أصل النقوش التكوينية والخطوط الوجودية وأرقام الحروف العالية والعلم والمعلوم بالذات متحدان ويؤيده ان النقطة مأة وأربعة وستون بعدد الجمل من الحروف والنقاط والأعاريب إشارة إلي أن كلها منازل النقطة أو هذا عدد الجيم من لفظ الجمل زبرا والميم واللام منه زبرا وبينة وصورته الرقمية ۶۴ أو هي أحد عشر لان رقم الألف والمائة والعشرة والواحد واحد بحذف الصفر لان أصل الاعداد ومقومها هو الواحد كما مر وكذا رقم الستين عند الترقي إلي جانب الوحدة بحذف الصفر ورقم الستة واحد واحد عشر هو عدد هو وهنا معني لطيف وهو ان النقطة يصير نطقه بتقديم الطاء علي القاف أو بالقلب بالقاعدة التي أشرنا إليها فان النون هو الهاء إذا ترقي بحذف الصفر والها هو النون إذا تنزل فالقاف إذا ترقي إلي جانب الواحد فهو عشرة والعشرة بعد التسعة التي هي الطاء رتبة فالمعني ان العلم منطو في النقطة وهو ان النطق هو وقد مر ان التوحيد الحق هو الله وقال تعالي حتي يتبين لهم انه الحق والها وهو واحد لأنه إذا اعتبر مع بينته يصير ستة عدد الواو فيكون هو وجه اخر هو ان النون منها نون النور والقاف قاف القدرة وطه خاتم الأنبياء محمد صلي الله عليه وآله طه ما أنزلنا عليك القران لتشقي وطه أربعة عشر بعدد ساداتنا المعصومين وكلهم نور واحد وقد مر ان الطاء ادم والها حوا لان صورتها الرقمية المفصلة ...

از سرور عارفان وقبله يكتا پرستان علي عليه السلام روايت شده است كه فرمود: علم يك نقطه است و نادان ها آن را زياد كرده اند . اين نقطه همان نقطه ايست كه اصل شكل هاي وجودي (حقيقت وجود) و خطوط آن را ( جهات وجود) ونيز اعداد حروف عاليه را ( مقصود اعداد حروف به طريقه ابجد است كه همگي آنها از زياد شدن عدد يك - الف- تشكيل شده اند ) تشكيل مي دهد . و نيز علم و معلومي را كه در حقيقت با هم يكي هستند .(يعني علمي كه با واقع يكي است و خطا ندارد .به خلاف علم ها و اعتقاد هاي ما ) ؛ و مؤيد اين مطلب آن است كه نقطه به عدد ابجد ۱۶۴ است وقتي كه به صورت حروف و نقاط و حركات به حساب آيد ، اشاره به اين دارد كه همگي آن ها ( حروف و جمل وحركات ) محل قرار گرفتن نقطه هستند . يا اينكه عدد حرف جيم از لفظ «جمل» با حركت فتح و ميم و لام از آن با حركت فتح با حركات و حروف و صورت عددي آن ۶۴ است .

يا اينكه صورت عددي آن را ۱۱ حساب مي نمايند زيرا الف ، صد ، ده ويك در حساب به يك صورت جمع مي شوند ؛ زيرا هنگام جمع ( در روشي خاص در علم جبر) صفر آن را به حساب نمي آورند . زيرا اصل اعداد و درست كننده تمام اعداد يك است همانطور كه گذشت . ورقم ۶۰ در هنگام شمارش به سمت بالا ( جمع اعداد حروف آن با يكديگر) به سمت يك مي رود وقتي كه صفر آن را حذف كنيد . پس بدرستيكه آن ده است وده بعد از نه به حساب جمل همان طاء است از جهت مرتبه حروف ، پس معني آن است كه علم پوشيده شده است در يك نقطه و آن اين است كه اصل كلام - هو - است وگذشت كه توحيد درست جمله - هو الله - است وخداوند فرموده است تا براي مردم آشكار شود كه اوست حق (هو الحق) وهاء در عدد يك است .زيرا وقتي هاء را با حروف كامل آن (هاء) حساب كنيم ۶ مي شود و آن عدد واو است .پس جمع بين ها با واو است كه مي شود :هو.

به صورت ديگري نيز مي توان گفت كه : مقصود از نون نقطه نور است وقاف براي كلمه قدرت است و طه (در آخر كلمه) مقصود خاتم پيغمبران است محمد صلي الله عليه وآله وسلم كه در قرآن است "طه ما انزلنا عليك القرآن لتشقي" و طه ۱۴ است به عدد بزرگان وسروران معصوم ما عليهم السلام وهمگي آنها يك نور هستند وگذشت كه طاء آدم است و هاء حواء ....

و سيد مهدي رجائي در پاروقي كتاب در كتاب نور البراهين تأليف سيد نعمت الله جزائري ، ج ۱ ، پاورقي ص ۹۹ به نقل از ابن أبي جمهور مي نويسد :

قال المحقق ابن جمهور في حواشي كتابه : المراد بالنقطة هاهنا النقطة التمييزية التي بها يميز العابد من المعبود والرب من المربوب ، لان الوجود في الحقيقة واحد ، وإنما تكثر وتعدد عند التقييد والتنزل ، وإنما نسبت الإضافات بقيد الامكان ، ولهذا يقولون : التوحيد اسقاط الإضافات ، لأنه عند اسقاط النقطة التمييزية لا يبقي شئ إلا الوجود المحض ، ويضمحل ما عداه . وأشار إلي ذلك بقوله ( كثرها الجاهلون ) لأنهم يلاحظون تلك الإضافات ، فيعتقدون تعدد الواجب وتكثره ، حتي أنهم جعلوه من الأمور الكلية الصادقة علي الجزئيات المتعددة ، حتي اختلفوا في كونه متواطئا ومشككا ، وذلك عند أهل التحقيق جهالة ، لأنه ينافي التوحيد الذي مقتضي الوجود ولازمه الذاتي ، لان الوحدة ذاتي من ذاتياته ، والتعدد أمر عارض له ، فمن نظر تحقيق العلم إلي تلك النقطة ، وعلم أن التمييز والتعدد إنما هو بسببها لم يعتقد تكثر الوجود البتة ، ولا خروجه عن وحدته الصرفة ، فبقي عالما لم يخرج إلي الجهل ، فهذا معني قوله ( العلم نقطة ) يعني : أن معرفة تلك النقطة والتحقيق بها هو حقيقة العلم الذي عقل عنه أهل الجهل .

ابن جمهور در حاشيه كتابش گفته است كه : مقصود از نقطه در اين جا نقطه شناخت است كه به وسيله آن پرستش كننده از پرستش شونده مشخص مي شود و پروردگار از پرورده ؛ زيرا وجود در حقيقت يكي است و تكثر و زياد شدن آن به علت نسبت هاست و ارتباطات به قيد امكان . و به همين دليل مي گويند توحيد به حساب نياوردن نسبت هاست . چون در هنگام به حساب نياوردن اسباب تمايز وافتراق همه چيز يكي مي شود وفقط وجود محض مي ماندو غير او از بين مي رود . و به همين مطلب ونكته امام(ع) در سخنش اشاره دارد كه فرمود: جاهلان آن را زياد كردند . زيرا ايشان به نسبت ها و ارتباطات نگاه مي كنند . پس گمان مي كنند كه ما چند واجب الوجود داريم .حتي بعضي واجب الوجود را يك امر كلي فرض كرده اند كه مي تواند چندين مصداق پيدا كند . حتي اختلاف پيدا كرده اند كه آيا وجوب وجود قابل زياد و كم شدن است يا خير ( متواطي است يا مشكك) . اما كساني كه نظر درست دارند همه اينها را اشتباه مي دانند . زيرا تمامي اينها با توحيد خداوند كه لازمه ذاتي وجود وي است منافات دارد ؛ زيرا وحدت ذاتي از ذاتيات خداونداست و تعدد امري است عارض بر وحدت . پس كسي كه با دقت علمي به آن نقطه توجه كند و بداند كه فرق به سبب همان نقطه است مي داند ديگر به كثرت وجود اعتقاد پيدا نخواهد كرد . و گمان نخواهد كرد كه خداوند از يكي بودن ( و بسيط بودن) خارج شده است . پس او عالم باقي مي ماند و به سوي جهل نرفته است .

اين معناي كلام حضرت است كه فرمودند علم يك نقطه است . يعني شناخت آن نقطه و علم به حقيقت آن ، حقيقت علم است كه نادانان از درك آن عاجز مي باشند .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)

* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت