درباره ما |
کد سؤال: ۱۰۳۹۸ | امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت عامه »امامت عامه مفاهیم و کلیات »جایگاه علمی امامان علیهالسلام | تعداد بازدید: ۱۲۵۵ |
يکي ازابواب اصول کافي بانام «انه ليس شي من الحق في يد الناس الا ماخرج من عند الائمه (عليهم السلام) وان کل شي لم يخرج من عندهم فهو باطل» مي باشد آيا اين باب واحاديث اين باب شامل دانش هاي امروزي مانند فيزيک وهندسه و...ميشود. لطفا بادليل توضيح دهيد.
پاسخ سوال شما در دو بخش اجمالي و تفصيلي بدين شرح مي باشد. اين دسته روايات به هيچ وجه نشانگر بطلان علم روز نيست؛ بلکه آنچه روايات باب فوق بدان اشاره دارد، در چند محور خلاصه مي شود: ۱. علم صحيح از ديدگاه اهل بيت عليهم السلام. اهل بيت عليهم السلام علم حقيقي را ۳ چيز مي دانند، آيه محكم كه همان اصول اعتقادي مي باشد، فريضه عادله يا همان اخلاق، سنت قائم كه همان احكام شرعي است. ۲. علم نافع و سعادت آور فقط نزد اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام مي باشد و تنها راه نجات، چنگ زدن به دامان پاک اهل بيت عليهم السلام است: از آنجايي كه امامت اهل بيت عليهم السلام از ناحيه خداوند است و حجت هاي الهي براي هدايت بشر هستند، طبيعتا تنها راه نجات فرا گرفتن اصول اعتقادي و اخلاق و احكام شرعي از آنها است زيرا تنها اين منبع است كه به وحي و الهام الهي متصل مي باشد. ۳. اهل بيت عليهم السلام هرگز علوم روز را نفي نكرده اند. در موارد متعددي رواياتي نقل شده است كه نه تنها اهل بيت عليهم السلام علوم روز را نفي نكرده اند، بلكه در علوم مختلف رواياتي از آن بزرگواران نقل شده است. ۴. بيان مصاديق علومي كه اهل بيت عليهم السلام نهي كرده اند علومي مانند سحر و جادو و ... كه منجر به دشمني ميان افراد و ايجاد گسست در زندگي افراد مي باشد، باطل است و مورد تاييد اهل بيت عليهم السلام نيست. اما علمي كه براي اداره جامعه مفيد باشد، مثل گياه شناسي و پزشكي، زيست شناسي و ... علم مفيد محسوب مي شود و بر اساس هدف آن علم، ميزان اهميت آن تعيين مي گردد. [از اين نوع علوم در روايات، با عنوان فضل ياد مي شود]. از نظر قرآن و روايات، علم وسيله است نه هدف؛ بهترين علم علمي است كه انسان را به كمال مىرساند و دنيا و آخرت او را آباد مىكند؛ علومي که از چشمه زلال معارف اهل بيت عليهم السلام نشأت ميگيرد انسان را به اين مقصود ميرساند؛ معصومان عليهم السلام در روايات به معرفي بهترين و نافع ترين علوم تصريح نموده اند و نه تنها ساير دانش هاي مفيد را باطل ندانسته بلکه از آن ها با عنوان فضليت ياد كرده اند؛ چنانکه پيغمبر بزرگوار اسلام صلي الله عليه و آله چنين ميفرمايد: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الدِّهْقَانِ عَنْ دُرُسْتَ الْوَاسِطِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ: دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمَسْجِدَ فَإِذَا جَمَاعَةٌ قَدْ أَطَافُوا بِرَجُلٍ فَقَالَ مَا هَذَا فَقِيلَ عَلَّامَةٌ فَقَالَ وَ مَا الْعَلَّامَةُ فَقَالُوا لَهُ أَعْلَمُ النَّاسِ بِأَنْسَابِ الْعَرَبِ وَ وَقَائِعِهَا وَ أَيَّامِ الْجَاهِلِيَّةِ وَ الْأَشْعَارِ الْعَرَبِيَّةِ قَالَ فَقَالَ النَّبِيُّ ص ذَاكَ عِلْمٌ لَا يَضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ وَ لَا يَنْفَعُ مَنْ عَلِمَهُ ثُمَّ قَالَ النَّبِيُّ ص إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آيَةٌ مُحْكَمَةٌ أَوْ فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي ج۱ ؛ ص۳۲ (ط - الإسلامية) - تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق. امام موسى كاظم عليه السلام فرمود: رسول خدا صلي الله عليه وآله وارد، مسجد شد ناگهان جمعى را ديد كه گرد مردى جمع شده اند، فرمود: ماجرا چيست؟ گفتند: علّامه است، فرمود: علّامه يعنى چه؟ گفتند: داناترين مردم است به نسب عرب و تاريخ عرب و ايام جاهليت و اشعار عرب و علوم عربيت، فرمود كه: پيغمبر (ص) فرمود: اين علمى است كه اگر كسي آن را نداند ضرر [قابل توجهي] نمي كند و دانستنش نيز سود [چنداني] ندارد. سپس پيغمبر ( صلي الله عليه وآله) فرمود: همانا دانش [حقيقي] اين سه مورد است: آيه محكم[اصول اعتقادي]، فريضه عادلانه [اخلاق]، سنت قائمه [احكام شرعي]؛ مابقي دانش ها نيز فضليت است. همان طور كه ملاحظه نموديد روايت فوق، علوم واقعي را معرفي نمود و به هيچ وجه علوم روز مانند رياضي و... را باطل ندانست بلكه آنها را فضيلت شمرد. حال كه مشخص شد مقصود از علم واقعي از ديدگاه اهل بيت عليهم السلام همان اصول اعتقادي، اخلاق و احكام شرعي است، ذكر اين نكته جا دارد كه اين علوم به صورت درست و كامل تنها نزد اهل بيت عليهم السلام است زيرا تنها حجت هاي خداوند بر بشريت، ايشان مي باشند و بر اساس حديث شريف ثقلين، راه نجات انسان از هلاكت تنها در پيروي از قرآن و اهل بيت عليهم السلام قابل ترسيم است. چنانچه رسول خدا صلي الله عليه و آله در اين باره چنين مي فرمايند: إني قد تركت فيكم أمرين لن تضلوا بعدي ما إن تمسكتم بهما : كتاب الله وعترتي أهل بيتي ، فإن اللطيف الخبير قد عهد إلي أنهما لن يفترقا حتى يردا علي الحوض كهاتين - وجمع بين مسبحتيه - ولا أقول كهاتين - وجمع بين المسبحة والوسطى - فتسبق إحداهما الأخرى ، فتمسكوا بهما لا تزلوا ولا تضلوا ولا تقدموهم فتضلوا. الشيخ الكليني، الكافي، ج ۲ ص ۴۱۵، تحقيق : تصحيح وتعليق : علي أكبر الغفاري، چاپ : ۱۳۶۳ ش، چاپخانه : حيدري، ناشر : دار الكتب الإسلامية - طهران رسول خدا صلي الله عليه و آله در آخرين خطبه اش فرمود: من دو امر در ميان شما به يادگار گذاشته ام اگر بعد از من به اين دو چنگ بزنيد، هرگز گمراه نخواهيد شد و آن کتاب خدا و عترم، اهل بيتم، مي باشند، خداوند لطيف و آگاه متعهد شده است که اين دو مانند اين دو انگشت من هستند و انگشت اشاره (و انگشت وسط را در كنار هم قرار دادند) و هرگز از هم جدا نمي شوند؛ پس به اين دو چنگ بزنيد تا دچار لغزش نشويد و گمراه نگرديد و بر اين دو پيشي نگيريد، كه گمراه خواهيد شد. بر اين اساس ايمان صحيح و واقعي در گرو اين است که انسان در مسائل ديني جز از اهل بيت عليهم السلام، سخني را نپذيرد و فقط تسليم ايشان باشد زيرا تنها اين منبع است كه به وحي و الهام الهي متصل مي باشدف از اين رو اهل بيت عليهم السلام نيز در روايات متعدد به مسلمانان همين مطلب را گوشزد نموده اند كه علم واقعي تنها نزد آنان است. امام صادق (عليه السلام) در حديثي خطاب به يونس بن ظَبيان مي فرمايد: يا يونس إذا أردت العلم الصحيح فعندنا أهل البيت ، فإنا ورثنا وأوتينا شرع الحكمة وفصل الخطاب الخزاز القمي الرازي، أبي القاسم علي بن محمد بن علي (متوفاي۴۰۰هـ)، كفاية الأثر في النص على الأئمة الاثني عشر، ص ۲۵۸تحقيق: السيد عبد اللطيف الحسيني الكوه كمري الخوئي، ناشر: انتشارات ـ قم، ۱۴۰هـ . اي يونس اگر علم صحيح مي خواهي، نزدِ ما اهل بيت است؛ زيرا ما دين خدا و حكمت و كلام نهايي به ما عطا شده و وارثان آن ما هستيم. در حديث ديگر امام باقر عليه السلام نيز در اين باره چنين ميفرمايد: ... قال : أبو جعفر عليه السلام لسلمة بن كهيل والحكم بن عتيبة : شرقا وغربا فلا تجدان علما صحيحا إلا شيئا خرج من عندنا أهل البيت . الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الأصول من الكافي، ج ۱ ص ۳۹۹ناشر: اسلاميه، تهران، الطبعة الثانية،۱۳۶۲ هـ.ش. حضرت باقر عليه السلام خطاب به سلمة بن كهيل و حكم بن عتيبه فرمودند: شرق و غرب عالم برويد، علم صحيح را نمي يابيد مگر آنچه از ناحيه ما اهل بيت عليهم السلام باشد. يا در جاي ديگر نيز حضرت در اين باره چنين ميفرمايد: وَاللهِ لايوجَدُ العِلمُ اِلا مِن اَهلِ بَيتٍ نَزَلَ عَلَيهِم جَبرَئيلُ صفار، محمد بن الحسن بن فروخ، بصائر الدرجات ص ۲۹- ۳۰، محقق: حسن كوچه باغي، ناشر: منشورات الأعلمي – تهران، ۱۴۰۴ هـ.ق. به خدا قسم علم [صحيح] يافت نمي شود مگر از اهل خانه اي که جبرئيل بر آنها نازل شده است. المجلسي، محمد باقر (متوفاى۱۱۱۱هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج ۲ ص ۹۱ تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، ۱۴۰۳هـ - ۱۹۸۳م. علما و دانشواران شيعه نيز همين معنا را براي حديث فوق بيان كرده اند؛ همانطور که علامه مجلسي در شرح يکي از روايات اين باب، بيان مي كند که راه مستقيم و سعادت بخش، تنها راه اهل بيت عليهم السلام است و راه هاي ديگر انسان را به بسوي هلاکت مي کشاند: ... شرقا و غربا" على بناء التفعيل أمران للتهديد كما مر، و التشريق و التغريب كنايتان عن الخروج عن الطريقة الوسطى و الصراط المستقيم، أو هما على المثال، و المراد اذهبا حيث شئتما، و أهل البيت منصوب على الاختصاص، و المقصود إبطال طريقة فقهاء العامة و الزيدية الموافقين لهم في أكثر الفروع و الأصول، و ... المجلسي، محمد باقر (متوفاى ۱۱۱۱هـ)، مرآة العقول في شرح اخبار آل الرسول، ج۴ص ۳۰۹ناشر: دار الكتب الإسلامية ـ تهران، الطبعة : الثانية،۱۴۰۴هـ ـ ۱۲۶۳ش. «شرقا و غربا» دو فعل امر از باب «تفعيل» هستند كه در اين جمله به معناي تهديد آمده اند؛ به شرق و غرب رفتن، كنايه از خارج شدن از راه معتدل و راه مستقيم است، و يا اينكه به عنوان مثال ذكر شده اند و مقصود اين است كه هر جا مي خواهيد برويد. «اهل البيت» به خاطر اختصاص، اعرابش منصوب است [يعني تنها علم صحيح نزد اهل بيت عليهم السلام است]، منظور از اين روايت اثبات باطل كردن طريقه و راه و روش عالمان اهل تسنن و فرقه زيديه است كه در بيشتر اصول و فروع دين با اهل تسنن موافق هستند. محمد صالح المازندراني شارح اصول کافي نيز در ذيل روايات فوق چنين مي نگارد: ... فانهم سبب الهداية بأنوار الدين والأحكام والدعوة إلى الله تعالى والعلم بكيفية السلوك إلى حضرة القدس حيث كان الخلق في ظلمات الجهل ، وفيه تنبيه على وجوب اقتفاء آثارهم والرجوع إلى أشعة أنوارهم عند مزال الأقدام واختلاف الألسنة والأفهام .... شرح أصول الكافي - مولي محمد صالح المازندراني - ج ۶ ص ۴۲۶ اهل بيت عليهم السلام سبب هدايت به احکام و مسير نوراني دين و دعوت کننده بسوي خداوند هستند و به چگونگي سلوك و حركت [صحيح] به سوي خداوند، علم دارند و اينها زماني است که مردم در تاريکي هاي جهل قرار گرفته اند؛ اين روايت انسان را آگاه مي كند كه واجب است راه و روش اهل بيت عليهم السلام پيروي نمايد و در زمان لغزش گامها و اختلاف زبانها و فهم ها [كنايه از اختلاف هاي شديد اعتقادي]، به پرتو نور آنان مراجعه كند. بنابراين طبق روايات فوق انسان وقتي تعاليم ديني خود را تنها از طريق اهل بيت عليهم السلام دريافت کند و محصولات گماني تفكر بشري را بر تعاليم اهل بيت عليهم السلام ترجيح ندهد، به طور يقين به راه سعادت که خداوند متعال برايش در نظر گرفته است، نائل مي آيد؛ چنانکه امام کاظم عليه السلام در حديثي نوراني به آن تاکيد ميکند: مَن اَخَذَ دينَه مِن کِتابِ اللهِ وَ سُنَّهِ نبِيهِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيهِ وَ آلِهِ، زالَتِ الجِبالُ قَبلَ اَن يزولَ. وَ مَن اَخَذَ دينَه مِن اَفواهِ الرِّجالِ، رَدَّتهُ الرَّجال. الشيخ الكليني، الكافي، ج ۱ ص ۷، تحقيق : تصحيح وتعليق : علي أكبر الغفاري، چاپ : ۱۳۶۳ ش، چاپخانه : حيدري، ناشر : دار الكتب الإسلامية – طهران. هر کس دين خود را از کتاب خدا و سنت پيامبرش بگيرد، اگر کوه ها سست شوند، او سست نمي شود. و کسي که دين خود را از دهانِ اين و آن (غير معصوم) بگيرد، همان افراد (و امثال آنان) او را از دين بر مي گردانند. باتوجه به آنچه ياد شد رواياتي كه در كافي شريف در باب « انه ليس شي من الحق في يد الناس الا ماخرج من عند الائمه عليهم السلام ....» ذكر شده است، اشاره به اين دارد که مرجعيت ديني اختصاص به اهل بيت عليهم السلام و قرآن دارد اما اين بدين معني نيست که ساير علوم بي ارزش است و سومند نمي باشد. با مراجعه به ميراث اسلامي در مي يابيم که نه تنها علوم روز نفي نشده بلكه در كلام اهل بيت عليهم السلام به زيبايي منعكس شده اند. وجود مبارك امير مؤمنان علي عليه السلام در حديثي نوراني فرمودند: العلوم أربعة : الفقه للأديان والطب للأبدان والنحو للسان والنجوم لمعرفة الأزمان . الكراجكي، أبي الفتح، معدن الجواهر، ص ۴۰، تحقيق : السيد أحمد الحسيني، چاپ دوم، ناشر: مهر استوار – قم، ۱۳۹۴ هـ.ق. علوم [اساسي] چهار دسته اند: شناخت و معرفت دين ها، پزشكي علم نحو [قواعد دستوري زبان] و علم ستاره شناسي كه در شناخت زمانها كاربرد دارد. علاوه بر اين مطلب بخشي از آيات و روايات از علوم روز سخن گفته اند و به صورت كاربردي از قواعد اين علوم در آنها به كار رفته است كه در ادامه به عنوان نمونه به ذكر چند مورد بسنده مي كنيم: در قرآن کريم آيات مرتبط با علم رياضي مانند آيات ارث وجود دارد: «يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي بِها أَوْ دَيْنٍ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَريضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً». (سوره ي نساء، آيه ي ۱۱). «خدا درباره فرزندانتان به شما سفارش مىكند كه سهم پسر برابر سهم دو دختر است. و اگر دختر باشند و بيش از دو تن، دو سوم ميراث از آنهاست. و اگر يك دختر بود نصف برد و اگر مرده را فرزندى باشد هر يك از پدر و مادر يك ششم ميراث را برد. و اگر فرزندى نداشته باشد و ميراثبران تنها پدر و مادر باشند، مادر يك سوم دارايى را برد. اما اگر برادران داشته باشد سهم مادر، پس از انجام وصيتى كه كرده و پرداخت وام او يك ششم باشد. و شما نمىدانيد كه از پدران و پسرانتان كدام يك شما را سودمندتر است. اينها حكم خداست، كه خدا دانا و حكيم است.» افزون بر آيات قرآن کريم در روايت معصومان عليهم السلام نيز موارد متعددي يافت ميشود که بيانگر علم روز مي باشد، از جمله اميرالمومنين عليه السلام در پاسخ به سوال شخصي يهودي که از حضرت پرسيد عددي را به من بگو که اگر آن عدد را به هر عددي از ۱ تا ۱۰ تقسيم کنيم عددي که بدست مي آيد هميشه عددي کامل باشد نه عددي کسري، حضرت در جواب فرمود: ... اضرب أسبوعك في شهرك ثم ما حصل لك في أيام سنتك تظفر بمطلوبك فضرب اليهودي سبعة في ثلاثين فكان المرتقى " ۲۱۰ " فضرب ذلك في ثلاثمائة وستين فكان الحاصل " ۷۵۶۰ " ( ۴ ) فوجد بغيته فأسلم. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۴۰، ص ۱۸۷، تحقيق : محمد الباقر البهبودي ، يحيى العابدي الزنجاني ، السيد كاظم الموسوي المياموي، ناشر : مؤسسة الوفاء - بيروت – لبنان، چاپ دوم، ۱۴۰۳ هـ.ق. ايام هفته خود را در ايام ماه ضرب كن سپس حاصل آن را در ايام سال ضرب کن، آنچه مطلوب توست، به دست مي آيد؛ فرد يهودي عدد «۷» را در «۳۰» ضرب كرد حاصل آن «۲۱۰» شد، سپس «۲۱۰» را در «۳۶۰» [تعداد روزهاي سال قمري] ضرب نمود، حاصل آن «۷۵۶۰» شد، فرد يهودي [اين عدد را به اعداد مختلف [از ۱ تا ۱۰] تقسيم نمود، دريافت بر همه اعداد بخش پذير است و] به هدفش رسيد، از اين رو مسلمان شد. امام رضا عليه السلام نيز آنجا که به اثبات وجود خداوند ميپر دازد؛ به برخي از قوانين علم نجوم استناد مي كند: ...فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع إِنِّي لَمَّا نَظَرْتُ إِلَى جَسَدِي ولَمْ يُمْكِنِّي فِيه زِيَادَةٌ ولَا نُقْصَانٌ فِي الْعَرْضِ والطُّولِ ودَفْعِ الْمَكَارِه عَنْه وجَرِّ الْمَنْفَعَةِ إِلَيْه عَلِمْتُ أَنَّ لِهَذَا الْبُنْيَانِ بَانِياً فَأَقْرَرْتُ بِه مَعَ مَا أَرَى مِنْ دَوَرَانِ الْفَلَكِ بِقُدْرَتِه وإِنْشَاءِ السَّحَابِ وتَصْرِيفِ الرِّيَاحَ ومَجْرَى الشَّمْسِ والْقَمَرِ والنُّجُومِ وغَيْرِ ذَلِكَ مِنَ الآيَاتِ الْعَجِيبَاتِ الْمُبَيِّنَاتِ عَلِمْتُ أَنَّ لِهَذَا مُقَدِّراً ومُنْشِئاً. الكافي ( مُشَكَّل ) - الشيخ الكليني - ج ۱ ص ۷۹، تحقيق: علي أكبر الغفاري، چاپ : الخامسة، تابستان ۱۳۶۳ ش، ناشر : دار الكتب الإسلامية - تهران – ايران. وقتي به بدن خود مي نگرم و مي بينيم كه از عرض و طول نمي توانم چيزي به آن اضافه و يا كم كنم و يا بدي ها را از آن دور و منفعت ها را جلب نمايم، در مي يابم كه عالَم [هستي] بنيان گذاري دارد و به او اقرار مي كنم علاوه بر اينكه مي بينم مدار ستارگان با قدرت او مي چرخد و ايجاد ابرها و وزش باد حركت خورشيد و ماه و ستارگان و ... از نشانه هاي عجيب و روشن اوست، از اين رو مي فهمم كه اينها همگي حسابگر و ايجاد كننده اي دارند. امير مؤمنان علي عليه السلام در بحث خداشناسي به قواعد دقيق علم فيزيك در بحث شنوايي و بينايي اشاره مي كنند: قال الإمام علي ( عليه السلام ) : وكلّ سميع غيره يصمّ عن لطيف الأصوات ، ويصمّه كبيرها وَ يَذْهَبُ عَنْهُ مَا بَعُدَ مِنْهَا وَ كُلُّ بَصِيرٍ غَيْرَهُ يَعْمَى عَنْ خَفِيِّ اَلْأَلْوَانِ وَ لَطِيفِ اَلْأَجْسَامِ سيد رضي، نهج البلاغة، خطبه ۶۴. هر شنونده غير او از شنيدن صداهاي بلند كر است [صداهاي بسيار بلند را نمي شنود] و از شنيدن صداهاي آهسته و ملايم ناشنوا است [زيرا قدرت شنيدن در مخلوقات به وسيله قواي موجود در گوش است، و آن قوه صداهاي بسيار آهسته را نمي شنود و با شنيدن صداهاى بسيار بلند نيز دچار اختلال و كرى مي شود امّا خداوند متعال چون ذاتا شنواست و بدون نياز به قوه شنوايي صداها را مي شنود، شنيدن صداهاى آرام و بلند در نزد او يكسان است] و هر بيننده غير او از ديدن رنگهاى پنهان (مانند رنگ تاريكيها) و از ديدن رنگ اجسام لطيف (مانند رنگ هوا و ذرّات) عاجز است [زيرا ديدن او به وسيله قوه بينايي موجود در چشم است و چشم از ديدن رنگهاى پنهان و لطيف عاجز است، اما خداوند بدون ابزار بينايي تمامى رنگهاى پيدا و پنهان را مي بيند] همان طور كه تاكنون ملاحظه شد، اهل بيت عليهم السلام نه تنها علوم روز را باطل نمي دانند بلكه در مواردي به ذكر آنها پرداخته و استفاده نمودند حتي در برخي موارد در تاريخ گزارش شده است كه شاگرداني نيز در علوم روز همچون علم شيمي تربيت نموده اند كه جابر بن حيان شاگرد امام صادق عليه السلام نمونه اي از اين موارد است. ابن خلكان عالم اهل سنت در شرح حال امام صادق عليه السلام چنين مي نگارد: وله كلام في صنعة الكيمياء والزجر والفأل وكان تلميذه أبو موسى جابر بن حيان ابن خلكان، أبو العباس شمس الدين أحمد بن محمد بن أبي بكر الوفاة: ۶۸۱هـ، وفيات الأعيان وأنباء أبناء الزمان ج ۱، ص ۳۲۷، تحقيق : احسان عباس، ناشر : دار الثقافة – لبنان. [امام صادق عليه السلام] در علم شيمي و پيشگويي و تفأل به خير [فال نيك] تخصص داشت و جابر بن حيان نيز [در اين زمينه] شاگرد ايشان بود. بنابراين علوم روز يا همان «فضل» به تعبير رسول خدا صلي الله عليه وآله، مورد تائيد اهل بيت عليهم السلام مي باشد. اما در اين بين علومي نيز وجود دارد كه ائمه عليهم السلام آنها را رد نموده و ممنوع اعلام كرده اند كه در ادامه به صورت مختصر بدان مي پردازيم. از منظر آيات و روايات علومي وجود دارد که مورد نهي و منع قرار گرفته است مثل سحر و جادو و... و احتمال ميرود اين روايات علاوه بر اثبات بطلان طريقه علماي مخالف شيعه [چنانچه در بيان علامه مجلسي گذشت]، ناظر بر علومي مانند سحر و جادوگري و ... باشد كه منجر به دشمني ميان افراد و ايجاد گسست در زندگي افراد ميشود؛ در اين مجال به عنوان نمونه به ذكر روايتي از امام باقر عليه السلام به نقل از وجود مبارك امير المومنين عليه السلام در باره ممنوعيت سحر بسنده مي كنيم: أبو البختري ، عن جعفر ، عن أبيه : أن علي بن أبي طالب عليه السلام قال : " من تعلم شيئا من السحر - قليلا أو كثيرا - فقد كفر ، وكان آخر عهده بربه ، وحده أن يقتل ، إلا أن يتوب " کسي که سحر را ياد بگيرد ( چه کم و چه زياد ) تحقيق کافر است و اين آخرين ارتباطش با خداست [زين پس ارتباطش با خداوند قطع مي شود] و مجازات او قتل است مگر اينکه توبه کند. قرب الاسناد - الحميري القمي - ص ۱۵۲، چاپ : الأولى، سال چاپ : ۱۴۱۳، ناشر : مؤسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث – قم. بنابر اين برخي از علوم همانند سحر و جادو از ديدگاه اهل بيت عليهم السلام ممنوع است و مورد تاييد اهل بيت عصمت طهارت عليهم السلام نيست؛ اما فرا گرفتن علوم روز به هيچ عنوان از نظر ائمه عليهم السلام ممنوعيتي ندارد زيرا آن بزرگواران نه تنها توصيه به علم آموزي نموده اند بلکه به فرا گرفتن حکمت از هر شخصي حتي منافق سفارش كرده اند؛ چنانکه امام علي عليه السلام ميفرمايد: خذ الحكمة أنى كانت ، فإن الحكمة تكون في صدر المنافق فتلجلج في صدره حتى تخرج فتسكن إلى صواحبها في صدر المؤمن. سيد رضي، نهج البلاغة، خطب الامام علي عليه السلام، ج ۴ ص ۱۸ تحقيق: شرح: الشيخ محمد عبده، ناشر : دار الذخائر - قم – ايران، چاپخانه : النهضة – قم، چاپ: الأولى۱۴۱۲ – ۱۳۷۰. حضرت علي عليه السلام فرمود: حکمت را در هر جا كه باشد، فرا بگيريد؛ همانا حکمت در سينه منافق نيز وجود دارد، و در سينه او لرزان است تا اينکه خارج شود و در سينه مومن كه دارنده آن است، آرام گيرد. بر اين اساس هر دانشي كه براي اداره و سعادت جامعه مفيد باشد و باعث سعادت مندي انسان گردد، ، مطلوب بلکه لازم است. اما به طور كلي آنچه بر اساس سنت قرآن و اهل بيت عليهم السلام بر يادگيري و به كار بردن علم مقدم است، تزكيه نفس و خودسازي است؛ از اين رو ائمه عليهم السلام علمي را نافع مي دانند كه به خودسازي انسان كمك كند؛ چنانکه امام کاظم عليه السلام در حديثي نوراني به آن تصريح مي کند: قال موسى بن جعفر عليهما السلام: أَوْلَى الْعِلْمِ بِكَ مَا لَا يَصْلُحُ لَكَ الْعَمَلُ إِلَّا بِهِ وَ أَوْجَبُ الْعَمَلِ عَلَيْكَ مَا أَنْتَ مَسْئُولٌ عَنِ الْعَمَلِ بِهِ وَ أَلْزَمُ الْعِلْمِ لَكَ مَا دَلَّكَ عَلَى صَلَاحِ قَلْبِكَ وَ أَظْهَرَ لَكَ فَسَادَهُ وَ أَحْمَدُ الْعِلْمِ عَاقِبَةً مَا زَادَ فِي عَمَلِكَ الْعَاجِلِ فَلَا تَشْتَغِلَنَ بِعِلْمِ مَا لَا يَضُرُّكَ جَهْلُهُ وَ لَا تَغْفُلَنَّ عَنْ عِلْمِ مَا يَزِيدُ فِي جَهْلِكَ تَرْكُه. ديلمى، حسن بن محمد، أعلام الدين في صفات المؤمنين ص ۳۰۵، تحقيق: : مؤسسة آل البيت عليهم السلام، چاپ اول، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام- قم، ۱۴۰۸ هـ.ق. شايستهترين علم براى تو آن است كه عمل تو به واسطه آن اصلاح شود، و واجبترين عمل براى تو آن است كه در برابرش از تو بازخواست مىكنند و لازمترين علم براى تو علمى است كه به اصلاح قلبت راهنمايي ات كند و فساد قلب را برايت آشكار سازد، و شايسته ترين علم از نظر عاقبت، علمى است كه عملت را فزوني بخشد [اعمال نيك تو را بيشتر كند]؛ بنابراين خود را به علمى مشغول نكن كه ندانستن آن، برايت زياني ندارد و از علمى كه ندانستن آن، بر نادانىات مىافزايد، غافل نشو. با توجه به مطالب فوق به خوبي مي توان نتيجه گرفت که روايات مذکور نشانگر اين نيست كه اهل بيت عصمت طهارت عليهم السلام با علم روز مخالف اند؛ بلکه همان طور كه بيان شد ائمه عليهم السلام حتي در زمينه علوم روز همانند شيمي، شاگرداني نيز داشتند؛ بنابراين مقصود امامان عليهم السلام از دسته احاديث بطلان راه و روش فقهي و كلامي علماي مخالف شيعه و نيز علوم حرام همچون سحر و جادو مي باشد. موفق باشيد
|