درباره ما

آیا روایات معتبر درباره امامت امام صادق (علیه السلام) در منابع شیعه وجود دارد؟
کد سؤال: ۱۰۴۱۵امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امام صادق (ع)
تعداد بازدید: ۱۱۹۷
آیا روایات معتبر درباره امامت امام صادق (علیه السلام) در منابع شیعه وجود دارد؟

سؤال كننده: سعيد

برخي شبهه كرده اند كه شيعيان براي اثبات امامت امامانشان به روايات اهل سنت متوسل مي‌شوند؛ زيرا در منابع خود روايتي در اين موضوع ندارند.

اولا: مي‌خواستم براي بنده و هر فرد شيعه‌ي ديگري روشن شود كه آيا در منابع خودمان براي اثبات امامت امامان بزرگوار شيعه رواياتي وجود دارد يانه؟ و اگر وجود دارد معتبر هستند يانه ؟

ثانيا: با توجه به اين كه ايام صادقيه را در پيش رو داريم، لطفا در خصوص روايات امامت امام صادق عليه السلام نيز توضيح دهيد.

متشكرم، منتظر پاسخ علمي و هميشگي تان هستم.

پاسخ اجمالي

اولاً: در منابع غني شيعه، براي اثبات مسائل اعتقادي روايات فراواني وجود دارد و شيعه براي اثبات عقائدش نيازي به روايات اهل سنت ندارد. استدلال ما به روايات و منابع اهل سنت از باب «قاعده‌ي الزام» است؛ يعني چون اهل سنت روايات خودشان را قبول دارند (نه روايات شيعه را) در مقام بحث علمي و استدلال بايد به منابع خود شان مراجعه و استدلال كرد. همانطوري كه اگر آنها بخواهند براي شيعيان، مطلبي را ثابت كنند، بايد از منابع مورد پذيرش شيعه دليل بياورند؛ قانون بحث علمي و مناظرات اين روش را اقتضا مي‌كند. بنابراين، شبهه دشمنان اهل بيت عليهم السلام در اين زمينه كاملا بي‌اساس است.

ثانيا: در موضوع اثبات امامت ائمه (عليهم السلام) در منابع شيعه، تعداد زيادي حديث صحيح و متواتر در منابع شيعه وجود دارد.

و در موضوع (امامت امام صادق عليه السلام)، نيز روايات معتبر و متواتري وجود دارند كه در نوشته پيش رو، اين روايات جمع آوري شده و تقديم شما و همه ره‌پويان حق و حقيقت مي‌گردد.

پاسخ تفصيلي

در موضوع «اثبات امامت، ائمه‌ي طاهرين عليهم السلام ، از ديدگاه روايات شيعه»، مقالاتي نوشته ايم؛ براي اطلاع بيشتر به آدرسهاي زير مراجعه فرماييد:

الف: آيا روايت «امامان دوازدگانه» به صورت متواتر در منابع شيعه وسني نقل شده است؟:

http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=۵۰۴۹

ب: چهل روايت صحيح در اثبات امامت از كتاب هاي شيعه و سني:

http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=۵۰۴۳

اما قبل از بررسي و نقل روايات و نصوص امامت امام صادق (عليه السلام) دو نكته را يادآوري مي‌كنيم:

نكته اول: نص امام باقر (ع) بر امامت امام صادق (ع) در كلام علماي شيعه و اهل سنت

اعتقاد شيعه بر اين است كه هر امامي، قبل از به شهادت رسيدن، بر امامت امام پس از خود تصريح كرده اند و اين مطلب در روايات صحيح و معتبر نقل شده است.

شيخ مفيد (رحمة الله عليه) يكي از علماي درجه اول شيعه، بعد از معرفي نسب و شخصيت علمي امام صادق عليه السلام، تصريح مي‌نمايد كه پدرشان امام باقر عليه السلام بر امامتش به صورت روشن تصريح نموده است:

وَ كَانَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليهما السلام مِنْ بَيْنِ إِخْوَتِهِ خَلِيفَةَ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عليهما السلام وَ وَصِيَّهُ وَ الْقَائِمَ بِالْإِمَامَةِ مِنْ بَعْدِهِ وَ بَرَزَ عَلَى جَمَاعَتِهِمْ بِالْفَضْلِ وَ كَانَ أَنْبَهَهُمْ ذِكْراً وَ أَعْظَمَهُمْ قَدْراً وَ أَجَلَّهُمْ فِي الْعَامَّةِ وَ الْخَاصَّةِ وَ نَقَلَ النَّاسُ عَنْهُ مِنَ الْعُلُومِ مَا سَارَتْ بِهِ الرُّكْبَانُ وَ انْتَشَرَ ذِكْرُهُ فِي الْبُلْدَانِ وَ لَمْ يُنْقَلْ عَنْ أَحَدٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ الْعُلَمَاءِ مَا نُقِلَ عَنْهُ وَ لَا لَقِيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ مِنْ أَهْلِ الْآثَارِ وَ نَقَلَةِ الْأَخْبَارِ وَ لَا نَقَلُوا عَنْهُمْ كَمَا نَقَلُوا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فَإِنَّ أَصْحَابَ الْحَدِيثِ قَدْ جَمَعُوا أَسْمَاءَ الرُّوَاةِ عَنْهُ مِنَ الثِّقَاتِ عَلَى اخْتِلَافِهِمْ فِي الْآرَاءِ وَ الْمَقَالاتِ فَكَانُوا أَرْبَعَةَ آلَافِ رَجُلٍ. وَ كَانَ لَهُ عليه السلام مِنَ الدَّلَائِلِ الْوَاضِحَةِ فِي إِمَامَتِهِ مَا بَهَرَتِ الْقُلُوبَ وَ أَخْرَسَتِ الْمُخَالِفَ عَنِ الطَّعْنِ فِيهَا بِالشُّبُهَاتِ. ...

وَ كَانَتْ إِمَامَتُهُ عليه السلام أَرْبَعاً وَ ثَلَاثِينَ سَنَةً. وَ وَصَّى إِلَيْهِ أَبُوهُ أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام وَصِيَّةً ظَاهِرَةً وَ نَصَّ عَلَيْهِ بِالْإِمَامَةِ نَصّاً جَلِيّاً.

«امام صادق جعفر بن محمد بن على بن الحسين (عليهما السلام) از ميان برادرانش جانشين پدرش حضرت باقر عليه السّلام و وصى آن حضرت بود كه پس از ايشان به امر امامت قيام نمود، و در فضل و دانش سر آمد همه برادران گشت، و از همه آنان نام آورتر، و در قدر و منزلت بالاتر، و در ميان شيعه و سنى مقامش ارجمندتر بود، و به اندازه مردم از علوم آن حضرت نقل كرده‏اند كه سخنانش توشه راه كاروانيان و مسافران و نام ناميش در هر شهر و ديار زبانزد مردمان گشته، و از هيچ يك از علماي اين خاندان به آن اندازه كه از آن حضرت حديث نقل شده از ديگرى نقل نكرده‏اند، و هيچ يك از اهل آثار و ناقلان اخبار بدان اندازه كه از آن حضرت بهره بردند از ديگران بهره‏گيرى نكردند، زيرا اصحاب حديث كه نام راويان ثقات آن بزرگوار را جمع كرده‏اند با اختلاف در عقيده و گفتار شماره آنان به چهار هزار نفر ميرسد.

و دلائل روشن در باره امامت آن حضرت به اندازه‏اى است كه دلها را حيران كرده، و زبان دشمن را از خورده‏گيرى گنگ و لال ساخته است. ...

مدت زمان امامت (امام صادق عليه السلام) سي وچهار ۳۴ سال بود. پدرش ابو جعفر (امام باقر) عليه السلام به صورت آشكار در مورد ايشان وصيت كرد و بر امامتش به صورت روشن تصريح نموده است.»

البغدادي، الشيخ المفيد محمد بن محمد بن النعمان، العكبري ، (متوفاي ۴۱۳هـ)، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج ۲، ص۱۸۰، تحقيق : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لتحقيق التراث، ناشر : دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت – لبنان، سال چاپ : ۱۴۱۴ - ۱۹۹۳ م

مرحوم طبرسي از مفسران شيعه نيز در كتاب «اعلام الوري» مي‌نويسد:

فإن الشيعة قد تواترت خلافا عن سلف إلى أن اتصل نقلهم بالباقر عليه السلام أنه نص على الصادق عليه السلام ، كما تواترت على أن أمير المؤمنين عليه السلام نص على الحسن ، ونص على الحسين عليهما السلام ، وكذاك كل إمام على الإمام الذي يليه ، ثم هكذا إلى أن ينتهى إلى صاحب الزمان ،

«عقيده‌ي متواتر در نزد شيعه كه از گذشتگان نسل به نسل رسيده و متصل به زمان امام باقر عليه السلام مي‌باشد، اين است كه آن حضرت بر امامت امام صادق عليه السلام تصريح كرده است؛ همانگونه كه متواتر است امير مؤمنان عليه السلام بر امامت امام حسن و امام حسين عليهما السلام تصريح نموده است. همچنين هر امامي بر امام پس از خود تا برسد به امام زمان عليه السلام ، تصريح كرده اند.»

الطبرسي، أبي علي الفضل بن الحسن (متوفاى۵۴۸هـ)، إعلام الورى بأعلام الهدى، ج ۱، ص۵۱۶، تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث ـ قم، الطبعة : الأولى، ۱۴۱۷هـ .

مرحوم اربلي نيز مي‌نويسد:

وكانت إمامته عليه السلام أربعا وثلاثين سنة ووصى إليه أبو جعفر عليه السلام وصية ظاهرة ونص عليه بالإمامة نصا جليا .

«مدت زمان امامت (امام صادق عليه السلام) ۳۴ سال بود. پدرش ابو جعفر (امام باقر) عليه السلام به صورت آشكار در مورد ايشان وصت كرد و بر امامتش به صورت روشن تصريح نمود.»

الإربلي، أبي الحسن علي بن عيسي بن أبي الفتح (متوفاى۶۹۳هـ)، كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج ۲، ص۳۸۰، ناشر: دار الأضواء ـ بيروت، الطبعة الثانية، ۱۴۰۵هـ ـ ۱۹۸۵م.

اين مسأله آن قدر در ميان علما روشن و آشكار است كه علماي اهل سنت نيز در كتابهاي شان آن را ذكر كرده اند. ابن صباغ مالكي مي‌نويسد:

ووصى إليه أبو جعفر (عليه السلام) بالإمامة وغيرها وصية ظاهرة ، ونص عليها نصا جليا.

«ابو جعفر (امام باقر) عليه السلام آشكارا در باره‌ي امامت امام صادق عليه السلام وصيت فرموده و بر امامتش به صورت روشن تصريح كرده است. »

المالكي، علي بن محمد بن أحمد المالكي المكي المعروف بابن الصباغ (متوفاي۸۸۵هـ)، الفصول المهمة في معرفة الأئمة، ج۲، ص۹۰۹، تحقيق: سامي الغريري، ناشر: دار الحديث للطباعة والنشر مركز الطباعة والنشر في دار الحديث – قم، الطبعة الأولى: ۱۴۲۲

نكته دوم: نصوص امامت

در موضوع اثبات «امامت ائمه طاهرين عليهم السلام» دو نوع نص در منابع شيعه وجود دارد :

الف: نصوص عمومي:

نصوص عمومي، رواياتي هستند كه از رسول خدا (صلي الله عليه وآله) و يا ائمه طاهرين (عليهم السلام) به صورت كلي در موضوع امامت وارد شده است . اين گونه روايات در منابع شيعه فراوان و در حد تواتر است. اين روايات را در دو مقاله اي كه در ابتداي اين نوشتار آدرس آن را ذكر شد ، به صورت مفصل مورد بررسي قرار گرفته است لطفا مراجعه فرماييد.

ب: نصوص اختصاصي و ويژه هر امام :

نصوص اختصاصي، رواياتي هستند كه در آنها يا اسامي يكايك ائمه (عليهم السلام) بيان شده و يا امام قبل ، به امامت امام پس از خود تصريح كرده است. دسته‌ي اول را در دو مقاله كه در بالا آدرس داده شد، بيان كرده‌ايم اما در مورد دسته دوم در باره هر يكي از ائمه طاهرين (عليهم السلام) اين نوع روايات وجود دارد.

و نكته‌ي مهم در اين دسته روايات اين است كه در برخي، امام قبل، امام بعد خودش را به صورت محسوس براي اصحاب نشان داده و فرموده او امام شما است. و در برخي روايات نشانه هاي امامت را در باره او بيان كرده (همچون وصيت كردن به امام بعد، يا سپردن آثار رسول خدا و امور اختصاصي امام) كه از طريق آن مي‌توان فهميد ايشان امام بعدي است.

در اين نوشتار بنا به درخواست شما، روايات و نصوص امامت امام صادق عليه السلام را از زبان پدر بزرگوار شان با اسناد معتبر ذكر مي‌نماييم:

مرحوم شيخ كليني در كتاب الحجة، «بَابُ الْإِشَارَةِ وَ النَّصِّ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا» ، چندين روايت در خصوص امام صادق عليه السلام نقل كرده كه برخي آنها ذكر مي‌شود:

روايت اول: (داراي سند صحيح)

[۱] الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ قَالَ نَظَرَ أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَمْشِي فَقَالَ تَرَى هَذَا؟ هَذَا مِنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ.

«ابو صباح كناني مي‌گويد: امام باقر عليه السلام به امام صادق عليه السلام كه راه مي‌رفت، نگاه كرد وگفت: مي‌بيني او را؟ او از جمله كساني است كه خداوند در باره ايشان فرموده است: ما مى‏خواهيم بر مستضعفان زمين منّت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روى زمين قرار دهيم!»

الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الأصول من الكافي، ج ۱، ص ۳۰۶، ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،۱۳۶۲ هـ.ش.

در اين روايت، امام باقر عليه السلام تصريح مي‌نمايد كه امام صادق از جمله افرادي است كه خداوند آنان را امام و وارثان زمين قرار داده است.

تصحيح سند روايت:

روايت بالا از نظر سند صحيح است. مرحوم علي بن يونس عاملي (از علماي قرن نهم) سند اين روايت را تصحيح كرده و مي‌نويسد:

روى محمد بن يعقوب بالأسانيد الصحاح إلى أبي الصباح أن الباقر عليه السلام نظر إلى الصادق عليه السلام وقال : هذا من الذين قال الله فيهم : (ونريد أن نمن على الذين استضعفوا في الأرض ونجعلهم أئمة ونجعلهم الوارثين).

«محمد بن يعقوب با سندهاي صحيح، كه به ابي صباح مي‌رسد، نقل كرده كه امام باقر عليه السلام به امام صادق عليه السلام نگاه كرد و فرمود: ايشان از جمله كساني است كه خداوند در باره‌ي آنها فرموده است:ونريد أن نمن على الذين استضعفوا في الأرض ونجعلهم أئمة ونجعلهم الوارثين»

العاملي النباطي، الشيخ زين الدين أبي محمد علي بن يونس (متوفاى۸۷۷هـ) الصراط المستقيم إلى مستحقي التقديم، ج ۲، ص۱۶۲، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: المكتبة المرتضوية لإحياء الآثار الجعفرية، الطبعة الأولى، ۱۳۸۴هـ

روايت دوم: (داراي سند صحيح)

[۷] مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ سُئِلَ عَنِ الْقَائِمِ عليه السلام فَضَرَبَ بِيَدِهِ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فَقَالَ هَذَا وَ اللَّهِ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ صلي الله عليه وآله قَالَ عَنْبَسَةُ فَلَمَّا قُبِضَ أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فَأَخْبَرْتُهُ بِذَلِكَ فَقَالَ صَدَقَ جَابِرٌ ثُمَّ قَالَ لَعَلَّكُمْ تَرَوْنَ أَنْ لَيْسَ كُلُّ إِمَامٍ هُوَ الْقَائِمَ بَعْدَ الْإِمَامِ الَّذِي كَانَ قَبْلَه‏.

«جابر بن يزيد جعفي مي‌گويد: از امام باقر (عليه السلام) پرسيدند : قائم كيست؟ آن حضرت با دستش به امام صادق (عليه السلام) زد و فرمود : به خدا اين قائم آل محمد ( عليه السلام ) است. عنبسه گفت: بعد از وفات امام باقر (عليه السلام) خدمت امام صادق (عليه السلام) رسيدم و حديث جابر را به عرض ايشان رساندم. فرمود : جابر راست گفته . سپس فرمود : شايد شما گمان كنيد كه هر امامى قائم بعد از امام قبلى نيست.»

الكافي - الشيخ الكليني، ج ۱ ص ۳۰۷

در اين روايت تعبير «هَذَا وَ اللَّهِ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ» نص صريح بر امامت ايشان است زيرا امام صادق عليه السلام، درپايان روايت، اين جمله را توضيح مي‌دهند و بيان مي‌كنند كه مراد امام باقر عليه السلام، امام زمان همان عصر است نه امام مهدي عليه السلام كه يكي از القابش «قائم» است.

علامه مجلسي در توضيح كلمه‌ي «قائم» مي‌فرمايد:

و القائم يطلق في الأخبار على المهدي القائم بالجهاد، الخارج بالسيف، و على كل إمام فإنه قائم بأمر الإمامة كما سيأتي في باب: أن الأئمة كلهم قائمون بأمر الله، و غرضه عليه السلام بيان أن أبي سماني قائما بالمعنى الثاني لا الأول، و في الإبهام نوع مصلحة لعدم يأس الشيعة عن الفرج.

«قائم» در روايات، بر حضرت مهدي (عليه السلام) كه براي جهاد قيام مي‌كند و با شمشير خارج مي‌شود و نيز بر هر امامي اطلاق مي‌شود؛ زيرا هر امامي براي امر امامت قيام مي‌كنند. اين مطلب در باب « أن الأئمة كلهم قائمون بأمر الله» مي‌آيد. مقصود امام عليه السلام اين است كه پدرم مرا به معناي دوم «قائم» ناميده است؛ نه به معناي اول و در اين ابهام نوعي مصلحت است تا شيعيان از گشايش در امر امر امامت نا اميد نشوند.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏۳ ؛ ص۳۲۸، تهران، چاپ: دوم، ۱۴۰۴ ق.

تصحيح روايت

اين روايت نيز از نظر علماي شيعه صحيح است. مرحوم علامه‌ي مجلسي، سند اين روايت را صحيح مي‌داند و مي‌نويسد:

الحديث السابع‏: صحيح.

روايت هفتم صحيح است.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏۳ ، ص۳۲۸، تهران، چاپ: دوم، ۱۴۰۴ ق.

مرحوم علي بن يونس عاملي نيز اين روايت را صحيح مي‌داند:

وروى بصحاح الأسانيد إلى جابر بن يزيد أن الباقر عليه السلام سئل عن القائم بعده ، فضرب بيده على الصادق عليه السلام وقال : هذا والله قائم آل محمد يعني القائم بعد أبيه ، لا أنه القائم المنتظر عليه السلام .

«با سند صحيح از جابر بن يزيد روايت شده است كه از امام باقر عليه السلام در باره امام قائم بعد ايشان سؤال شد. ...»

الصراط المستقيم، علي بن يونس العاملي، ج ۲ ، ص ۱۶۲

روايت سوم: (داراي سند صحيح)

[۸] عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ إِنَّ أَبِي عليه السلام اسْتَوْدَعَنِي مَا هُنَاكَ فَلَمَّا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ قَالَ ادْعُ لِي شُهُوداً فَدَعَوْتُ لَهُ أَرْبَعَةً مِنْ قُرَيْشٍ فِيهِمْ نَافِعٌ مَوْلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ فَقَالَ اكْتُبْ هَذَا مَا أَوْصَى بِهِ يَعْقُوبُ بَنِيهِ يا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ لَكُمُ الدِّينَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (البقرة -: ۱۳۲ -) وَ أَوْصَى مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ إِلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَمَرَهُ أَنْ يُكَفِّنَهُ فِي بُرْدِهِ الَّذِي كَانَ يُصَلِّي فِيهِ الْجُمُعَةَ وَ أَنْ يُعَمِّمَهُ بِعِمَامَتِهِ وَ أَنْ يُرَبِّعَ قَبْرَهُ وَ يَرْفَعَهُ أَرْبَعَ أَصَابِعَ وَ أَنْ يَحُلَّ عَنْهُ أَطْمَارَهُ عِنْدَ دَفْنِهِ ثُمَّ قَالَ لِلشُّهُودِ انْصَرِفُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ فَقُلْتُ لَهُ يَا أَبَتِ بَعْدَ مَا انْصَرَفُوا مَا كَانَ فِي هَذَا بِأَنْ تُشْهِدَ عَلَيْهِ فَقَالَ يَا بُنَيَّ كَرِهْتُ أَنْ تُغْلَبَ وَ أَنْ يُقَالَ إِنَّهُ لَمْ يُوصَ إِلَيْهِ فَأَرَدْتُ أَنْ تَكُونَ لَكَ الْحُجَّةُ.

«عبد الاعلي از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه ايشان فرمودند : پدرم آنچه را در آنجا بود (كتب و بقيه چيزهاي كه مختص به امام است) به من سپرد و چون هنگام وفاتش نزديك شد، فرمود: چند شاهد نزد من بياور، من چهار تن از قريش را كه نافع- غلام عبد اللَّه بن عمر- در ميان آنها بود حاضر كردم. فرمود بنويس:

اين است آنچه يعقوب به پسرانش وصيت كرد: «پسرانم! خدا براى شما اين دين را برگزيد، پس نميريد جز اينكه مسلمان باشيد» و محمد بن على، به جعفر بن محمد وصيت كرد و به او امر دستور مي‌دهد كه او را در بردى كه نماز جمعه با آن ميخواند، كفن پوشاند، و با عمامه‌ي خودش او را عمامه پوشاند و قبرش را چهار گوش سازد و به مقدار چهار انگشت بالا آورد و هنگام دفن بندهاى كفن او را بگشايد. سپس به شاهدان فرمود: برگرديد خدا شما را رحمت كند- بعد از آنكه رفتند- گفتم: اى پدر! در اين وصيت چه نيازي به گواه گرفتن بود؟ فرمود: پسرم! نخواستم كه تو (در امر امامت) مغلوب باشى و مردم بگويند به (امامت) او وصيت نكرده است، خواستم كه تو حجت و دليل داشته باشى.»

الكافي، الشيخ الكليني، ج ۱ ، ص ۳۰۷

مرحوم كليني اين روايت با سندي ديگر در بابي ديگرد به نام (باب ما يجب على الناس عند مضي الامام ) نيز نقل كرده و در اين روايت امام باقر عليه السلام تصريح مي‌كند كه امام با سه چيز شناخته مي‌شود:

۲ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَ حَدَّثَنَا حَمَّادٌ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام عَنْ قَوْلِ الْعَامَّةِ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه وآله قَالَ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة... ُ فَقَالَ يُعْرَفُ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ بِثَلَاثِ خِصَالٍ لَا تَكُونُ فِي غَيْرِهِ هُوَ أَوْلَى النَّاسِ بِالَّذِي قَبْلَهُ وَ هُوَ وَصِيُّهُ وَ عِنْدَهُ سِلَاحُ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وآله وَ وَصِيَّتُهُ وَ ذَلِكَ عِنْدِي لَا أُنَازَعُ فِيه‏. ...

فَقَالَ إِنِّي كَرِهْتُ أَنْ تُغْلَبَ وَ أَنْ يُقَالَ إِنَّهُ لَمْ يُوصَ فَأَرَدْتُ أَنْ تَكُونَ لَكَ حُجَّة.

«عبد الاعلي مي‌‌گويد: از امام صادق عليه السلام از سخن عامه سؤال كردم كه رسول خدا صلي الله عليه وآله فرموده: هر كه بميرد و براي او امامي نباشد، به مرگ جاهلي از دنيا رفته است. ... تا اينجا كه مي‌رسد كه امام باقر عليه السلام فرموده: صاحب اين امر (امام) با سه ويژگي كه در غير اونيست شناخته مي‌شود و او نسبت به امام قبل سزاوار است. وصيت امام پيشين، وجود سلاح رسول خدا صلي الله عليه وآله در نزد او، و وصيت امام پيشين، اين موارد در نزد من است كه هيچ كسي در آن با من منازعه ندارد.»

الكافي، الشيخ الكليني، ج ۱، ص ۳۷۹

كيفيت دلالت روايت بر امامت امام صادق عليه السلام

در اين روايت چند جمله بر امامت آن حضرت دلالت مي‌نمايد:

۱. جمله‌ي: إِنَّ أَبِي عليه السلام اسْتَوْدَعَنِي مَا هُنَاكَ.

مراد از «ما هناك» كتب و سلاح و آثار پيامبر است كه از نظر شيعه، نشانه هاي امامت امام محسوب مي‌شوند. و امام باقر عليه السلام نيز آنها را به امام صادق عليه السلام سپردند. معنايش اين است كه بعد از من، شما امام هستيد. علامه‌ي مجلسي در توضيح اين قسمت مي‌نويسد:

ايضاح : «ما هناك» أي من الكتب والسلاح وغيرهما من آثار النبي صلى الله عليه وآله وسائر الأنبياء عليهم السلام ...

«مراد از «ما هناك» كتابها، سلاح و غير آن از آثار پيامبر صلي الله عليه وآله و ساير انبياء عليهم السلام است.»

المجلسي، محمد باقر (متوفاى۱۱۱۱هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج ۷۹، ص ۴۷، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، ۱۴۰۳هـ - ۱۹۸۳م.

۲. اين فراز از روايت: وَ أَوْصَى مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ إِلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَمَرَهُ أَنْ يُكَفِّنَهُ فِي بُرْدِهِ ...

در اين قسمت ، امام باقر عليه السلام به فرزندش وصيت مي‌كند كه امور تكفين و تدفين ايشان را بر عهده بگيرد و از نظر شيعه امام معصوم را جز امام و معصوم ديگر تجهيز نمي‌كند؛ بنابراين، امام صادق عليه السلام، مقام امامت را بعد از پدر بزرگوارشان دارا هستند.

مرحوم سيد محسن در كتاب «اعيان الشيعه» مي‌گويد:

أراد ان يعلمهم انه وصيه وخليفته والامام من بعده .

«امام باقر عليه السلام مي‌خواست با اين وصيتش به آنها بفهماند كه امام صادق عليه السلام وصي، جانشين و امام بعد از ايشان است.»

الأمين، السيد محسن (متوفاي۱۳۷۱هـ)، أعيان الشيعة، ج ۱، ص ۶۵۹، تحقيق وتخريج: حسن الأمين، ناشر: دار التعارف للمطبوعات - بيروت – لبنان، سال چاپ : ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م

مرحوم آيت الله العظمي تبريزي براي اثبات دلالت اين روايت به امامت آن حضرت مي‌فرمايد:

هذا کما تقدم ـ بضميمه ما دلت عليه النصوص وقام عليه الإجماع أنّ الإمام عندنا لا يتولّى تجهيزه إلاّ إمام مثله إذا کان حاضراً، وأنّ الوصيه هي من علائم الإمامه ـ يکون نصاً على إمامه الصادق (عليه السلام) .

«اين روايت (به ضميمه‌ي آنچه روايات بر آن دلالت مي‌كند و اجماع شيعه بر اين كه امور تجهيز امام را جز امام زماني‌كه حاضر باشد، بر عهده نمي‌گيرد و وصيت كردن از نشانه هاي امامت است)، دليل روشن بر امامت امام صادق عليه السلام است.»

النصوص الصحيحة - الميرزا جواد التبريزي - ص ۲۱، طبق برنامه مكتبة اهل البيت

فراز پاياني روايت نيز، اين تحليل را تأييد مي‌كند كه فرمود: فَقَالَ: يَا بُنَيَّ كَرِهْتُ أَنْ تُغْلَبَ وَ أَنْ يُقَالَ إِنَّهُ لَمْ يُوصَ إِلَيْهِ فَأَرَدْتُ أَنْ تَكُونَ لَكَ الْحُجَّةُ.

علامه مجلسي در توضيح اين قسمت آورده است:

أن تغلب على بناء المجهول أي في الإمامة ، فان الوصية من علاماتها أو فيما أوصى إليه مما يخالف العامة ، كتربيع القبر أو الأعم .

«كلمه «تغلب» به صورت صيغه مجهول خوانده مي‌شود، معنايش اين است كه دوست ندارم در امر امامت بر شما غالب شوند؛ زيرا وصيت از نشانه هاي امامت است يا در چيزي كه به امام وصيت شده و مخالف نظر عامه است غالب شوند مثل چهار گوشه كردن قبر ...»

بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج۴۷، ص ۱۴

شارح اصول كافي چند وجه را در مورد اين كه مراد از غلبه چيست ذكر كرده است:

قوله ( فقال يا بني كرهت أن تغلب ) لعل وجه الغلبة أمور : الأول تربيع القبر ، والثاني رفعه ، فإن روايات العامة مختلفة ففي بعضها تسوية القبور وفي بعضها تسنيمها ... ، والثالث التنازع في الإمامة والتخالف فيها فإن الوصية الظاهرة من علامات الإمام كما مر إليه إشارة بقوله : وأن يقال أنه لم يوص فأردت أن تكون لك الحجة أي الحجة التي هي الوصية الظاهرة .

«در باره اين فرمايش امام: «بر تو غالب نشوند» چند وجه است:

يك: چهار گوش ساختن قبر، دو: با لا آوردن آن ؛ زيرا روايات اهل سنت در اين باره مختلف است، برخي گفته اند روي قبر هموار باشد برخي گفته اند بر آمدگي داشته باشد. ... سوم: منازعه در امر امامت و مخالفت كردن در آن. زيرا وصيت آشكار از نشانه هاي امام است چنانچه گذشت. به اين مطلب امام در اين كلامش اشاره كرده و فرمود: وأن يقال أنه لم يوص فأردت أن تكون لك الحجة؛ و حجت، همان وصيت ظاهر و آشكار است.»

المازندراني، مولي محمد صالح (متوفاي۱۰۸۱هـ)، شرح أصول الكافي، ج ۶، ص ۱۷۴، تحقيق: مع تعليقات: الميرزا أبو الحسن الشعراني / ضبط وتصحيح: السيد علي عاشور،‌ ناشر: دار إحياء التراث العربي للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت – لبنان، چاپ: الأولى۱۴۲۱ - ۲۰۰۰ م

تصحيح روايت:

اين روايت را علماي شيعه تصحيح كرده اند. از جمله مرحوم مجلسي ذيل روايت دوم كه ذكر شد، در باره سندش مي‌فرمايد:

الحديث الثاني‏: حسن على الظاهر.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏۴ ؛ ص۲۲۹، تهران، چاپ: دوم، ۱۴۰۴ ق.

مرحوم آيت الله تبريزي درباره صحت سند روايت هشتم مي‌گويد:

فمن ما ورد من النص على إمامة جعفر بن محمد الصادق عليه السلام ، الرواية الصحيحة التي نقلها الكليني رحمه الله في الكافي عن علي بن إبراهيم عن محمد بن عيسى عن يونس بن عبد الرحمن عن عبد الأعلى عن أبي عبد الله الصادق عليه السلام : " إن أبي استودعني ما هناك فلما حضرته ...

«از مجموعه رواياتي ‌كه بر امامت جعفر بن محمد صادق عليه السلام وارد شده، اين روايت صحيحي است كه آن را مرحوم كليني در كتاب كافي از علي بن ابراهيم با سندش از عبد الاعلي از امام صادق عليه السلام نقل كرده است ....»

النصوص الصحيحة، الميرزا جواد التبريزي، ص ۲۰

روايت چهارم: (داراي سند صحيح)

۵ – عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ أَبِي قَالَ لِي ذَاتَ يَوْمٍ فِي مَرَضِهِ يَا بُنَيَّ أَدْخِلْ أُنَاساً مِنْ قُرَيْشٍ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ حَتَّى أُشْهِدَهُمْ قَالَ فَأَدْخَلْتُ عَلَيْهِ أُنَاساً مِنْهُمْ فَقَالَ يَا جَعْفَرُ إِذَا أَنَا مِتُّ فَغَسِّلْنِي وَ كَفِّنِّي وَ ارْفَعْ قَبْرِي أَرْبَعَ أَصَابِعَ وَ رُشَّهُ بِالْمَاءِ فَلَمَّا خَرَجُوا قُلْتُ يَا أَبَتِ لَوْ أَمَرْتَنِي بِهَذَا لَصَنَعْتُهُ وَ لَمْ تُرِدْ أَنْ أُدْخِلَ عَلَيْكَ قَوْماً تُشْهِدُهُمْ فَقَال‏ يَا بُنَيَّ أَرَدْتُ أَنْ لَا تُنَازَعَ.

«امام صادق عليه السلام فرمود: روزي كه پدرم مريض بود به من فرمود: فرزندم! افرادي از مردم قريش اين شهر را نزد من بياور تا آنها را شاهد گيرم. گروهي از آنها را نزد ايشان آوردم . حضرت فرمود: اي جعفر ! وقتي من از دنيا رفتم، مرا غسل بده، كفن كن و قبر مرا چهار انگشت بلند كن وروي قبرم آب بپاش. وقتي آنها رفتند، عرض كردم اي پدر! بدون حضور آنها و شاهد گرفتن آنان اگر به من دستور مي‌دادي انجام مي‌دادم. فرمود: اي پسرم خواستم با شما منازعه نكنند.»

الكافي ، الشيخ الكليني ، ج ۳ ص ۲۰۰

اين روايت نيز همانند روايت پيشين، بر امامت امام صادق عليه السلام دلالت دارد؛‌ زيرا امام باقر عليه السلام در باره تجهيز ودفن خودش به ايشان وصيت كرده است. علامه مجلسي در توضيح اين روايت مي‌نويسد:

بيان : أي في إعمال تلك السنن وارتكاب التغسيل والتكفين، أو في الإمامة فإن الوصية من علاماتها.

«يعني در انجام اين سنت ها و تغسيل و تكفين يا در امر امامت با شما منازعه نكنند، زيرا وصيت كردن از نشانه هاي امامت است.»

بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج ۴۶ ص ۲۱۴

سيد محسن امين نيز، بعد از نقل روايت مي‌نويسد:

اي لا تنازع في الإمامة والخلافة من بعدي متى علموا انك وصيي .

«يعني در امر امامت و جانشيني بعد از من بعد از اين كه وصيت مرا بدانند، منازعه نكنند.»

أعيان الشيعة ، السيد محسن الأمين ، ج ۱ ، ص ۶۵۹

تصحيح روايت:

اين روايت نيز همانند روايات قبل از نظر سند صحيح است. علامه مجلسي ذيل روايت مي‌نويسد:

الحديث الخامس‏: حسن.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏۱۴ ؛ ص۱۱۱، تهران، چاپ: دوم، ۱۴۰۴ ق.

شيخ هادي نجفي پس از نقل روايت، سند آن را تصحيح كرده است:

الرواية صحيحة الإسناد .

موسوعة أحاديث أهل البيت (ع) ، الشيخ هادي النجفي، ج ۱۱ ، ص ۵۷

روايت پنجم:

مرحوم خزاز قمي در كتاب «كفاية الاثر» روايات متعددي را در باره امام صادق عليه السلام ذكر كرده، از جمله‌اي آنها، روايت ذيل است:

أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الرَّازِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْمُحَارِبِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ المغاليُّ قَالَ حَدَّثَنِي عَبْدُ الْوَهَّابِ بْنُ هَمَّامٍ الْحِمْيَرِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي هَمَّامُ بْنُ نَافِعٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ الْبَاقِرُ عليه السلام لِأَصْحَابِهِ يَوْماً إِذَا افْتَقَدْتُمُونِي فَاقْتَدُوا بِهَذَا فَإِنَّهُ الْإِمَامُ بَعْدِي وَ أَشَارَ إِلَى ابْنِهِ جَعْفَرٍ عليه السلام .

«ابو همام بن نافع مي‌گويد: روزي امام باقر عليه السلام به اصحابش فرمود: وقتي مرا از دست داديد، به ايشان (امام صادق عليه السلام) اقتدا كنيد؛ زيرا او امام پس از من است و به پسرش جعفر عليه السلام اشاره كرد.»

الخزاز القمي الرازي، أبي القاسم علي بن محمد بن علي (متوفاي۴۰۰هـ)، كفاية الأثر في النص على الأئمة الاثني عشر، ص ۲۵۵، تحقيق: السيد عبد اللطيف الحسيني الكوه كمري الخوئي، ناشر: انتشارات ـ قم، ۱۴۰هـ .

كيفيت دلالت اين روايت بر امامت امام صادق عليه السلام صريح است؛ زيرا امام باقر عليه السلام مي‌فرمايد: امام بعد از من، امام صادق عليه السلام است.

روايت ششم:

در روايت ديگري نيز، امام باقر عليه السلام در پاسخ ابو مريم عبد الغفار كه از امام پس از ايشان سؤال كرده بود، صريحا فرمود: بعد از من جعفر، امام و پدر ائمه است:

حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ هودة [هَوْذَةَ] بْنِ أَبِي هَرَاسَةَ أَبُو سُلَيْمَانَ الْبَاهِلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ أَبِي بِشْرٍ النَّهَاوَنْدِيُّ الْأَحْمَرِيِّ بِنَهَاوَنْدَ قَالَ حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ حَمَّادٍ الْأَنْصَارِيُّ عَنْ أَبِي مَرْيَمَ عَبْدِ الْغَفَّارِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى مَوْلَايَ الْبَاقِرِ عليه السلام وَ عِنْدَهُ أُنَاسٌ مِنْ أَصْحَابِهِ ذَكَرَ الْإِسْلَامَ فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي فَأَيُّ الْإِسْلَامِ أَفْضَلُ قَالَ مَنْ سَلِمَ المُؤْمنين [الْمُؤْمِنُونَ‏] مِنْ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ . ...

قُلْتُ فَإِنْ كَانَ هَذَا كَائِنٌ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَإِلَى مَنْ بَعْدَكَ قَالَ إِلَى جَعْفَرٍ وَ هُوَ سَيِّدُ أَوْلَادِي وَ أَبُو الْأَئِمَّةِ صَادِقٌ فِي قَوْلِهِ وَ فِعْلِهِ وَ لَقَدْ سَأَلْتَ عَظِيماً يَا عَبْدَ الْغَفَّارِ وَ إِنَّكَ لَأَهْلُ الْإِجَابَة

«عبد الغفار بن قاسم مي‌گويد: بر مولايم امام باقر عليه السلام وارد شدم در حالي كه گروهي از اصحابش نزد ايشان بودند. سخن از اسلام به ميان آمد. عرض كردم آقاي من، چه اسلامي با فضيلت تر است؟. فرمود: اسلام كسي كه مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند. ...

عرض كردم : اگر چنين است (بعد از شما اماماني ديگر وجود دارند) بعد از شما به سوي چه كسي رو آوريم؟ فرمود: به جعفر و او آقاى فرزندان من و پدر امامان است، راستگو و صادق در گفتار و كردار است. اى عبد الغفار! (بدان كه) سؤال بزرگى كردى و (چون) شايستگى جواب را داشتى، (پاسخش را گفتم).

كفاية الأثر ، الخزاز القمي ، ص ۲۵۲

روايت هفتم

در روايت ديگري امام باقر عليه السلام به محمد بن مسلم امام صادق عليه السلام را نشان مي‌دهد و مي‌فرمايد: اين امام بعد از من است و به او اقتدا كن و علم ودانش را از او فرا گير:

حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مُوسَى قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَخْلَدٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ بَزِيعٍ قَالَ حَدَّثَنِي يَحْيَى بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فُرَاتٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ هَاشِمِ بْنِ الْبَرِيدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ عليه السلام إِذْ دَخَلَ جَعْفَرٌ ابْنُهُ وَ عَلَى رَأْسِهِ ذُؤَابَةٌ وَ فِي يَدِهِ عَصًا يَلْعَبُ بِهَا فَأَخَذَهُ الْبَاقِرُ عليه السلام وَ ضَمَّهُ إِلَيْهِ ضَمّاً ثُمَّ قَالَ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي لَا تَلْهُو وَ لَا تَلْعَبُ ثُمَّ قَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ هَذَا إِمَامُكَ بَعْدِي فَاقْتَدِ بِهِ وَ اقْتَبِسْ مِنْ عِلْمِهِ وَ اللَّهِ إِنَّهُ لَهُوَ الصَّادِقُ الَّذِي وَصَفَهُ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله وَ إِنَّ شِيعَتَهُ مَنْصُورُونَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعْدَاءَهُ مَلْعُونُونَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ عَلَى لِسَانِ كُلِّ نَبِيٍّ فَضَحِكَ جَعْفَرٌ عليه السلام وَ احْمَرَّ وَجْهُه‏. ...

«محمّد بن مسلم مي‌گويد: خدمت امام باقر عليه السّلام بودم كه پسرش جعفر عليه السّلام وارد شد در حالي كه بر سرش گيسو و در دستش چوبى داشت كه با آن چوب بازى ميكرد. امام باقر عليه السلام او را در آغوش گرفته و فرمود: پدر و مادرم فدايت بازى نكن. آنگاه به من رو كرد و فرمود: اي محمّد، اين پيشواى تو است بعد از من از او پيروى كن و از علم و دانش او استفاده نما به خدا سوگند اين همان صادقى است كه پيامبر مژده او را داده است همانا شيعيانش در دنيا و آخرت پيروز و دشمنانش در دنيا و آخرت مورد لعن هر پيامبري هستند. جعفر عليه السلام خنده نمود و روي مباركش سرخ شد.»

كفاية الأثر، الخزاز القمي، ص ۲۵۴

نتيجه:

طبق روايات بالا كه در اين نوشتار نقل شد:

اولا: امام باقر عليه السلام در باره امامت فرزندش امام صادق عليه السلام وصيت كرده وايشان را به عنوان امام و پيشواي امت اسلام معرفي نموده است؛

ثانيا: علاوه بر اين نصوص ويژه، روايات صحيح ديگري نيز وارد شده كه بر امامت همه‌ي ائمه‌ي طاهرين عليهم السلام دلالت دارند. و در نتيجه امامت آنها از روايات صحيح شيعه قابل اثبات است.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)

* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت